برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۹۴

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

هر نباتی کز سر گور دقیقی بردمد گر بپرسی ز آفرین تو سخن گوید هزار ص ۳۶ س ۲۰ و درو وصف شعر کرده در غایت نیکوئی، مقصود از وصف شعر ابیات اوایل این قصیده است که در آن شعر را بحله تشبیه نموده، منها

با کاروان حله برفتم ز سیستان با حلۀ تنیده ز دل بافته ز جان با حلۀ فریشم ترکیب او سخن با حله نگارگر نقش او زفان هر تار او برنج برآورده از ضمیر هر پود او بجهد جدا کرده از روان نه حلۀ کز آب مر او را رسد گزند نه حلۀ کز آتش او را بود زیان نه رنگ او تباه کند تربت زمین نه نقش او سیاه کند گردش زمان تا نقش کرد بر سر هر نقش برنوشت مدح ابو المظفر شاه چغانیان بن احمد محمد شاه جهان‌پناه آن شهریار کشورگیر و کشورستان (کذا) ص ۳۸ س ۱ مرسله، بصیغۀ اسم مفعول مؤنث از باب افعال بمعنی گلو بند است یعنی زیوری که زنان از گلو آویزند (غیاث اللغات)،

ص ۳۸ س ۲۰ «بر در پرده سرای خسرو پیروز بخت» در جمیع نسخ دیوان فرخی و تذکرۀ تقی الدین کاشانی همه همین قسم است، مجمع الفصحا عمدا کلمۀ خسرو را بدل به «طاهر» کرده و قصیده را در مدح ابو المظفر طاهر بن الفضل چغانی (عدد ۶ از آل محتاج) دانسته و آن سهو است،

ص ۳۸ س ۲۱ مطرد دیبای زرد، مطرد بر وزن منبر بمعنی علم و رایت و درفش است ۱،

ص ۴۰ س ۳ ختلی منسوب است بختلان و آن نام ولایتی است از ماوراء النهر نزدیک بدخشان و ما بین آن و چغانیان سی فرسنگ است و اسبان خوب

کلیات چهار مقاله جلد ۱