زدو خوردهائی بین مجاهدان و سربازان و سایر هواخواهان دولت در گرفت و یک مرتبه هم قوای دولت روس مداخله کرده بسوی شهر و مسجد گوهر شاد، تیراندازی با توپ و مسلسل بوقوع پیوست.
مسجد و بازارها و تلگرافخانه در دست مردم و قلعهٔ ارک و قسمتی از محلهٔ سراب و ارک در دست دولتیان بود و همه روزه نطقهائی در مسجد و نقاط دیگر در ترویج مشروطه و تهییج مردم بحمایت از آزادی ایراد میشد و دولتیان قدرتی ابراز نمیداشتند.
من و رفقای دیگر در اینمدت عضو مراکز انقلابی بودیم و روزنامهٔ «خراسان» را بطریق پنهانی طبع و باسم «رئیسالطلاب» موهوم منتشر میکردیم و اولین آثار آدبی من در ترویج آزادی در آن روزنامه انتشار یافت.
مشهورترین آنها قصیدهٔ مستزادیست که در ۱۳۲۵ در عهد استبداد صغیر محمدعلیشاه گفته شد و در حینی که مردم در سفارتخانها پناه جسته بودند در مشهد و تهران انتشار یافت و آن قصیده را پرفسور ادوارد براون، نیز در تاریخ ادبیات مشروطهٔ ایران نقل کرده است و ما عین آنرا اینجا نقل میکنیم.
کار ایران با خداست
با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست | کار ایران با خداست | |||||
مذهب شاهنشه ایران ز مذهبهـا جـداست | کار ایران با خداست | |||||
شاه مست و میر مست و شحنه مست و شیخ مست | مملکت رفته ز دست | |||||
زین سیهمستان بهـر سو فتنه و غوغا بپاست[۱] | کار ایران با خداست | |||||
هر دم از دریای استبداد آیـد بـر فـراز | موجهای جانگذار | |||||
زین تلاطـم کشتی ملت بگرداب بـلاست | کار ایران با خداست | |||||
مملکت کشتی حوادث بحـر استبداد خس | ناخدا عدلست و بس | |||||
کار پاس کشتی و کشتینشین با ناخداست | کار ایران با خداست | |||||
پادشه خود را مسلمان خواند و سازد تباه | خون جمعی بی گناه | |||||
ای مسلمانان در اسلام این ستمها کی رواست | کار ایران با خداست | |||||
روز و شب خندد همی بر ریش ناچیز وزیر | سبلت تیـز امیـر |
- ↑ این مصراع را مرحوم سید حسین اردبیلی باین شکل تغییر داده در روزنامه درج شد: هر دم از دستان مستان فتته و غوغا بپاست.