بوده و اکنون نیز نیازمند بوجود یک دیکتاتور صالح هستیم، برای رفع این اشتباه متذکر میشویم که در رژیم دیکتاتوری هر گونه اصلاحی هم که بنظر برسد ظاهریست، اساس و ریشه تودهٔ که ثابت باشد ندارد و با پیشآمد مختصری کلا از بین میرود و آنچه که باقی میماند اصلاحاتیستکه بمقتضای زمان بوجود آمده و دیکتاتور در آن نقشی نداشته است و یا مورد تمایل دیکتاتورتراشان بوده که تخلف از آن برای شخص دیکتاتور مقدور نبوده و بحساب او هم نباید گذاشت.
قطعاً بدون تردید میتوان گفت همهٔ اعمالیکه در رژیم دیکتاتوری انجام میگیرد سه نوع بیش نیست یک نوع بر اثر تمایلات و مصالح سیاسی و اقتصادی بانیان دیکتاتوری صورت میگیرد که اصولا برای تحقق آن دست به تقویت و برقراری رژیم دیکتاتوری زدهاند و ابداً در این قبیل امور منافع مردم و ملت منظور نشده و توجهی هم بآن نیست و این رشته کارها باید انجام گیرد خواه نفعی برای مردم در آن باشد و خواه سرتاسر ضرر وزیان.
نوع دوم اعمالیستکه مانع خصوصی و هوا و هوس شخص دیکتاتور محرک آن است و در این قسمت هم مردمی در بین نیست و مصالح اجتماع مورد نظر واقع نمیگردد.
در مرتبه سوم اعمالیستکه بمقتضیات زمان و روی پیشرفت علم و صنایع در جهان جبراً تحقق مییابد وابداً رژیم و شخص در آن مدخلیت نداشته و نخواهد داشت چنانکه مشاهده میکنیم این نوع اعمال و اصلاحات در واماندهترین کشورها با هر رژیمی که داشتهاند عملی شده است.
اصولا باید گفت چون در برقراری رژیم دیکتاتوری مردم و ملت نقشی ندارند و در رساندن دیکتاتور باریکه سلطنت و حکومت