برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۶۳

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

خوانده شود مختصری ساخته است و خورشیدی آنرا شرح نموده ۱،

ص ۲۸ س ۵ مسعودی ۲، از شعراء سلطان مسعود غزنوی بوده است (رجوع کنید بلباب الألباب ج ۲ ص ۶۳)، ابو الفضل بیهقی در تاریخ مسعودی در حوادث سنۀ ۴۳۰ گوید «و امیر [مسعود بن محمود غزنوی]رضی الله عنه بجشن مهرگان نشست روز سه‌شنبه بیست و هفتم ذی الحجة بسیار هدیه و نثار آوردند شعرا را هیچ نفرمود و بر مسعود رازی خشم گرفت و او را بهندوستان فرستاد که گفتند او قصیدۀ گفته است و سلطان را نصیحتها کرده [در تعریض بقبائل سلجوقیه]در آن قصیده و این دو بیت از آن قصیده است»»

مخالفان تو موران بدند مار شدند برآر زود ز موران مار گشته دمار مده ز ما نشان زین بیش و روزگار مبر که اژدها شود ار روزگار یابد مار این مسکین سخت نیکو نصیحتی کرد هرچند فضول بود و شعرا را با ملوک این نرسد ۳

ص و س ایضا قصارامی، در غالب نسخ و در لغات اسدی ص ۲۷ بهمین هیأت نوشته شده است و معلوم نشد نسبت بچیست و ضبط آن چگونه است، و از لغات اسدی برمی‌آید که وی از مداحان سلطان ابو احمد محمد بن

کلیات چهار مقاله جلد ۱