سلطنت نشانید و سلطان مسعود در آن وقت باصفهان بود ما بین دو برادر کار بمنازعت انجامید سلطان مسعود روی بغزنه آورد چون بهرات رسید حاجب بزرگ اعیان لشکر را بموافقت سلطان مسعود باز داشت و سلطان محمد را خلع نمود و در قلعۀ کوهشیر من توابع غزنه محبوس نمود و در سوم ذی القعده سنۀ ۴۲۱ در هرات بخدمت سلطان مسعود پیوست و در همان روز بفرمان سلطان مسعود او و برادرش حاجب منکیتراک را گرفته بزندان فرستادند و کان آخر العهد بهما ۱،
ص ۳۶ س ۱ سیم از خزینه ببدیهه بیرون آید، کلمۀ خزینه عربی نیست و بعضی صاحبان فرهنگ توجیهات بارده در تصحیح اشتقاق آن نموده‌اند و بنظر این ضعیف اقرب احتمالات بواقع آنست که خزینه امالۀ «خزانه» است بعادت فارسی زبانان که الف را قلب بیا کنند چون حجیز و رکیب و احتریز در حجاز و رکاب و احتراز و نحو آن
ص ۳۶ س ۵ امیر خلف بانو، امیر ابو احمد خلف بن احمد بن محمد بن خلف بن اللیث الصفاری از ملوک سیستان و از خاندان صفاریه است، مادرش بانو دختر عمرو بن اللیث صفاری است و بدین سبب او را خلف بانو نیز گویند باضافه بنام مادر، وی از فضلا و علمای عصر و از اسخیای زمان بوده است دربار او همواره مجمع فضلا و شعرا و علما از هر قبیل بود، بدیع الزمان همدانی و ابو الفتح بستی را در مدح او قصاید غراست و غالب آن اشعار در تاریخ یمینی و یتیمة الدهر ثعالبی مسطور است، بفرمودۀ او علماء عصر تفسیری بسیار بزرگ بر قرآن نوشتند و ویرا بیست هزار دینار بر آن خرج رفت عتبی در تاریخ یمینی گوید نسخۀ آن الآن در نیشابور در مدرسۀ صابونی موجود است، و با این همه فضایل در قساوت قلب تالی نداشت چنانکه پسر خود طاهر را
کلیات چهار مقاله جلد ۱
