پدیدآورنده:پروین اعتصامی/اعلامیه زن و تاریخ

از ویکی‌نبشته
پرش به ناوبری پرش به جستجو

متن سخنان پروین اعتصامی در جشن فارغ التحصیلی‌اش - مدرسه دخترانه آمریکایی تهران - خرداد ۱۳۰۳[ویرایش]

در قرون وسطی معبدها و صومعه‌ها زندان علوم و معارف بودند. انظار خلق از مشاهده طلعت دلارای علم محظوظ نمی‌شد و در مزرعه امیدِ انسان‌ها گیاه ترقی نمی‌رویید. همینکه صنعت طبع و نشر کتب در قرون پانزدهم به وجود آمد تالیفات گران‌بها که دیرزمانی در کنج گمنامی پنهان بودند به موقعِ استفاده گذاشته شده، به بیداری افکار خدمات نمایان کردند. تشنگان بیابان نادانی از چشمه شیرین معرفت سیراب گشتند و درماندگان جهل از تاریکی به طرف نور و روشنایی رفتند. ارباب تحقیق به واسطه کوشش متمادی نیک و بد و زشت و زیبا را شناختند. در نتیجه مجاهده دماغ‌های مستعد و سِیر سریع تمدن معلوم شد که انسان از قرن‌های تاریخی قدیم‌تر است و عصرهای بیشمار در سطح زمین زندگی کرده است. این آگاهی و اکتشاف، علما را وادار نمود که تاریخ طبیعی انسان به دست آورند. این مبحث به صورت علمی مستقل درآمد و به نام «آنتروپولوژی» موسوم گردید. به راهنمایی این علم، بر طبایع و عادات نوع بشر مطلع شده، دانستند که مرد هنگام انتقال از دوره وحشیت به آرامگاه مدنیت در حق زن که سهیم رنج و اَلَم و شریک اوقات شادی و اندوه او بوده ظلم کرده است. وقتی که از مرحله محنت به منزل امن و راحت شتافته، زن را وجودی مهمل و آلتی بی اراده قرار داده است. تصدیق کردند که ستمکاری مرد از قدر و منزلت زن کاسته، او را به قصور مدارک و ضعفِ نفس و انحطاط قوای معنوی متهم داشته، تا کار به جایی رسیده که مُحَسنات حوزه اجتماعی نابود شده و بنای فضایل اخلاقی روی به ویرانی نهاده است.

اشخاص خیر خواه از بذل مساعی دریغ نکردند و به ترمیم تخریبات نیاکان خویش مصمم شدند. برای تخفیف مصائب بشریت رنج‌ها بردند. حکما و نویسندگان از ارشاد عقول و افهام بازنایستادند. از چراغ انسانیت روشنایی صاف و پاک طلوع کرد و امر تعلیم و تربیت زن مقرر گردید. زن پس از قرنها درماندگی حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد. دایره تعلیم و تعلم نِسوان درخورِ ارزش ذاتی آنان کسب اهمیت کرد. تابش انوار دانش مَلَکات عقلیه آنها را پرورش داد. زنها در این وقت به انجام وظیفه مبادرت نمودند و مبادی آدمیت، اجتهاد در سعی و عمل ضرورت تحصیل علم، مقاومت در میدان مبارزه زندگانی، احتراز از اعمال ناشایست را به فرزندان خودشان که مردان زمان آینده بودند یاد دادند. در این عصر مفهوم عالی «زن» و «مادر» معلوم شد و معنی روح‌بخش این دو کلمه که مؤسس بقا و ارتقای انسان است پدیدار گشت.

اینکه بیان کردیم راجع به اروپا بود. آنجا که مدنیت و صنعت رایت فیروزی افراشته و اصلاح حقیقی بر اساس فهم و ادراک تکیه کرده. آنجا که کالای هنر و خرد خریدار دارد. آنجا که تعلیم صحیح، مربی عواطف شاگردان است و معانی عزم و اراده را به اطفال مکاتب می آموزد. آنجا که دختران و پسران بی تفاوت جنسیت از تربیت‌های بدنی و عقلی و ادبی بهره مند می شوند. آنجا که معلمین هنرمند برای حل مشکلات تعلیم، عمرها صرف کرده‌اند. آنجا که تعمیم معارف را محور سعادت و کلید کامیابی می دانند. آری آنچه گفتیم در این مملکت‌های خوشبخت وقوع یافت. عالم نسوان نیز در اثر همت و اقدام به مدارج ترقی صعود نمود.

اما در مشرق که مَطلع شرایع و مصدر مدنیت عالم بود، در این ممالک بزرگ نامور که همه از حشمت و شوکت دیرین آن آگاه‌اند، کار به این نهج نمی گذشت. اخیراً کاروان نیکبختی از این منزل کوچ کرد و معمار تمدن از عمارت این مرز و بوم روی بر تافت. چنین به نظر می‌آید که این کوکب هدایت فقط در فکر روشن کردن مغرب زمین است و به شناسایی نقاط دیگر مایل نیست.

در طی این ایام، روزگار زنان مشرق‌زمین همه‌جا تاریک و اندوه‌خیز همه جا آکنده به رنج و مشقّت، همه جا پر از اسارت و مذلت بود. یکی از علمای اجتماعی می گوید: در میان امواج بلیات و طوفانهای حوادث وارده بر شرق قسمتی از عجز و عدم موفقیت شرقیان به این سبب است که به تربیت زنان التفات نکردند. آنها را عضو عاطل بشریت پنداشته نصف قوای خود را ضایع نمودند. مادران نومید نادان، اولاد خودشان را به بی دانشی بزرگ کردند. اطفال شرق در داخل از تربیت خانوادگی و در خارج از تادیب و تهذیب محروم ماندند. لاجرم، اسباب تباهی و تیره روزی دست به هم داده، هشتصد میلیون جمعیت آسیا را به تَدَنّی و تنزُّل محکوم کردند. مدتهاست که آسیایی از خوابِ گرانِ یأس و حِرمان برخاسته، می‌خواهد آب رفته را به جوی باز آرد. اگرچه برای معالجه این مرض اجتماعی بسیار سخن‌ها گفته و کتاب‌ها نوشته‌اند اما داروی بیماری مزمن شرق، منحصر به تربیت و تعلیم است. تربیت و تعلیم حقیقی که شامل زن و مرد باشد و تمام طبقات را از خوان گسترده معرفت مستفید نماید.

ایران، وطن عزیز ما که مفاخر و مآثر عظیمه آن زینت‌افزای تاریخ جهان است. ایران که تمدن قدیمش اروپای امروز را رهین منت، و مدیون نعمت خویش دارد. ایرانِ با عظمت و قوتی که قرن‌ها بر اقطار و ابحار عالم حکمروا بود، از مصائب و شداید شرق سهم وافر برده اکنون دنبال گمگشته خود می‌دود و به دیدار شاهد نیکبختی می‌شتابد. پیداست برای مرمت خرابی‌های زمان گذشته، اصلاح معایب حالیه، و تمهید سعادت آتیه چه مشکلاتی در پیش است. ایرانی باید ضعف و ملالت را از خود دور کرده، تند و چالاک این پرتگاه‌ها را عبور نماید. امیدواریم به همت دانشمندان و متفکرین، روح فضیلت در ملت ایجاد شود و با تربیت نسوان اصلاحات مهمه اجتماعی در ایران فراهم گردد. در این‌صورت بنای تربیت حقیقی استوار خواهد شد و فرشته اقبال در فضای مملکت سیروس و داریوش بال گشایی خواهد کرد.


منبع: پروین اعتصامی بزرگترین شاعره پارسی زبان؛ نویسنده: کریم عسگری تورزنی