دیوان حافظ/دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما
ظاهر
۱۰ | دوش از مسجد سوی میخانه آمد پیر ما | چیست یاران طریقت بعد از این تدبیر ما | ۴ | |||
ما مریدان روی سوی قبله چون آریم چون | روی سوی خانهٔ خمّار دارد پیر ما | |||||
در خرابات طریقت ما بهم منزل شویم | کاین چنین رفتست در عهد ازل تقدیر ما | |||||
عقل اگر داند که دل دربند زلفش چون خوشست | عاقلان دیوانه گردند از پی زنجیر ما | |||||
روی خوبت آیتی از لطف بر ما کشف کرد | زان زمان جز لطف و خوبی نیست در تفسیر ما | |||||
با دل سنگینت آیا هیچ درگیرد شبی | آه آتش ناک و سوز سینهٔ شبگیر ما | |||||
تیر آه ما ز گردون بگذرد حافظ خموش | ||||||
رحم کن بر جان خود پرهیز کن از تیر ما |