این برگ نمونهخوانی شده ولی هنوز همسنجی نشدهاست.
دیوان انوری
۷۶
بمدح الصاحب المعظم ناصرالدین اباالفتح گوید
صاحبا، جشن تو همایون باد | ۱۸۸۵ | عید نوروز بر تو میمون باد | ||||
طالع اختیار مسعودت | زبده شکلهای گردون باد | |||||
صولت و سرعت زمین و زمان | با رکاب و عنانت مقرون باد | |||||
در زوایای ظل رایت تو | فتنه بر خواب امن مفتون باد | |||||
دفع سوءالمزاج دولت را | لطف تدبیرهات معجون باد | |||||
خار و خاشاک منزلت ز شرف | ۱۸۹۰ | طور سینین و تین و زیتون باد | ||||
از تراکم غبار موکب تو | حصن سکان ربع مسکون باد | |||||
وز پی غوطه حوادث را | موج فوجت چو موج جیحون باد | |||||
گرد جیشت، که متصل مددست | سد دشمن بکوه و هامون باد | |||||
دور خصمت که منفصل عقبست | معتکف بر در شبیخون باد | |||||
تن که بی داغ طاعتت زاید | ۱۸۹۵ | از مراعات نشو بیرون باد | ||||
زر که بی معر خازنت روید | قسم میراثخوار قارون باد | |||||
گرنه لاف از دلت زند دریا | گوهرش در دل صدف خون باد | |||||
بر حواشی لوح بارگهت | الف قد خسروان نون باد | |||||
ورنه بر امر تو رود گردون | همچو گردون بارکش دون باد | |||||
دست سرو ار دعای تو نکند | ۱۹۰۰ | الف استقامتش نون باد | ||||
ور کمر جز بخدمتت بندد | نیشکر، آبش آب افیون باد | |||||
وقت توجیه رزق آدمیان | آسمان را کف تو قانون باد | |||||
جاودان از ترازوی عدلت | حل و عقد زمانه موزون باد | |||||
در مصاف قضا بخون عدوت | تا بشمشیر بند گلگون باد | |||||
در کمین عدم گرت خصمیست | ۱۹۰۵ | دهر در انتقامش اکنون باد | ||||
در جهان تا کمی و افزونیست | کمی دشمنت در افزون باد | |||||
بضمان خزینهدار ابد | عز و عمرت همیشه مخزون باد | |||||
اجر اعمال صالح بنده | از ایادیت غیر ممنون باد | |||||
وز قبول تو پیشآب سخنش | خاک در چشم در مکنون باد |