برگه:Chahar Maqale.pdf/۸۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

او تفسیر نیریزی است و مجسطی شفا اما فروع این علم علم زیجهاست و علم تقاویم، اما علم احکام از فروع علم طبیعی است و خاصیت او تخمین است و مقصود ازو استدلال است از اشکال کواکب بقیاس [با]یکدیگر و بقیاس درج و بروج بر فیضان آن حوادثی که بحرکات ایشان فائض شود از احوال ادوار عالم و ملک و ممالک و بلدان و موالید و تحاویل و تساییر و اختیارات و مسائل و مشتمل است بدانچه برشمردیم تصانیف ابو معشر بلخی و احمد عبد الجلیل سجزی و ابو ریحان بیرونی و کوشیار جیلی پس منجم باید که مردی بود زکی النفس زکی الخلق رضی الخلق و گوئی عته و جنون و کهانت از شرائط این باب است و از لوازم این صناعت [و]منجم که احکام خواهد گفت باید که سهم الغیب در طالع دارد یا بجای نیک از طالع و خداوند خانۀ سهم الغیب مسعود و در موضعی محمود تا آنچه گوید از احکام بصواب نزدیک باشد و از شرائط منجم یکی آن است که مجمل الأصول کوشیار یاد دارد و کار مهتر پیوسته مطالعه میکند و قانون مسعودی و جامع شاهی می‌نگرد تا معلومات و متصورات او تازه ماند،

حکایت [یعقوب اسحق کندی]

یعقوب اسحق کندی یهودی بود اما فیلسوف زمانۀ خویش بود و حکیم روزگار خود و بخدمت مأمون او را قربتی بود روزی پیش مأمون درآمد و بر زبر دست یکی از ایمۀ اسلام بنشست آن امام گفت تو مردی ذمی باشی چرا بر زبر ایمۀ اسلام نشینی یعقوب جواب داد که از برای آنکه آنچه تو دانی من دانم و آنچه من دانم تو ندانی آن امام او را بنجوم شناخت و از دیگر علمش خبر نداشت گفت بر پارۀ کاغذ چیزی نویسم اگر تو بیرون آری که چه نبشتم ترا مسلم دارم پس گرو بستند از امام بردائی و از یعقوب

کلیات چهار مقاله جلد ۱