مقدمه
در کشور ما وقتی صحبت از موسیقی میشود اغلب مردم تصور میکنند موسیقیدان کسیست که اسامی الحان و نغمات موسیقی را بداند و سازی را خوب بنوازد و دیگران از شنیدن ساز او لذت برند. این مطلب کاملا درست نیست زیرا چنین شخصی را باید ساززن خوبی دانست نه موسیقیدان. از طرف دیگر در میان ما تقریبا کلمات موسیقیدان و ساززن یکیست زیرا موسیقی فنی است عملی و گرچه از زمان قدیم مبنای علمی داشته ولی همیشه عالم موسیقیدان بسیار محدود بوده و این فن بتدریج در نزد ما اساس علمی خود را از دست داده و تنها بصورت عملی بخود گرفته است. بهمین جهت هم آنطوریکه باید ترقی نکرده زیرا هر فنی که دارای اصول و قواعد مدون نبود و تنها بوسیله استاد بشاگرد آموخته شد تکامل پیدا نمیکند بلکه روز بروز رو بزوال میرود.
وقتی بتاریخ نظر کنیم میبینیم که این فن در کشور ما از دوره هخامنشی که اسناد تاریخی داریم سابقه دارد.
گذشته از نوازندگان و رامشگرانی که اسامی آنها برای ما بیادگار مانده است عدهای از دانشمندان ایرانی هم درین فن کتاب نوشتهاند ولی نوشتههای آنها را وقتی با کتابهای موسیقی که فرنگیها تدوین کردهاند مقایسه میکنیم می بینیم اختلاف بسیار دارد یعنی در حقیقت کتابهای موسیقی ما دارای یک عده اصول بسیار سادهایست که متاسفانه ساززنهای امروز ما