کلیات سعدی/مواعظ/هر که با یار آشنا شد گو ز خود بیگانه باش
ظاهر
< کلیات سعدی | مواعظ
۳۱ – خ
هر که با یار آشنا شد گو ز خود بیگانه باش | تکیه بر هستی مکن در نیستی مردانه باش | |||||
کی بود جای ملک در خانهٔ صورت پرست | رو چو صورت محو کردی با ملک همخانه باش | |||||
پاک چشمان[۱] را ز روی خوب دیدن منع نیست | سجده کایزد را بود گو سجده گه بتخانه باش | |||||
گر مرید صورتی در صومعه زنار بند | ور مرائی نیستی در میکده فرزانه باش | |||||
خانه آبادان درون باید نه بیرون پرنگار | مرد عارف اندرونرا گو برون دیوانه باش | |||||
عاشقی بر خویشتن چون پیله گرد خویشتن | ورنه بر خود عاشقی جانباز چون پروانه باش | |||||
سعدیا قدری ندارد طمطراق خواجگی | چون گهر در سنگ زی چون گنج در ویرانه باش |
- ↑ بینان.