بودند و ریاست شعبۀ حنفیۀ که مذهب عامۀ ماوراء النهر است ابا عن جد بعهدۀ ایشان موکول بوده است و در اواخر دولت قراخطائیان در ماوراء النهر ایشان از جمله ملوک بخارا محسوب میشدند و بقراخطائیان باج میگذاردند، قزوینی در آثار البلاد (ص ۳۴۳) در ذیل بخارا در اشاره بدین طایفه گوید «و لم تزل بخارا مجمع الفقهاء و معدن الفضلاء و منشأ علوم النظر و کانت الریاسة فی بیت مبارک یقال لرئیسها خواجه امام اجل والی الآن [ای سنة ۶۷۴ التی هی تاریخ تألیف آثار البلاد]نسلهم باق و نسبهم ینتهی الی عمر بن عبد العزیز بن مروان و توارثوا تربیة العلم و العلماء کابرا عن کابر یرتبون وظیفة اربعة آلاف فقیه»، و چون ذکر این خاندان در تاریخ بسیار میآید ما چند تن از ایشان را که از مواضع مختلفه جمع کردهایم در اینجا ایراد مینمائیم و هرچند فقرات ذیل در حواشی لباب الالباب ۱بطبع رسیده است ولی تعمیما للفائدة تکرار آنرا درین موضع خالی از فایده ندانستیم،
۱-امام برهان الدین عبد العزیز بن مازۀ بخاری حنفی که ظاهرا اول کسی است که ازین خاندان شهرت نموده و آل برهان همه بدو منسوباند،
۲-پسر او الأمام الشهید حسام الدین عمر بن عبد العزیز بن مازة که از مشاهیر علماء مشرق و از اجلۀ فقهاء ماوراء النهر بود و در سنۀ ۵۳۶ در جنگ قطوان بعد از غلبۀ گور خان و هزیمت سلطان سنجر امام حسام الدین مذکور بدست گور خان کشته شد چنانکه مصنف در متن اشاره بدان مینماید، (تاریخ السلجوقیه لعماد الدین الکاتب ص ۲۷۸، ابن الاثیر ج ۱۱ ص ۵۷، و سایر مؤرخین در تاریخ سنجر)،
کلیات چهار مقاله جلد ۱