برگه:Chahar Maqale.pdf/۶۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

رستم از مازندران آید همی زین ملک از اصفهان آید همی همه خردمندان دانند که میان این سخن و آن سخن چه تفاوت است و که تواند گفتن بدین عذبی که او در مدح همی گوید درین قصیده:

آفرین و مدح سود آید همی گر بگنج اندر زیان آید همی و اندرین بیت از محاسن هفت صنعت است اول مطابق، دوم متضاد، سوم مردف، چهارم بیان مساوات، پنجم عذوبت، ششم فصاحت، هفتم جزالت، و هر استادی که او را در علم شعر تبحری است چون اندکی تفکر کند داند که من درین مصیبم و السلام،

حکایت [سلطان محمود و ایاز]

عشق که سلطان یمین الدولة محمود را بر ایاز ترک بوده است معروف است و مشهور آورده‌اند که سخت نیکو صورت نبود لیکن سبز چهرۀ شیرین بوده است متناسب اعضا و خوش حرکات و خردمند و آهسته و آداب مخلوق پرستی او را عظیم دست داده بوده است و در آن باره از نادرات زمانۀ خویش بوده است و این همه اوصاف آن است که عشق را بعث کند و دوستی را بر قرار دارد و سلطان یمین الدولة محمود مردی دین‌دار و متقی بود و با عشق ایاز بسیار کشتی گرفتی تا از شارع شرع و منهاج حریت قدمی عدول نکرد شبی در مجلس عشرت بعد از آنکه شراب درو اثر کرده بود و عشق درو عمل نموده بزلف ایاز نگریست عنبری دید بر روی ماه غلتان سنبلی دید بر چهرۀ آفتاب پیچان حلقه حلقه چون زره بند بند چون زنجیر در هر حلقۀ هزار دل در هر بندی صد هزار جان عشق عنان خویشتن‌داری از دست صبر او بربود و عاشق‌وار در خود کشید محتسب آمنا و صدقنا سر از گریبان شرع برآورد و در برابر سلطان یمین الدولة بایستاد و گفت هان محمود عشق را با فسق میامیز و حق را با باطل ممزوج مکن که بدین زلت ولایت عشق بر تو بشورد و چون

کلیات چهار مقاله جلد ۱