برگه:Chahar Maqale.pdf/۲۴۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

و البوقیین و خبأهم فی داره فلما جاء الفقیه علی عادته لقراءة الدرس امرهم بدق الطبول و النفخ فی البوقات فجاءه الناس من کل صوب فقال عمر یا اهل نیسابور هذا عالمکم یأتینی کل یوم فی هذا الوقت و یأخذ منی العلم و یذکرنی عندکم بما تعملون فان کنت انا کما یقول فلای شیء یاخذ علمی و الا فلای شیء یذکر الاستاذ بالسوء»

بعد از آثار البلاد قدیمترین کتابی که ذکری از عمر خیام می‌نماید جامع التواریخ رشید الدین فضل الله وزیر است که در سنۀ ۷۱۸ مقتول گردید رشید الدین از یکی از کتب اسمعیلیه موسوم «بسرگذشت سیدنا» یعنی حسن صباح حکایت معروف رفاقت حسن صباح و نظام الملک طوسی و عمر خیام را در کودکی در مکتب نیشابور و تعهد نمودن با یکدیگر که هر یک ازیشان بدرجۀ عالی رسد از دیگران مساعدت نماید آلخ نقل میکند، و کتاب مذکور از جمله کتب اسمعیلیه است که در کتابخانۀ قلعۀ الموت بود و هولاکو خان بعد از فتح قلعۀ الموت علاء الدین عطا ملک جوینی صاحب تاریخ جهانگشای را مأمور نمود که کتبخانۀ ایشان را تجسس و تصفح نموده هر کتابی را که مفید داند نگاه داشته باقی را بسوزاند عطا ملک نیز حسب الامر رفتار نموده غالب آن کتب را بسوخت، و فصل بسیار نفیس مفیدی که در جلد سوم جهانگشای از تاریخ اسمعیلیه مندرج است منقول از همان کتب قلعۀ الموت است، و عجب آنست که عطا ملک خود بدین حکایت هیچ اشارتی نمی‌نماید،

باری حکایت مزبور یعنی داستان رفاقت عمر خیام و حسن صباح و نظام الملک در اوان طفولیت معروف و مشهور است و در غالب کتب تاریخ از قبیل جامع التواریخ و تاریخ گزیده و روضة الصفا و حبیب السیر و تذکرۀ دولتشاه و کتاب مجعول «وصایای نظام الملک» و همچنین در مقدمۀ هر طبعی از رباعیات عمر خیام بفارسی و انگلیسی و غیرهما مسطور و حاجت بتکرار

کلیات چهار مقاله جلد ۱