برای تشکیل سازمان دفاعی خاورمیانه (MEDO) که قرار بود ترکیه و مصر محور آن باشند بعمل آمد نیز به نتیجهای نرسید. و علتش اینکه ملتهای این ناحیه بیدار شدهاند و نسبت به هر اتحاد سیاسی و نظامی با غرب به نظر شك و تردید مینگرند و آن وقت اگر مصر توانست در مقابل چنین طرحی عکس العمل نشان بدهد چرا ایران نتواند؟ ...
اکنون این سؤالها پیش میآید: سازمان دفاعی خاورمیانه چه موفقیتی یافت؟ - تقریباً هیچ پیمان بغداد چطور؟ آن نیز به همچنین بحران کانال سوئز چطور؟ که حتی میان خود متحدان غربی تفرقه انداخت جدایی عراق از دیگر کشورهای عربی با وجود انقلاب خونین ۱۹۵۸ چطور؟ اوضاع در هم گسیخته لبنان چه؟ ... با وجود همۀ اینها انتظار میرفت که نوعی آرامش سیاسی در روابط همسایگان این ناحیه و نوعی احترام اصولی میان مردم این ناحیه با حکومتها - شان برقرار شده باشد؛ اما اشتباه اساسی سیاست کلی آمریکا در این ناحیه خاور - میانه از این قرار است که بر خلاف آن ضرب المثل زمان جنگ دوم، بسیار زیاد و خیلی زود.... بود.
باز برگردیم به ایران ظاهراً بنظر میرسد که ایران در این مدت با برخورداری از امنیت به ایجاد رفورمهایی نایل شده است و این البته که ظاهر قضیه است. ثبات و امنیت ایران امروز بیشتر ظاهری است. تا حقیقی و از نظر ارگانیسم سالم نیست. و بیشتر بر ترس و وحشت ملت قرار دارد تا برایمان و اعتقادایشان و بیشتر بر منع وتهدید تکیه دارد تا بر اطاعت و موافقت وسطحی است و آب باریکهایست... و میان مردم و طبقۀ حاکم و رژیم سلطنت گودال عمیقی احساس میشود.
اکنون نظری به «سنتو» بیفکنیم که سؤالیست بسیار مهم. آیا به این همه خرج و زحمتش میارزیده است؟ یك متحد این پیمان نظامی انگلیس است که ایرانیان به علت شکست در ملی کردن نفت خود اینك كینه بیشتری را از او به دل گرفتهاند. طرف دیگر این پیمان خود امریکا است که اول به ملی شدن نفت ایران كمك داد ولی در آخرین فرصت، انگلیسها را تأیید کرد تا به هدفهای خود برسند و بعدها نیز همچنان در امور داخلی ایران دخالت کنند گذشته از آن اشتباه اصلی، که ساقط کردن قهرمان ملی ایران باشد. نتیجۀ همۀ اینها سوءظن و تردیدی است که روز به روز بیشتر هم میشود. و در عین حال مشکلاتی در روابط ایران با همسایگانش