ماقبل تاریخ و خسته از همه جنگهای با روم و بجان آمده از مالیات های دولتی و مقررات خشك مذهب زردشت و بهرصورت منتظر گشایشی یا معجزهای. این است که اهالی پایتخت آنروز مملکت در کوچههای مدائن ( تیسفون) نان و خرما پخش میکنند میان اعراب پابرهنه گرسنه و مهاجم که برای غارت کاخ شاهی میدوند ما بعنوان یك ملت هرگز از اعراب شکست نخوردهایم. آنچه از اسلام شکست خورد تشکیلات پوسیده درباری و نظامی ساسانی بود که وسیلهای شده بود برای خفه کردن هر ناله اعتراضی در لباس مذهبمانی یا مزدك و نتیجه این شکست آن بود که ملتی آزاد شد. آزاد از مالیات آزاد از قید کاست. آزاد برای قبول هر مذهبی و آزاد برای تحصیل علم گرچه در حمله اسلام کاخی فرو ریخت و لشکری شکست و شاید کتابخانههایی سوخت اما تمدن ایرانی رونق گرفت و بر مرکب اسلام خود را تا پشت دروازه (گل ) رساند. هنوز کوته بینانی هستند که بزکریای رازی و بیرونی و ابن سینا میتازند که چرا بعربی نوشتید؛ غافل از اینکه این عربینویسی موقتی در چهار پنج قرن آغاز اسلام تنها راه حفظ تمدن و فرهنگ ایرانی از آفات زمانه. اگر فقط بفارسی مینوشتند و فقط كتابخانهها و مدارس ری و نیشاپور و بغداد مراکز این تمدن دود مغول که همه این شهرها را کوفت و سوخت وزیر وزیر کرد دیگر از کجا دسترسی بود به «ما للهند» گرانبهای بیرونی یا «قانون» و «شفا»ی بوعلی سینا؟ با این خط و زبان جدید فرهنگ ایرانی چنان قلمرو گستردهای یافت که نام و نشانترین پناهگاههایش و «قرطبه» بود و قاهره و دانشمندان و محققان ایرانی اسلام پذیرفته هم از این راه بود که توانستند بیش از نیمی از عوامل اصلی تمدن اسلامی را بسازند تا برسد زمانیکه زبان فارسی از نو فرصت خودنمایی و تظاهر بیابد و دوست بزرگانی چون رودکی و فردوسی و ناصر خسرو و خیام چنان رواج و رونقی پیدا کند که همان در اواخر قرن هفتم شاهکار سعدی کتاب دستی مکتب خانه بروندگان بشود. بله ـ در چنین وضع و زمانهای بود که ما خط عربی را گرفتیم و پروردیم و منفح ساختیم باین