وحشی بافقی (غزلیات)/به دل دیرین بنایی بود کندم
ظاهر
به دل دیرین بنایی بود کندم | به جای او ز نو طرحی فکندم | |||||
خریدارانه چشمی دید سویم | نگفت اما هنوز از چون و چندم | |||||
قبولی زان نگه مییابم ای بخت | بسوزان بهر چشم بد سپندم | |||||
نگهبانت به سوی فتنه و ناز | فریبم میدهند و میبرندم | |||||
ره پر تیغ و تیر غمزه پیش است | خداوندا نگه دار از گزندم | |||||
برو وحشی تو صید زلف او باش | که من جای دگر سر در کمندم |