پرش به محتوا
منوی اصلی
منوی اصلی
انتقال به نوار کناری
نهفتن
گشتن
صفحهٔ اصلی
ورودی کاربران
دفترخانه
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
راهنما
تماس با ویکینبشته
جستجو
جستجو
ظاهر
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
ابزارهای شخصی
کمک مالی
ایجاد حساب
ورود
صفحههایی برای ویرایشگرانی که از سامانه خارج شدند
بیشتر بدانید
مشارکتها
بحث
نادره ایام حکیم عمر خیام/رباعیات خیام/سرمست بمیخانه گذر کردم دوش
افزودن زبانها
افزودن پیوند
نوشتار
منبع
بحث
فارسی
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
جعبهابزار
ابزارها
انتقال به نوار کناری
نهفتن
عملها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
عمومی
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این نوشتار
دریافت نشانی کوتاهشده
بارگیری کد QR
چاپ/برونبری
نسخهٔ قابل چاپ
بارگیری EPUB
بارگیری MOBI
بارگیری PDF
قالبهای دیگر
در پروژههای دیگر
ظاهر
انتقال به نوار کناری
نهفتن
بارگیری
از ویکینبشته
<
نادره ایام حکیم عمر خیام
|
رباعیات خیام
→
در کارگه کوزهگری رفتم دوش
رباعیات خیام
از
عمر خیام
تصحیح
اسماعیل یکانی
سرمست بمیخانه گذر کردم دوش
سیر آمدم ایخدای از هستی خویش
←
61869
رباعیات خیام
—
سرمست بمیخانه گذر کردم دوش
عمر خیام
۳۶۰ – ۱۰۷
کم
– ۱۸۸
رز
سرمست بمیخانه گذر کردم دوش؛
پیری دیدم مست و سبوئی بر دوش.
گفتم که «چرا نداری از یزدان شرم»
[
۱
]
گفتا که «کریمست خدا باده بنوش».
[
۲
]
↑
رز
– گفتم ز خدا شرم نداری ای پیر.
↑
رز
– گفتا کرم از خداست می نوش خموش.
ردهها
:
رباعیات خیام نسخه کمبریج
رباعیات خیام نسخه رزن
آثار عمر خیام
آثار اسماعیل یکانی
آثار تصحیحی