برگه:Chahar Maqale.pdf/۵۲

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

سلجوقیان آمدند و ایشان مردمان بیابان نشین بودند و از مجاری احوال و معالی آثار ملوک بی‌خبر بیشتر از رسوم پادشاهی بروزگار ایشان مندرس شد و بسی از ضروریات ملک منطمس گشت یکی از آن دیوان برید است باقی برین قیاس توان کردن، آورده‌اند که سلطان یمین الدولة محمود رحمه الله روزی رسولی فرستاد بماوراء النهر بنزدیک بغرا خان و در نامۀ که تحریر افتاده بود تقریر کرده این فصل که قال الله تعالی إِنَ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اَللٰهِ أَتْقٰاکُمْ و ارباب حقائق و اصحاب دقائق بر آن قرار داده‌اند که این تقیه از جهل می‌فرماید که هیچ نقصانی ارواح انسان را از نقص جهل بتر نیست و از نقص نادانی باز پس‌تر نه و کلام ناآفریده گواهی همی دهد بر صحت این قضیت و درستی این خبر وَ اَلَذِینَ أُوتُوا اَلْعِلْمَ دَرَجٰاتٍ پس همی خواهیم که ایمۀ ولایت ماوراء النهر و علماء زمین مشرق و افاضل حضرت خاقان از ضروریات این قدر خبر دهند که نبوت چیست، ولایت چیست، دین چیست، اسلام چیست، ایمان چیست، احسان چیست، تقوی چیست، امر معروف چیست، نهی منکر چیست، صراط چیست، میزان چیست، رحم چیست، شفقت چیست، عدل چیست، فضل چیست، چون این نامه بحضرت بغرا خان رسید و بر مضمون و مکنون او وقوف یافت ایمۀ ماوراء النهر را از دیار و بلاد بازخواند و درین معنی با ایشان مشورت کرد و چند کس از کبار و عظام ایمۀ ماوراء النهر قبول کردند که هر یک درین باب کتابی کنند و در اثناء سخن و متن کتاب جواب آن کلمات درج کنند و برین چهار ماه زمان خواستند و این مهلت بانواع مضر همی بود چه از همه قویتر اخراجات خزینه بود در اخراجات رسولان و پیکان و تعهد ایمه تا محمد بن عبده الکاتب که دبیر بغرا خان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود گفت من این سؤالات را در دو کلمه جواب کنم چنانکه افاضل اسلام و اماثل مشرق چون بینند در محل رضا و مقر پسند افتد پس قلم برگرفت و در

کلیات چهار مقاله جلد ۱