برگه:Chahar Maqale.pdf/۱۳۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

کثغر مضی حامیه لیس یسده سواه و کالکسر الذی عز جابره لیبک علیه خطه و بیانه فذا مات واشیه و ذا مات ساحره ثعالبی گوید از عجائب امر اسکافی آن بود که وی در رسائل سلطانیات (یعنی مکاتبات رسمی دولتی) دارای اولین درجه بود و هیچکس بپای او نمیرسید ولی در اخوانیات (یعنی مکاتبات دوستانه) از عهده برنمی‌آمد و عجز و قصور او بمنتهی درجه بود، و نیز ثعالبی گوید اسکافی در علو رتبه در نثر و انحطاط درجه در نظم مانند جاحظ بود (یتیمة الدهر للثعالبی ج ۴ ص ۲۹- ۳۳ بتصرف یسیر)،

ص ۱۳ س ۲۳ و در دیوان رسالت نوح بن منصور محرری کردی، این سهو واضح است زیرا که بتصریح ثعالبی چنانکه گفتیم وفات اسکافی در اوایل سلطنت عبد الملک بن نوح بن نصر (سنۀ ۳۴۳-۳۵۰) واقع شد و حال آنکه جلوس نوح بن منصور بن نوح بن نصر در سنه ۳۶۶ است پس محال است که اسکافی زمان او را دریافته باشد، و توهم اینکه شاید لفظ «نوح بن منصور» سهو نساخ باشد باطل است چه لطف این حکایت مبتنی بر لفظ «نوح» است برای آنکه مخاطبه بآیۀ یٰا نُوحُ قَدْ جٰادَلْتَنٰا فَأَکْثَرْتَ جِدٰالَنٰا راست آید، ص ۱۴ س ۴ الپتگین تحمل همی کرد و آخر کار او بعصیان کشید، این نیز سهوی واضح است چه جلوس نوح بن منصور چنانکه گفتیم در سنۀ ۳۶۶ است و حال آنکه وفات الپتگین علی اختلاف الأقوال در سنۀ ۳۵۱ یا ۳۵۲ یا ۳۵۴ واقع شد یعنی باقل تقدیرات دوازده سال قبل از جلوس منصور بن نوح پس محال است که الپتگین با نوح بن منصور عصیان ورزیده باشد و گویا مصنف نوح بن منصور را (سنۀ ۳۶۶-۳۸۷ بپدرش منصور ابن نوح (سنۀ ۳۵۰-۳۶۶) اشتباه نموده چه با این اخیر بود که الپتگین عصیان ورزید و بغزنه ۱رفته بر آنجا مستولی گشت و احتمال میرود که

کلیات چهار مقاله جلد ۱