برگه:Chahar Maqale.pdf/۵۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

مقالت دوم در ماهیت علم شعر و صلاحیت شاعر

[درآمد]

شاعری صناعتی است که شاعر بدان صناعت اتساق مقدمات موهمه کند و التئام قیاسات منتجه بر آن وجه که معنی خرد را بزرگ گرداند و معنی بزرگ را خرد و نیکو را در خلعت زشت باز نماید و زشت را در صورت نیکو جلوه کند و بایهام قوتهای غضبانی و شهوانی را برانگیزد تا بدان ایهام طباع را انقباضی و انبساطی بود و امور عظام را در نظام عالم سبب شود چنانکه آورده‌اند:

حکایت [در شعر «مهتری گر بکام شیر در است شو خطر کن ز کام شیر بجوی»]

احمد بن عبد الله الخجستانی را پرسیدند که تو مردی خر بنده بودی بامیری خراسان چون افتادی گفت ببادغیس در خجستان روزی دیوان حنظلۀ بادغیسی همی خواندم بدین دو بیت رسیدم

مهتری گر بکام شیر در است شو خطر کن ز کام شیر بجوی یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی داعیۀ در باطن من پدید آمد که بهیچ وجه در آن حالت که اندر بودم راضی نتوانستم بود خران را بفروختم و اسب خریدم و از وطن خویش رحلت کردم و بخدمت علی بن اللیث شدم برادر یعقوب بن اللیث و عمرو بن اللیث

کلیات چهار مقاله جلد ۱