جهت در اتخاذ تاکتیک و روش عمل برای جوانان پرحرارت و تازهکار که تاره چشمشان بمحیط اجتماعی ایران باز میشد و عملا بکارهای سیاسی میپرداخیند چراغ و رهنمای خوبی بود.
مرحوم سلیمان میرزا بخوبی میدانست که در کشور ایران تا چه اندازه بغض وعداوت با افکار نو ریشه دوانده و تا چه پایه بیخبری مروم زمینه را برای تحریک آماده کرده است.
اگر روزی باتهام جانبداری از طبقه مظلوم مرحوم سلیمان میرزای (نمازی و دعائی) را تکفیر کرده بودند بعد از بیست سال برای تجدید چنین منظرههائی تعزیهگردانها هنوز محیط آماده داشتند بهمین جهت از هر گونه تندروی و تنداندیشی در حزب جلوگیری میکرد.
حزب توده ایران چون ریشه قدرتی جز قدرت توده ملت ایران و همین مردم خفته و بیخبر از کار اجتماعی نمیشناخت.
برای فهماندن ابتدائیترین مسائل اجتماعی و اصول قانون اساسی ایران که بسیاری از مواد آن تا امروز متروک مانده است فعالیت و کوشش میکرد در تمام حوزهای حزبی سخن از قانون اساسی و حقوق ابتدائی بشری بود. روزنامههای حزبی بمردم این اصل را میآموختند که تا خود نفهمد چه حقوقی دارد و برای تحصیل آن بر نخیزد حقی باو نخواهند داد. «حق گرفتنی است نه دادنی» شعار حزب بود.
روش حزب بطور عموم این بود که افراد را از برخورد با آنچه با تعصبات طبقات مختلف تماس دارد بر حذر دارد تا دشمنان نتوانند استفاده کنند و ببهانههای معمولی که در گذشته متخصصین زبردست از آن استفاده میکردند فعالیت حزب را خنثی کنند.