از شمارهٔ ۲۴:
معانی بیان
امان از دوغ لیلی ماستش کم بود آبش خیلی خلاف عرض کنم؟ شاید در مفتاح شاید در تلخیص شاید در مطول و شاید در حدایق السحر درست خاطرم نیست یکوقتی میخواندیم «ارسال المثل و ارسال المثلین» بعد پشت سر این دو کلمه صاحب کتاب مینوشت که ارسال المثل استعمال نظم یا نثری استکه بواسطهٔ کمال فصاحت و بلاغت گوینده حکم مثل پیدا کرده و در السنهٔ خواص و عوام افتاده است؛ من آنوقتها همین حرفها را میخواندم و بهمان اعتقاد قدیمیها که خیال میکردند هرچه توی کتاب نوشته صحیح است من هم گمان میکردم این حرف هم صحیح است، اما حالا که کمی چشم و گوشم وا شده، حالا که گوشم قدری میجنبد و حالا که تازه سری توی سرها داخل کردهام میبینم که بیشتر از آن حرفهایی هم که توی کتاب نوشتهاند پروپای قرصی ندارد، بیشتر آن مطالب هم که ما قدیمیها محض همینکه توی کتاب نوشته شده ثابت و مدلل میدانستیم پاش بجایی بند نیست.
از جمله همین ارسالالمثل و ارسالالمثلین که توی کتابها مینویسند استعمال نظم یا نثری است که از غایت فصاحت و بلاغت مطبوع طباع شده و سر زبانها افتاده، مثلا بگیریم همین مثل معروف را که هر روز هزار دفعه میشنویم که میگویند:
امان از دوغ لیلی | ماستش کم بود آبش خیلی |
وقتی آدم باین شعر نگاه میکند میبیند گذشته از اینکه