مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۷/جلسهٔ ۶۱

از ویکی‌نبشته
مذاکرات مجلس شورای ملی دوره ۱۷ نشست ۶۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل کلیه قوانین مصوبه و مقررات - گزارش کمیسیون‌ها - صورت مشروح مذاکرات مجلسین - اخبار مجلس - انتصابات - آگهی‌های رسمی و قانونی

شماره ۲۳۲۱

۵ شنبه ۹ بهمن ماه ۱۳۳۱ - سال هشتم

شماره مسلسل ۶۱

دوره هفدهم مجلس شورای ملی

مذاکرات مجلس شورای ملی - جلسه ۶۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس صبح روز ۲ شنبه ۲۹ دی ماه ۱۳۳۱

فهرست مطالب:

مجلس ساعت ۱۱ صبح به ریاست آقای مهندس رضوی (نایب رییس) تشکیل گردید.

صورت مشروح مذاکرات مجلس صبح روز ۲شنبه ۲۹ دی ماه ۱۳۳۱ مجلس ساعت ۱۱ صبح بریاست آقای مهندس رضوی (نایب رییس) تشکیل گردید.

- قرائت اسامی غایبین جلسه قبل[ویرایش]

نایب رییس _ صورت غایبین جلسه قبل قرائت می‌شود (بشرح زیربوسیله آقای ناظرزاده قرائت شد)

غایبین بااجازه _ آقایان: مشار. احمد فرامرزی. اورنگ

غایبین بی اجازه _ آقایان: دکترامامی. عبدالرحمن فرامرزی. صراف زاده. راشد. دکتر ملکی.

دیرآمدگان بااجازه _ آقای معتمد دماوندی ۲۵ دقیقه. آقای مصدقی ۳۰ دقیقه

دیرآمدگان بی اجازه _ آقایان: دادور. ذکایی ۲۵ دقیقه. آقای زهری ۳۰ دقیقه. آقای عامری ۴۵ دقیقه. آقای تولیت یکساعت. آقای دکترکیان یکساعت و پانزده دقیقه.

نایب رییس _ چون اداره تندنویسی فرصت تهیه صورت جلسه رانداشته‌اند مذاکره نسبت بصورت جلسه اعتراضی که احیاناباشد بعداز توزیع صورت مجلس مطرح خواهدشد.

- قرایت نامه جوابیه هییت رییسه بنام مقام ریاست مجلس درموضوع طرح اختیارات وجواب ایشان[ویرایش]

نایب رییس _ چندنفرازآقایان تقاضای نطق قبل ازدستور کرده اندتصورمی‌کنم بهتراست صرفنظربفرمایند (صحیح است) مطلب دیگری که باید بعرض آقایان محترم رسانید این است بطوری که استحضار دارید مرقومه‌ای از طرف مقام ریاست مجلس شورای ملی رسیده بود که در جلسه گذشته بعرض آقایان نمایندگان محترم رسید و حالا جوابی که از طرف هییت رییسه بمقام ریاست تقدیم شده و مجددا مرقومه‌ای برایشان نوشته‌اند هر دو برای اطلاع آقایان نمایندگان محترم قرائت خواهدشد (نامه هیئت رییسه مجلس شورای ملی بشرح زیربوسیله آقای ناظرزاده قرائت شد) مقام معظم ریاست مجلس شورای ملی. مرقومه عالی خطالب بمجلس شورای ملی امروزهنگام تشکیل جلسه علنی واصل وباستناد ماده ۷۹ آیین نامه داخلی باستحضار آقایان نمایندگان محترم رسید البته مقام شامخ ریاست عالیه مجلس شورای ملی وبالاخص شخصیت حضرت آیت الله مورداحترام وتکریم مجلس شورای ملی وقاطبه ملت ایران می‌باشدوعموم آقایان ازتذکرات وراهنماییهای مفید آن مقام معظم که پیوسته مبتنی برمصالح مملکت وحفظ اصول قانون اساسی بوده‌است کمال سپاسگزاری و تشکر را دارند. پس از قرائت مرقومه عالی درجلسه علنی مجلس بلافاصله هیات رییسه تشکیل و مفاد آن مورد مذاکره قرارگرفت واینطوراظهارنظرشدکه روش مجلس شورای ملی همانطر که اشاره فرموده‌اند همواره بایدمبتنی برحفظ اصول قانون اساسی ومشروطیت وحق حاکمیت ملی بوده وهیچ گاه ازاین اصل انحرافی حاصل نشود. راجع بامرانتخابات هم مسلم است اختیارقانونگذاری ازطرف مجلس شورای ملی تاکنون بطوراعم ودایم بهیچ مقامی واگذارنشده وبطوریکه سوابق امردرادوارمختلفه قانونگذاری (ازدوره دوم ببعد) نشان می‌دهداغلب اینگونه اختیارات چه به کمیسیونهای پارلمانی وچه باشخاص بطورموقت داده شده تالوایحی تنظیم وموقتابمرحله آزمایش بگذارند ولی قطعیت آنهاموکول بشورومداقه وتصویب نهایی مجلس شورای ملی بوده‌است وبااین ترتیب صدمه ولطمه باصل تفکیک قواواردنیامده وحق حاکمیت مجلس شورای ملی ثابت وبرقرار بوده‌است بخصوص که همواره ودر هرلحظه حق سلب اختیارویااعتماد بامجلس مقدس شورای ملی بوده وخواهدبودواین مراتب نیز درجلسه خصوصی امروزمجلس شورای ملی موردتاییدواقع گردید. بنابراین طرح موضوع اختیارات وبودن آن دردستور مجلس شورای ملی که دوفوریت آنهم بتصویب رسیده منافی با اصول قانون اساسی وحق حاکمیت مجلس شورای ملی نمی‌باشد. بدیهی است لایحه تقدیم دولت وقتی بصورت قانونی در خواهد آمد که پس از بحث وا ظهار نظرهای مخالف و موافق برطبق موازین آیین نامه قانونی مجلس شورای ملی وخاتمه شور ومذاکرات برای علنی آقایان نمایندگان محترم واگذار می‌گرددوبرطبق همان اصول نتیجه نهایی اعم ازمثبت ومنفی منوط برای قطعی مجلس شورای ملی خواهد بود و بنا بر همان موازین هم تغییر دستور مجلس شورای ملی با مسکوت گذاردن موضوع موکول و منوط بنظر و رای مجلس شورای ملی می‌باشد و در این زمینه مسلم است هریک از آقایان نمایندگان محترم می‌توانند در هر لحظه از حقوق قانونی خود استفاده بفرمایند تا تقاضای نظریه مجلس بشود در خاتمه چون بنظر نمی‌رسد که منظور مقام منیع ریاست طرح نامه ارسالی واظهار نظر مجلس شورای ملی نسبت به آن باشد موافقت خواهند فرمود که جریان کار مجلس طبق موازین قانونی ادامه یافته و تعیین تکلیف نهایی بشود. هیات رییسه مجلس شورای ملی

نایب رییس _ پاسخی هم که ریاست مجلس باین نامه امروزصبح مرقوم فرموده‌اند باستحضارنمایندگان محترم می‌رسد

(بوسیله آقای ناظرزاده بشرح زیرقرائت شد)

«بسم الله تعالی. هیئت رییسه مجلس شورای ملی پاسخ نامه هیئت رییسه مجلس شورای ملی در باب طرح لایحه اختیارات شماره ۱۰۴۸۳-۲۸-۱۰-۳۱ اشعار می‌دارد که در این باب شرحی راکه قبلا به مجلس نوشته و قرائت شده ملاحظه فرموده‌اید اکنون نیز در پاسخ نامه اخیرآنچه در این باب ضمن نامه مورخه ۲۷-۱۰-۳۱ نوشته‌ام تایید می‌کنم و نظر اصولی اینجانب است و اما در باب ادامه مذاکرات مجلس البته طبقه آیین نامه‌های قانونی عمل خواهید فرمود و خود می‌دانید. سیدابوالقاسم کاشانی. ۲۸-۱۰-۳۱ ۳- بقیه مذاکره در لایحه اختیارات دکتر محمدمصدق نخست وزیر»

۳ - بقیه مذاکره در لایحه اختیارات دکتر مصدق نخست وزیر[ویرایش]

نایب رییس _ بنابراین اگر آقایان اجازه می‌فرمایند وارددستورمی شویم و لایحه اختیارات آقای نخست وزیر مطرح است آقای دکتر بقایی

(گنجه _ به بنده یک تلگرافاتی رسیده چنانچه اجازه بفرمایید تقدیم می‌کنم)

باشد بعدا لطف کنید

دکتربقایی _ باعرض تشکر از اجازه‌ای که از طرف آقایان نمایندگان محترم داده شده که بنده بتوانم دلایل مخالفت خودم را با لایحه اختیارات به عرض مجلس شورای ملی برسانم چون عرایض بنده تمام نشده و بیش از پنج دقیقه به آخر وقت باقی نمانده‌است استدعا می‌کنم آقایان باز هم لطف بفرمایند واجازه بدهند که فرصتی داده بشود که بتوانم عرایضم را عرض بکنم.

نایب رییس _ چقدر وقت می‌خواهید؟

(دکتربقایی _ فعلا یکساعت اگرتمام شد بنده عرضی ندارم)

آقای دکتربقایی اول چهارساعت وقت تقاضا کرده بودندکه بتدریج موافقت مجلس شورای ملی جلب شد و من عقیده دارم برای آنکه کلام ایشان قطع نشود ومطالب لازم را بعرض مجلس شورای ملی برسانند با یکساعت وقت اضافی مورد تقاضای ایشان موافقت بشود آقایانی که موافقت دارند قیام بفرمایند (اکثرنمایندگان برخاستند) تصویب شد بفرمایید

دکتربقایی _ عرض کنم همانطوریکه کرارا گفته‌ام و نوشته‌ام ما همه بشخص آقای دکترمصدق رای اعتماد داده‌ایم باز هم رای می‌دهیم این دو ورقه رای سفید بنده و آقای زهری است رای اعتماد به آقای دکترمصدق ولی با لایحه اختیارات باین صورتی که مطرح شده‌است مخالف هستیم در مملکت هر کسی که فکر خدمت به مملکت می‌افتد تصور می‌کند که بایستی حتما خود او کاری انجام بدهد و دیگران را فراموش می‌کند این رویه باعث این می‌شود که هردولتی که می‌آید خیال کند که می‌خواهد به مردم خدمتی کند می‌خواهد تعدی کند پا روی صلاحیت سایر قوای مشروطه بگذارد دستگاه مشروطه ایران قوه مقننه دارد قوه مقننه برای این وضع شده‌است که وضع قانون کند و قوه مجریه تصور می‌کندکه اگر کارها را تماما بدست او بدهنداصلاحات تام و تمام است اگر بنده بگویم که این کلمه ناشی از بی ایمانی مجلس است شاید بعضی‌ها بگویند که اینطور نیست اگر این دولت به مجلس ایمان دارد چرا می‌خواهد پا روی حقوق مجلس بگذارد؟ اینجا صحبتهایی که می‌شود هم اینطور که عرض کردم همه حاکی از بی ایمانی به مجلس است دولت می‌آید در اینجا می‌گوید بمن اختیار بدهید که هر چه می‌خواهم بکنم و پس از یک سال خدمت شما خواهم رسید این اختیاررا چطور می‌شود بدولت داد؟ اگر ما صحبت از دیکتاتوری بکنیم خواهند گفت خیر آقا این دیکتاتوری نیست دیکتاتوری یعنی همین دیکتاتوری یعنی یک دولتی که می‌گویدمجلس از اختیارات خودش صرفنظر کند و به بنده اجازه بدهد هر کاری می‌خواهم بکنم این معنی دیکتاتوری است اگردر یک قسمت خاصی این پیشنهاد شده بود من می‌گفتم آن قسمت خاصش را می‌شود اجازه داد آقایان نمایندگان محترم بخاطر دارند که در دوره گذشته ما یک اقلیتی بودیم و با هم کارمی کردیم و بخواست خداوند متعال موفق شدیم یک خدماتی انجام بدهیم اقلیت آنروز عضوجبهه ملی بودند و با یک روح و با رویه کارمی کردند عرایضی که الان بعرضتان رساندم اینها نوشته خود بنده نیست ولی موقعی که این مطالب درمجلس گفته شد من باین حرفها اعتقادداشتم وموافق بودم حالا می‌بینم کسانی که خودشان این حرفها را درپشت همین تریبون مجلس می‌زدند دیگرلازم نمی‌دانند باین حرفها اعتقاد داشته باشند به این جهت باکمال تاسف وتاثرازجبهه ملی استعفامی‌دهم راجع به فراکسیون طرفداران ادامه نهضت ملی هم تصمیمش با خوداقایان خواهدبود ولی این عرایضی که اینجا خدمت آقایان قرائت کردم اینها بیاناتی است که جناب آقای دکتر شایگان در دوره گذشته درحکومت رزم آرا برای مخالفت با اختیارات گمرکی کرده بودند من آنروز باین بیانات اعتقادداشتم وموافق بودم امروزهم موافق هستم من یک وظیفه بسیار دردناک و تلخی دارم که با چند نفر همکاران خودمان باید بر خلاف جریان شنا بکنم ولی گمان می‌کنم این جایک وظیفه مشکلی هم به عهده جناب آقای دکتر شایگان محول بشود که باید این حرفهایی را که زده‌اند بیایند دانه دانه ردبکنند این خیلی کارسختی است

(دکتر شایگان _ انشاء الله تایید می‌کنم)

هر کدامش که با موقعیت موافقت نداشت خواهید فرمود ما بایستی اقرارکنیم که یک دفعه مرتکب یک عمل خلاف اصول شدیم درعمل هم دیدیم استدلالهایی که برای آن عمل شده بودهیچیک مورد تحقق پیدا نکرد و قوانینی که وضع شد هیچکدام جنبه فوریتی نداشت که اگر به مجلس می‌آمد فرصتی را ازدست داده باشند بزرگترین استدلالهایی که برای لزوم اختیارات یک ساله فرمودندعبارت ازیک سندی است که ارائه آن فعلا برای جناب دکترشایگان میسرنیست چونکه ایشان ازسایرنمایندگان مجلس وکیلترند و وطن پرست ترند و مورد اعتماد هستند می‌توانند ازمضمون آن سند اطلاع داشته باشند ولی سایرین چون مورداعتماد نیستند بایستی قول ایشان را قبول بکنند و باختیارات رای بدهند تا وقتی که برای ایشان میسربشود که بعدا آنرا ارائه بدهند بنده چند کلمه از بیانات ایشان را که در یکی دوجلسه قبل فرموده بودند خدمت آقایان یادآوری می‌کنم آنجا می‌فرمایند آقایان مطلب این است که برای معامله با خارجیهاست که آقای دکتر مصدق می‌خواهد اختیارات بگیرد اینها استفاده کرده‌اند ازاینکه دوره اختیارات مصدق یکماه دیگر بیشتر نمانده و این شخص رفتنی است و بنابراین می‌گویند اصراری نداشته باشید که این قضیه حل بشود یا بنفع ایران حل بشود(این بیانات آقای دکترشایگان است که می‌خوانم) صبرکنید یکماه دیگر ما با جانشین او هر طورکه خواستیم عمل می‌کنیم این است که بنده یعنی ایشان در یکی از مصاحبه‌های مطبوعاتی این مطلب را عرض کردم و دلیل دارم دلیل راکه نمی‌شود ایجادکردودلیل که مثل تلگرافهایی بی امضای آقانیست دلیلی است که امضاء دارد این عرضی که من اینجامی‌گویم عین حقیقت است یعنی خارجی هادرهمین قضیه‌ای که الان بنده عرض کردم می‌خواهنداستفاده کنند اگربرای من میسربود(این جمله را توجه بفرمایید) آن سندرا ارائه می‌کردم حالادنیادرازاست ممکن است یکماه دوماه دیگر آن سندرا ارائه بدهم که این عرضی راکه بنده می‌کنم و در واقع در حرفم صادق هستم که خارجیها می‌خواهنداستفاده کنند ازاینکه مصدق رفتنی است و اراده خودشان را به ملت ایران تحمیل کنند این بزرگترین دلیل است که ما بیاییم یک عمل خلاف اصولی را که یکبار کردیم برای یکبار دیگر انجام بدهیم آن هم ۲ برابر اصل موضوع اختیارات که اصلا برای ۶ ماه بود تمدیدش برای یکسال است بدلیل یک سندی که ایشان حالا ارائه نمی‌دهند و خودشان هم می‌فرمایند که درحرفشان صادق هستند بنده هم قبول دارم ولی با یک سندی که نمی‌شودارائه داد وازمجلس هم نمی‌شودرای خواست ولی بنده عرض می‌کنم که طبق یک سلسله اسناد بسیار مهم ومعتبرومحرمانه که اگرمیل داشته باشندممکن است برخلاف ایشان درهمین جلسه ارائه بدهم اعطای این اختیارات بهیچوجه مصلحت نبوده ونیست زیرا اولا ما نمایندگان وکیل در توکیل نیستیم که بدولت اجازه دهیم ازطرف مجلس قانون وضع کند واصل بیست وهفت متمم قانون اساسی وضع وتصویب قوانین را ازحقوق خاص اعلیحضرت شاهنشاهی ومجلس شورای ملی قرار داده‌است واصل ۲۸ اینطور می‌گوید که قوای ثلاثه مزبوره همیشه از یک دیگر ممتاز و منفصل خواهند بود یعنی قوه مجریه حق تصویب قانون ندارد و چنانچه مجلس شورای ملی این حق را به آن قوه دهد نقض اصول قانون اساسی را نموده‌است مجلس شورای ملی این حق را نداردوچنانچه مجلس شورای که باید حافظ قانون اساسی باشد نبایدآنرانقض کندوجناب آقای نخست وزیر که دکتردرعلم حقوقند باید به قانون اسایس احترام کنند و پیشنهادی نکنند که ناقض آن شود دوم برای دادن یک چنین اختیاراتی بر خلاف قانون بر فرض اینکه دولت مورداعتماد جامعه بود کما اینکه حالا هست سبب خواهد شد که سابقه بدی ایجاد شود و حکومت ملی را متزلزل کند و دولت‌های بعدازاین قانون و یا نظایرآن سوء استفاده کنند. آقایان قانون اساسی بهیچوجه ازنمایندگان حق وکالت در توکیل نداده‌است ما امروز اهمیت به قانون اساسی می‌دهیم قانون اساسی بمانمایندگان وکالت درتوکیل نداده‌است آقایان نمایندگان شماحق وکالت درتوکیل ندارید بایدخودتان دراین مجلس بنشینید وتصویب قانون بکنید این مطالبی که عرض کردم واین استدلالهای بسیارمحکم و بسیار متین استدلال‌هایی است که جناب آقای دکتر مصدق پشت همین تریبون راجع باعطای اختیارات گمرکی فرمودند و تمام بیاناتی که فرمودند الان صدق می‌کند خودایشان صراحتا می‌فرمایند ما امروزاهمیت به قانون اساسی می‌دهیم قانون اساسی به ما نمایندگان حق وکالت در توکیل نداده‌است صورت مجلس‌هایش اینجاست اگرآقایان بخواهند مراجعه کنند برای جواب و هر چه بخواهندالان اینجا حاضر است توی کیف من بدون یک کلمه تحریف به عرضتان رسانیدم وآنوقت این سابقه‌ای که گذاشته می‌شود امروز آقای دکتر مصدق که مجلس پشتیبانش هست تمام ملت هم پشتیبانش هست می‌آید اینجا اختیارات می‌خواهد فردا یک دولت دیگر فردای اصطلاحی انشاء الله ۳۰ سال دیگر یک دولتی می‌آید و طبعا پشتیبانی تمام مردم را نخواهد داشت آن دولت می‌آید و می‌گوید که دکتر مصدق برای اینکه بتواند کار کند این اختیارات را خواست من که هیچ چیزم به دکتر مصدق نمی‌رسد و در همه چیز از او پایین تر و کمتر هستم بمن باید چند برابر اختیارات بدهید (دکتر شایگان _ آنوقت مجلس نمی‌دهد) عرض کنم یک واعظی بود خیلی صحبتهای اخلاقی می‌کرد و مردم را راهنمایی می‌کرد این چندین بار راجع باحترام بمال غیر و دست درازی نکردن به مال غیر و اینکه این سرقت تلقی می‌شود گناه دارد چه هست چه نیست صحبت کرده بود یکروز یک جالیزبانی که از مریدهای آقا بود دید این آقا سر یک جالیزی نشسته و دارد خیارهای مردم را می‌کند و می‌خورد رفت و سلامی عرض کرد گفت آقا قربانت روم شما می‌فرمودید که بمال غیر نباید دست درازکردن بدون اجازه اگر دست بزنی دزدی است حرام است شما چراهمچو می‌کنید گویا اصفهانی بود آن واعظ گفت که این خیارهارا که می‌خورم برای حرومیش نیس برای خنکیش است (خنده نمایندگان) چون یکی ازخواص خیار خنکی است مزاج اگر گرم شده باشد احتیاج بخوردم خیار دارد ولی با این استدلالها و آقایان فراموش نکنند که تمام این استدلالها برای اختیارات تعرفه گمرکی بود فقط تمام این استدلال‌ها که اگر رای بدهیم قانون اساسی را زیر پا گذاشته‌ایم مجلس را زیر پا گذاشته‌ایم تمام این مطالبی که عرض کردم حضور آقایان حالا اینها تمامش را باید برگردیم برای این که اختیارات برای مخالفت با قانون اساسی نیست برای اینکه لازم دارند طبق یک سندی که ارائه اش فعلا میسر نیست الان آقای قنات آبادی یادداشتی برای بنده فرستادند که با وجود حکومت نظامی و قانون امنیت اجتماعی یک عده‌ای را کشانده و آورده‌اند دم مجلس البته این محتاج به تذکر ایشان نیست چون این قوانین برای اجرا شدن که نیست مام این قوانین که اظهار می‌کنند فقط برای این است که بگویند که بله سیصد فقره قانون بامضا رسیده ولی پای اجرا که می‌رسد متاسفانه ما هیچ چیز نمی‌بینیم این قانون امنیت اجتماعی که تمام اساتید حقوق حاضر در مجلس شورای ملی با آن موافق هستند یعنی آقای دکتر شایگان آقای دکتر سنجابی و آقای دکتر معظمی و همچنین قانون مطبوعات که این آقایان با آن موافق هستند مگر اینکه طبق ماده ۹۰ بیایند اینجا و استفاده کنند و بگویند که موافق نیستیم

دکتر معظمی _ آقای دکتر نظامنامه بنده را موظف بسکوت کرده‌است والا جوابتان را عرض می‌کردم واین حرفها را تصدیق نمی‌کنم عرض کردم بنده راجع به قانون مطبوعات نظر خودم را عرض کرده‌ام

دکتر بقایی _ اسمتان را بردم که یک ماده نوی بهتان بدهم عرض کنم راجع به این قانون امنیت اجتماعی در خارج که صحبت شد گفتند چاره چیست اگر این قانون امنیت اجتماعی نباشد مگر می‌شود جلوی توده‌ای‌ها را گرفت این برای جلوگیری آنهاست و با این استدلال است که بیشتر آقایان به آن تسلیم شدند ولی بیاییم عمل را به ببنیم چیست عمل را که نگاه کنیم می‌بینیم که در این چند ماهه اخیر بطور عجیبی جلوی حزب توده بازشده حالا کار نداریم که کاندید اول حزب توده در انتخابات دوره هفدهم روی رفاقت بازی روی زد و بست یا روی ائتلافات محرمانه سیاسی آقای مهندس فریور را بعنوان مشاوراقتصادی فرستادند به آلمان غربی به این موضوع کاری نداریم این یک موضوع فردی بود ولی آقایان می‌دانند که حزب توده یک حزبی است که اسما منحله‌است ونشریاتش هم خلاف قانون است این را همه می‌دانند طرز انتشار روزنامه‌های اینها اینطوربود که یک عده بطور محرمانه بفروش می‌رسد در شهر یک مقدرای هم توی پاکتها می‌کردند می‌فرستادند یک تمبرهم می‌چسباندند برای غالب آقایان نمایندگان هم فرستاده‌اند ملاحظه فرموده‌اید در سایه این قانون مطبوعات که اجرا می‌شود و قانون امنیت اجتماعی حالا دیگراحتیاجی به محرمانه بودن نیست عینا روزنامه رزم ارگان مرکزی سازمان جوانان توده ایران را منتشرمی کنند این علنی است (یک شماره روزنامه رزم را که تمبر خورده و مهر پستخانه داشت نشان دادند) آقا این دو تا مهرپستخانه‌است اینهم اسم روزنامه حالا کاری ندارم روزنامه دیگری هم هست که تا کرده‌اند و می‌گوییم که توجه نکرده‌اند ولی این یک روزنامه‌ای است که رویش نوشته‌است رزم ارگان مرکزی سازمان جوانان توده ایران ۲ تا تمبرهم دارد استامپ هم خورده‌است من می‌خواهم بدانم اینها که می‌گذاشتند توی پاکت می‌فرستادند مریض بودند مریض که نبودند که برای پاکت و تمبر خرج بیشتری بکنند حالا در سایه قانون امنیت اجتماعی که توی کریدور مجلس می‌گویند که آقا این قانون برای مبارزه باتوده ای‌هاست این نتیجه مبارزه با توده‌ای هاست این روزنامه هست هر کدام از آقایان بخواهند ببینند اینجا حاضر است و آنوقت با این طرز زننده و تحریک آمیزی که این عمل شده اختیارات چهل روز ازش باقی مانده بود در این چهل روز فرصت باقی بودکه زمینه فراهم بشود صحبت بشود که کار مجلس را اینجور در بن بست قرار ندهند ولی فردای همان روز رای اعتماد می‌بایستی بیایند و این اختیارات بود؟ چهل روزباقی مانده بود آنهم با این ترتیب خواستم و بعد هم با این فشارو این تهدید که رای به اختیارات یعنی رای اعتماد من خیلی متاثرم از این مطالبی که اینجا عرض می‌کنم ولی آقایان حکومت فردی همیشه همینطورشروع شده یکنفر آمده یک خدماتی کرده تمام ملت متوجه او شده‌اند و در یک موقعی که می‌داند اگر برود کارها خراب می‌شود و نتیجه که بدست ملت آمده از دستش می‌رود در همان موقع می‌گوید آقا بنده دیگر مرخص می‌شوم یا این اختیارات را بدهید یا بنده مرخص می‌شوم شما یک مورد حکومت فردی نمی‌توانید پیداکنید که غیراز این باشد یکی از کسانی که بزرگترین خدمات را به این مملکت کرد نادرشاه بود موقعی قیام کرد که مملکت درمعرض تاخت وتاز افغانهابود یک قسمت از مملکت را روسها برده بودند یک قسمت را ترکها برده بودند بقیه مملکت هم هرج ومرج بود این شخص قیام کرد با یک اراده فوق العاده و یک روح وطن پرستی زیاد یک فداکاری بی نظیر مملکت را آرام کرد و تمام بیگانگان را بیرون کرد و سرحدات مملکت را به آنچه که پیش ازهجوم افغانها بود رسانید بعد یک دعوتی کرد در دشت مغان ازتمام رجال مملکت وسران قوم وگفت یابمن اختیارات بدهید یا من می‌روم خوب اینها دیدند که رفتن نادردوباره برگشتن اوضاع است بحال سابق و بعلاوه نادرخدمت کرده بودهمه بهش علاقه مند بودندبرای اینکه بماند و بخدمتش ادامه بدهد اختیارات رادادند و بعد ش را آقایان در تاریخ مطالعه بفرمایند این یک موضوعی است که بذهن هرکس می‌رسدمگر آن کسانی که نمی‌خواهند که بذهنشان برسد کسانی که در خط اول مبارزه بودند کسانی که تمام آن افتخاراتی که دیگران بخودشان می‌بندند مال آنهاست موضوع نفت در این مجلس اول کسیکه صحبتش را کرد عدل عزیزمن آن مهندس رضوی بود که در آن جلسه اول نخواستم صحبتی بکنم جلسه دوم هم موفق نشدم که تشکرکنم از ایشان از رویه کاملا بی طرفی که در جریان مذاکرات مجلس گرفتند و باصطلاح تضییق خلاف آئین نامه برای بنده قائل نشدند بعد ازآن آقای مکی و حائری‌زاده و بنده بودیم در مجلس پانزدهم که آقای مکی آن نطق تاریخی را ایرادکردند خوب برای اختیارات دفعه اول بنده مرتکب اشتباه شدم در همانوقت هم آقای مکی چون موافق نبود رای نداد ولی مخالفت هم نکرد به امید اینکه یک چیزی ازتوش دربیاید ولی حالا وقتی که لایحه اختیارات می‌آید به مجلس مکی نماینده اول تهران اینقدر متاثرمی‌شودکه استعفا می‌دهد و بعد هم مصاحبه‌ای که ایشان در روزنامه‌ها کردند آقایان ملاحظه فرمودند صحبت از هیتلر کردند چون هیتلر هم بملت آلمان خیلی خدمت کرد هیتلرهم با رژیم پارلمانی روی کارآمد تاریخچه اش هم اتفاقا تاریخچه خیلی جالبی الان در روزنامه باختر امروز چاپ می‌شود که توصیه می‌کنم آقایانی که نخوانده‌اند مطالعه بفرمایند ولی همین هیتلری که در حسن نیت و وطن پرستی و خدمتگذاریش نسبت به آلمان هیچ کس از دوست و دشمن کوچکترین تردیدی نداشته و ندارد هیچکس را شما پیدا نمی‌کنید که بگوید هیتلر وطن پرست نبوده‌است یا می‌خواست به آلمان خیانت کند ولی وقتیکه اختیارات را گرفت روی همان جریاناتی که همیشه واقع می‌شود یعنی یک عده‌ای می‌آیند دوره می‌کنند و از این اختیارات بنفع خودشان استفاده می‌کنند نتیجه این شد که بزرگترین بدبختی‌ها نه تنها برای آلمان بلکه برای دنیا فراهم شد درصورتیکه مسلما هیتلرچنین خیالی نداشت و این هم که یکی از آقایان فرموده بودند که مقایسه با هیتلر قیاس مع الفارق است چون او خیال جهان گشایی داشت این استدلال بهیچوجه صحیح نیست هیتلر از روزی که سرکارآمد بهیچ وجه صحبت جهانگشایی نبود صحبت این بود که قاچ زین را محکم بچسبند آلمان موجود و موجودیت آلمان را حفظ کنند بعد از این خیالات پیدامی شود و این خیالات را اشخاصی که دور و برهستند و اشخاصی که مانع می‌شوند از اینکه حقایق به آن شخص صاحب اختیارعرضه شود القا می‌کنند و کم کم ذهنش را تغییر می‌دهند یک نمونه‌ای در اینجا بنده خدمت آقایان محترم عرض می‌کنم اینجا کرارا راجع به اشخاص صحبت شده و بسیاری ازدوستان به بنده فرمودند که آقا تو اینقدرصحبت اشخاص را مکن روی کلیات صحبت کن ولی بنده صحبت روی کلیات را زیاد مفید نمی‌دانم و همینطورکه عرض کردم برای اینکه اگرهم صحبتی راجع باخشاص می‌کنم نه از لحاظ حساب شخصی یا غرض یا کدورت است برای اینکه اینها مواردی هستند که کلیات در آن موارد صادق است بنده یک دفعه دیگر حضور آقایان عرض کرده‌ام موقعی که بخوزستان رفتم از ساعتی که وارد استان زرخیز خوزستان شدم تا وقتیکه برگشتم هرکسی که با من تماس گرفت اعم از کارگران وکارمندان شرکت نفت پییشه وران تجارکشاورزان هرکس که با بنده تماس گرفت اینها راجع به پنج شش نفر اظهار تنفر و بدبینی می‌کردند که این حقیقتا بصورت یک رفراندومی در آمده بود بنده این حقایق را در آبادان به هئیت مدیره شرکت عرض کردم جریانش را گفتم دیگر تکرار نمی‌کنم خلاصه اینکه از میان هفتاد هزار کارمند و کارگر شرکت نفت راجع به پنج شش نفر اینها بدبین هستند چه اصراری هست که ما بیاییم محض دوستی و رفاقت حتما بخواهیم همین‌ها را تحمیل کنیم اگر بنده مخالفت کردم و اول بطور خصوصی چندین دفعه تذکر دادم و بعد هم در روزنامه نوشتم بعد هم در مجلس گفته شده این نه از نظر اینست که نظر شخصی در کار باشد چون دیروز با یکی از دوستانم صحبت می‌کردم گفت آقا اینکه تو راجع به دکتر فلاح گفتی آقایان می‌گویند که یک دو دستگی هست که یک عده مخالف دکتر فلاح هستند و یک عده موافق مخالفین دکتر فلاح و کسانی که می‌خواهند جای دکتر فلاح را بگیرند این شهرتها را می‌دهند بنده بایشان عرض کردم آقا ازروزی که ماشروع بمخالفت کردیم و توی روزنامه‌ها نوشتیم هنوز نه این هیئت مدیره معین شده بود و نه کسی داوطلب جای دکتر فلاح بود و نه معلوم بود که چه خواهدشد و تا این ساعت هم که بنده اینجا حضور آقایان شرفیان هستم یک دفعه در عمرم دکتر فلاح را ندیده‌ام نه قوم و خویشی دارم نه با دوستان من کدورتی دارد و نه با دشمنان من بستگی دارد هیچ چیز نمی‌دانم ولی یک چیز می‌دانم که این شخص جاسوس انگلیس‌ها بوده‌است آقایانی که می‌گفتند مدرک من یک مدارکی آورده‌ام چون ما یک سوابق خدمتی داریم روشن کردن ماهیت اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت بوسیله بنده و دوستان بنده شد و بنا به تقاضای بنده بود که این اداره رامنحل کردند بعدجمع آوری اسنادی که انگلیس هایک قسمت زیادی را ازبین بردند و آن قسمتی که ماند و ماتوانستیم جمع کنیم باز توسط سازمان نظارت ملی انجام گرفت که یک عده ازدوستان بنده بودند قضیه بانک شاهی باز پیشنهاد ما بود حالا کاری باینه انداریم عرض کنم در این اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت که ظاهرش یک اداره تبلیغاتی برای امورتجارتی بود ولی باطنش مرکز جاسوسی انگلستان در ایران بود پرونده‌های بسیار زیادی وجوددارد وقتی در هیئت دولت آن موقعی که برای اجرای خلع ید تصمیم گرفته شد این اداره را منحل کردند بوسیله چند نفر ازکارگران و یکی دونفر از کارمندان شریف آن اداره ما اطلاع پیداکردیم که اینها دارند اسنادی را که در آنجا هست ازبین می‌برند و خارج می‌کنند فوری اقدام کردیم این اداره مهروموم شد ازطرف دادگستری و بعدبطوریکه می‌دانید هیئتی مامور رسیدگی به این اسناد شد بعدا هم اطلاع پیداکردیم که این اداره منحله را بطور محرمانه در خانه سدان تشکیل داده‌اند و دارند کار می‌کنند آنجا راهم رفتم تصرف کردیم البته طبق موازین قانونی حالا بحثش زیاداست توی این اسنادی که بدست آمده چیزهای بسیار جالبی هست خوب این شرکت نفت چندین هزار کارمند یک عده معدودی هستند که اسمشان توی این اداره اطلاعات و توی اینکارها هست پهلوی اداره اطلاعات همانطور که آقایان ملاحظه فرموده‌اند یک اداره وسیع دیگری بود باسم اداره کل استخدام شرکت و این اداره استخدام رئیسش همین آقای دکتر فلاح بود حالا این اسنادی را که بنده چندتاش را اینجا می‌خوانم آقایان ببینند اینها چه ربطی بکار کارگزینی دارد و چه ربطی بکار استخدام دارد در دوره شانزدهم یکی ازنمایندگان مجلس در اینجا یک نطقی کرده بود این نامه‌ای که نوشته شده راجع بنطق ایشان است که بنده تمامش را نمی‌خوانم فقط یک جمله اش را که مربوط به آقای دکتر فلاح است می‌خوانم این نامه‌ای است که مستر کی تینک رئیس آن اداره اطلاعات به مسترفیلیپ کهیکی از پادوهایشان بود در همان جریان کار نفت می‌نویسد فیلیپ عزیزم راجع بنطق فلانی همان نماینده آیا شمابا فلاح صحبت کرده‌اید که پاره‌ای ازاشتباهاتش را تصحیح کند با وجودی که شما عقیده دارید که این موضوع را نباید زیاد جدی گرفت ولی نطق مشارالیه تاثیربسیار بدی در اینجا بخشیده و من احساس می‌کنم بنفع او خواهدبود که کاری راجع به آن بکند من تصورمی‌کنم فلاح باید بر اساس رفاقت قدیمی به اواطلاع دهد که اداره ما برای تهیه اطلاعات آماده می‌باشد

(امیرافشار _ این نماینده کیست؟) یکی ازنمایندگان دوره ۱۶ یکی دیگرراجع به نامه شماره ۱۴۱-FNI شما رضا فلاح و اینجانب مذاکرات زیادی با باورنمودیم هم چنین این مطلب را مکرر با جیکاک مورد بحث قراردادیم ما این مسئله را کاملا مورد مطالعه قرار داده و متفقا به این نتیجه رسیدیم در حالیکه می‌توانیم اجازه دهیم باور مبلغی برای دعوت آقای خرج نماید ولی راجع به مسئله منزل دادن باونمی‌توانیم کمکی بنماییم اعتراض اساسی اینجانب که جیکاک و رضا فلاح نیز در آن سهیم می‌باشند گمان نمی‌کنم جیکاک احتیاج به معرفی داشته باشد اینست که باور ابتکار ندارد یا اگر داشته باشد ضعیف است رضا فلاح و اینجانب هر دو قویا طرفدار حداد هستیم اینجا یک اسم جدیدی پیداشد یک نکته جدیدی به یاد بنده آمد آن موضوع آقای حداد است حداد همان کسی است که مترجم آن مستشار آمریکایی ژاندارمری شوارتسکف بود بعد از رفتن آنها چون انگلیسی خیلی خوب می‌دانست یک دفعه با یک حقوق بسیار زیادی از طرف شرکت نفت استخدام شد و بمعاونت همین اداره اطلاعات و انتشارات شرکت نفت رسید کار آن اداره را هم احتیاجی ندارم تکرارکنم که چه بود بعد نفت ملی شد انگلیسها را اخراج کردیم عمال بیگانگان دستشان را کوتاه کردیم این آقای حداد تمام تخصصش در این است که مترجم خوبی است نه مهندس است و نه یک اطلاعاتی دارد که سایرین نداشته باشند فقط انگلیسی می‌داند بنده سوال می‌کنم چه چیز ایجاب می‌کرد که آقای فلاح را با اصرار از هئیت مدیره شرکت ملی نفت بخواهد و این آقای حداد را منتقلش کند به آبادان این برای این است آقایان که آن دستگاهی که آنجا کار می‌کند دوباره مورد اعتماد انگلیسها بشود این آقای دکتر فلاح آن روزی که آقای دکترمصدق استعفا دادند و جریان آمدن قوام ایجادشد در آنموقع طبق اطلاعاتی که ما داریم از هر نوع ابراز احساسات کارگران جلوگیری می‌کرد حالا همین آقای دکتر فلاح جز کسانی است که کمک باعتصاب می‌کند الان اعتصاب آبادان را آقای دکتر فلاح کمک می‌کنند بهش همین موضوع کافی است که مرا راجع باختیارات به این ترتیب مشکوک کند اختیاراتی که دکتر فلاح برایش فعالیت بکند مرا مشکوک می‌کند من به دکتر مصدق رای اعتماد داده‌ام بازهم خواهم داد ولی سوظن دارم که اطرافیان دکترمصدق از این اختیارات بضرر مملکت استفاده نکنند آخر دکتر فلاح بچه مناسبت این کارها رامی‌کند اگر طرفدار جبهه ملی و نهضت ملی و دکترمصدق بود چرا آن موقعی که قوام آمد جلوی احساسات مردم را گرفت و حالا چرا اینکار را می‌کند و با وجود قانون امنیت اجتماعی اعلامیه هم می‌دهند برای تحصن

نایب رئیس _ آقای وزیر کشورتوجه بفرمایند همانطور که رئیس بازرسی مجلس بشما اطلاع داده‌اند وضع جلوی بهارستان خیلی نامطلوب و شلوغ است بنابراین بوظیفه قانونی خودتان عمل کنید هرگونه احاطه‌ای نسبت به مجلس شورای ملی بشود مسئولیت آن بعهده دولت خواهد بود. آقای دکتربقایی جنابعالی یکربع ساعت دیگروقت دارید

دکتربقایی _ چون بنده خسته شده‌ام خواهش می‌کنم ده دقیقه تنفس بدهید

نایب رئیس _ چون آقای دکتر بقایی ابرازخستگی می‌کنندخوبست چنددقیقه تنفس بدهیم (دکترشایگان _ چه تنفسی اجازه بدهید کارمملکت تمام بشود) آقای دکتربقایی ممکن است همینجا دوسه دقیقه استراحت بفرمایند.

دکتربقایی _ عرض کنم درچندماه پیش جریاناتی درحزب زحمتکشان ملت ایران پیداشد که منجرباستعفای بنده ازآن حزب گردیدبعددرمقابل تقاضای اکثریت افرادحزب مجبورشدم برگردم چندنفر را اخراج بکنیم این جریان یک سابقه و یک رشته‌های ممتدی داشت بنده درآن موقع و هنوزهم صلاح مملکت نمی‌دانم که پرده از روی تمام جریاناتی که آنجابود بردارم ولی فقط یک نکته‌ای را در اینجا می‌خواهم بعرض آقایان نمایندگان برسانم البته گمان می‌کنم برای کسانی که اهل نظرباشندهیچ جای تامل نباشد که این جریان چه جورپیدا شد و چه دستهایی باین جریان کمک میکردفقط این یک نکته هست که روزنامه‌ای که برخلاف موازین قانونی اسم ما راغصب کرده و دادگستری اصلاح شده هم کوچکترین توجهی بشکایت مادر این موضوع نکرده‌است چون آن روزنامه خودش را پشتیبان جناب آقای دکتر مصدق قلمداد می‌کند و ضمناهمان عملی را که بعضی ازآقایان درمجلس انجام می‌دهند آنجاهم درهمان روزنامه انجام می‌دهند و آن عمل اینست که می‌گویند دکتربقایی مخالف بادولت است و همیشه سعی کرده‌اند که انتقادات و ایرادات مارابعنوان مخالف بادولت جلوه بدهند اگر آقایان بخاطرداشته باشند چندروزپیش اینجابا آقای مکی یک شوخی کردم ایشان یک بیاناتی پشت تریبون کرده بودند بایشان عرض کردم که آقامواظب ماده ۲ قانون امنیت اجتماعی باشیدیکی از آقایان نمایندگان محترم به بنده تعرض کردندکه آقا این حرفهاچیست شمابروید دولت را استیضاح کنید گفتم نه آقا من دولت را استیضاح نمی‌کنم شمابفرماییداز قانون امنیت اجتماعی دفاع کنید درهرحال تمام این جریانات برای این بود که ماراوادار به مخالفت بادولت بکنندما تابع... (در این موقع جلسه از اکثریت افتاد و پس ازچندلحظه اکثریت حاصل شد) حالاهم این روزنامه‌ای که باسم ارگان حزب ما برخلاف قانون منتشرمی شود و پشتیبانی جدی ازآقای دکترمصدق می‌کند یک جمله‌ای دارد که فقط این جمله را می‌خوانم گمان نمی‌کنم احتیاجی باینکه بگویم این روزنامه ازکجا الهام می‌گیرد و ازکجاتقویت می‌شود باشداین نتیجه‌ای است که ازیک مقاله طولانی گرفته شده شمامی‌خواهید دکترمصدق با مشروطیتی که پرورده و زائیده سفارت عظمی است با قوانین و مقرراتی که درسلطه کمپانی سابق و بدست نوکران آن وضع شده‌است و باسیستم پارلمانی که درهیچ کشوری جز در مستعمرات انگلیس وجود ندارد عمل انقلابی بکندومسئله نفت را حل کند الی آخر) این یک زمزمه‌ای است که فعلادر این روزنامه شروع شده که مشروطیتی که مولودسفارت انگلیس هست قوانینی که قانون اساسی هم جزواینهاست با اینها نمی‌شود کارکرد برای اینکه آقای دکترمصدق اصلاحات بکند باید قوانین را زیر پا بگذاردب یاناتی که در ابتدای جلسه راجع باحترام قانون و راجع بمخالفت با اختیارات باستنادفرمایشات شخص آقای دکترمصدق عرض کردم دوباره یادآوری می‌کنم و ازآقایان خواهش می‌کنم توجه بفرمایند که اختیارات باینصورت بهیچوجه من الوجوه بصلاح مملکت نیست البته ماچون نمی‌خواهیم منفی بافی بکنیم و برای اینکه بهانه‌ای بدست ندهیم ازاطاله کلام خودداری می‌کنم فقط عرض می‌کنم برای اختیارات ما یک پیشنهاد مثبت هم داریم ماهمه می‌خواهیم که آقای دکترمصدق کاررا تمام بکندبرای اینکه کاررا تمام بکند هیچ لزومی ندارد که اختیارات باینصورت داده شود برای این نظرما یک پیشنهادی داریم اینست که ما به آقای دکترمصدق راجع به نفت اختیار بدهیم راجع بامورمالی که ممکن است لازم باشد تصمیم‌های سریعی گرفته شود گرچه همچوامیدی بنده ندارم ولی ممکن است لازم باشد تصمیم‌های سریعی گرفته شود راجع باین هم اختیار بدهیم راجع بسایرموضوعها چون باز یکی از دلایل بزرگ این است که مجلس معطل می‌کند نمی‌تواند قوانینی را بتصویب برساند مجلس کارنمی‌کند روی این استدلال وقتی آقایان رای می‌دهید این را بخاطربیاورید که رای می‌دهید خودتان عاطل و بیکاره هستید برای اینهم مایک راه حلی پیداکردیم و آن این است که طبق سیره سابق که درچندین مورد استفاده شده از آن و هیچ معنی هم ندارد و بیشترقوانین ما بهمین صورت بتصویب رسیده این است که اختیارقانونگذاری به کمیسیونهای مجلس داده شود این کمیسیون‌هایی که منزل آقای نخست وزیرتشکیل می‌شوددرمجلس تشکیل بشودایشان هم بخصوص کسانی که نظرشان هست دستور بفرمایند بیایند در این کمیسیونهاشرکت کنند چون بصرف اینکه فلان کس آدم خوبی است این دلیل نمی‌شود که آقای دکترمصدق اختیارات قانونگذاریشان را باومحول بکنند همه آقایان محترم این مشهدی مهدی مستخدم آقای دکترمصدق را می‌شناسند بسیارمرد خوب و نجیبی است بمن هم یک لطف مخصوصی دارد و هر وقت می‌روم یک چای بزرگ و تمیز برایم می‌آورد ولی با تمام این خوبیش من هیچ دلیلی نمی‌بینم که مشهدی مهدی صلاحیتش در تصویب قانون بیشتر از آقایان باشد هیچ همچو چیزی نیست این قوانین را اختیار بدهید به کمیسیونها که لوایح را آقای دکترمصدق بفرستد در کمیسیونها بتصویب برسد و آن تصویب کمیسیون قطعیت داشته باشد ممکن است آقایان یک ایراد بکنند برای این حرف که آقا کمیسیونها که می‌دانیم کارش چیست می‌آید می‌آید لوایح در کمیسیونها مدفون می‌شودوه یچ کاری انجام نمی‌شود برای آنهم ما پیشنهادمثبت داریم و آن این است که برای کمیسیونهایی که ازطرف مجلس بهشان اختیار قانونگذاری داده می‌شود یک مدتی معین بشودمثلاکمیسیون دادگستری یا کمیسیون فرهنگ یا کمیسیون دیگری باید در ظرف ده روز نظرخودشان را راجع به لایحه‌ای که از طرف دولت تقدیم شده نفیایا اثباتا تعیین کنند در صورتیکه یک کمیسیونی از این ده روز تجاوز کرد و نظر خودش را نگفت آنوقت جناب آقای دکترمصدق اختیارداشته باشندکه آن قانون راخودشان امضا کنند بنده گمان نمی‌کنم با این ترتیب دیگرجای هیچ ایرادی باشد و جای هیچ استدلالی باشد چون یک استدلال این است که ازلحاظ امورمالی که موضوع محرمانه باشد و فقط یک عده معدودی بدانند راجع به آن هم هیچ وارد نمی‌شوم و هیچ صحبت نمی‌کنم راجع به نفط هم که نظرما بوده و هست و خواهدبود راجع به تسریع تصویب قوانین هم که بزرگترین دلیل دوم آقایان است که اختیارات یک ساله داده شود این اختیارات رامی‌دهیم به کمیسیونهای مجلس و برای آن مدت تعیین می‌کنیم اگر یک کمیسیونی نتوانست درظرف ده روز ازتاریخ دریافت یک لایحه قانونی وظیفه اش را انجام بدهد درآن صورت شخص اقای دکترمصدق اجازه داشته باشندکه آن قانون را امضابکند و بمورداجرا بگذارند.

نایب رئیس _ آقای دکتربقایی ۳ دقیقه دیگرازوقت شما باقی مانده

دکتر بقایی _ الان تمام می‌کنم چون ممکن است که بخواهند اینطور وانمود کنند که ماقصدمان ازصحبت کردن اطاله کلام هست برای اینکه کارشکنی بکنیم بنده بیش از این عرضی نمی‌کنم حضورآقایان و خواهش می‌کنم باین نکته توجه بکنندچون مخصوصا الان یک موقعیت حساسی است که لازم است آقایان باین نکات توجه بکننداولا این پیشنهاد که ما الان اینجامطرح کردیم ساخته و پرداخته امروز و دیشب نیست مدتها است که ما این نظر راداشته‌ایم و راجع باین نظر مقالاتی نوشته شده و مخصوصا مقاله‌ای آقای زهری و خودمن نوشته‌ایم (زهری _ درجلسه فراکسیون هم گفته شده) و ایشان درجلسه فراکسیون بنمایندگی ازطرف حزب این مطلب را خدمت آقای دکتر مصدق بیان کردند و اصولا هم راجع بموضوعف نفط بنده در شهریورماه درموقعی که دربیمارستان بودم یک مقاله‌ای نوشتم که بعداز رای دادگاه لاهه موضوع نفط ازلحاظ سیاسی تمام است این را باید بگذاریم جزاموراقتصادی و برویم دنبال کارهای دیگر تا اینکه بتوانیم یک کاری بکنیم این بدون اینکه به نتیجه برسد دائماهمه را مشغول کرده‌است و مدت هاهم بهمین ترتیب مشغول خواهدکردوآنوقت این حربه‌ای هم شده‌است خدابیامرزدلوطی غلامحسین را آقایان محترم شایدبعضی هادیده باشندش یک مردشریفی بودکه باسرگرم کردن مردم امرارمعاش می‌کرد و یک حقه بازی‌های خیلی خوبی هم می‌کرد خاطرم هست کوچک بودم این میدان سرچشمه باینصورت امروزنبود آنجا معرکه می‌گرفت یک چشمه‌های بسیارخوبی نشان می‌داد بعدیک موقعی که می‌شد که باصطلاح موقع چراغ اله می‌گفتند موقعی که می‌بایستی پول جمع کند این قبلا یک مقدمه چینی می‌کردمی گفت آقایان درست توجه کنید من می‌خواهم اسم خدارا بیاورم اسم محمد را بیاورم اسم علی رابیاورم از این اسمهاهرکه حرامزاده‌است هرکه ناپاک است هرکه فلان است درمی‌رودخوب وقتی یک چنین موضوعی را مردم می‌شنیدند جمع ترمی‌شدند آنوقتی این موضوع را کاملا اخذ سند می‌کرد که کسی نتواند در برود بعد وسط یکی ازبازی‌هایش بازی رامتوقف می‌کرد و شروع به جمع آوری پول می‌کرد البته اشخاص مجبوربودند بایستند و حقش را بدهند البته حقش را می‌گرفت چیزی هم بزور نمی‌گرفت یکی ازآن چشمه‌هایی که بازی می‌کردیک اسباب برنجی داشت یک خورده بی شباهت باین میکرفن نبود یکقدری بزرگ بود بهش می‌گفتند شامورتی این تویش یک مقداری آب بود البته این اسباب روی یک خاصیت فیزیکی ساخته شده بود این یک چوب می‌زدمی‌گفت برای مردآب بریزاز این اسباب یک گوشه اش باندازه یک استکان آب بیرون می‌آمد یک چوب دیگرمی‌زد می‌گفت برای نامردآب بریز آب بیرون نمی‌آمد بعدمی‌گفت برای این آقابریزنصف استکان آب بیرون می‌آمد البته برای اینکه چراغ الله بیشتری بگیرد وسط اینکارقطع می‌کرد و آن مقدمه اش را هم میچیدوشروع بجمع آوری چراغ الله می‌کرد حالاقضیه نفت ماعیناهمین قضیه شده هرچه خاک مرحوم غلامحسین است عمرهمه آقایان طویل باشد توی روزنامه می‌خوانیم که ۲۴ ساعت تمام می‌شود و خبری نمی‌شود بعدآسوشیتدپرس خبری می‌نویسد که بله گویا دولت آمریکامی‌خواهد صدمیلیون دلار بدهدفوری مصاحبه می‌کنند و یکی می‌گوید این صدمیلیون رادرصورتیکه باین شرایط بدهند حاضریم بپذیریم یکی دیگرمی گویدابدا ما این صدمیلیون را نمی‌پذیریم واله بله بعدازیک هفته معلوم می‌شود که اصلاموضوع ۱۰۰ میلیون ازبیخ دروغ بوده‌است یک روزمی نویسندکه موضوع نفط تمام شده قراردادش هم حاضرشده‌است و مطالعه آخری را دارندمی‌کنند یک دو روزی هم راجع باین قلم فرسایی می‌شود بعدهم بازسکوت می‌نماینداز این لحاظ اینکار شده درست حکایت آن شامورتی ازیک لحاظ دیگر هم هرکس که بخواهدتوهین باو بکند یک کلمه حرف بزند می‌گویند آقا من می‌خواهم اسم پیغمبر وخدا را بیاورم هر که برود ناپاک است هرکس هم بخواهد یک ذره انتقاد کند می‌گویند موضوع نفت است هیچ چیز نگویید ولی تمام اینهاهیچ کدام دلیل برای سلب اختیاراز مجلس و دادن اختیارات نخواهد شد بنده با عرض تشکر از حوصله‌ای که آقایان بخرج داده و عرایض بنده را استماع فرمودندواجازه دادندکه بیش ازمقدار مقررصحبت بکنم باعرض تشکر از این موضوع باوجوداینکه مطالب گفتنی زیاداست ولی نمی‌خواهم با اینوضعی که وانمودکرده‌اند که مجلس می‌خواهد کارشکنی کند در اینکارواین مطلب بطول بینجامد و این سبب یک نطق رادیویی دیگر و آشوب شدن مملکت بشودبنده بعرایض خودم خاتمه می‌دهم و یک عرضی را که درابتدای صحبتم حضورآقایان عرض کردم تکرارمی‌کنم و آن این است که خواهش می‌کنم موقعی که می‌خواهند باین لایحه اختیارات رای بدهند بهمین صورت خواستندرای بگیرند می‌دانم همه رای سفید خواهیدداد در این تردیدی نیست (دکترشایگان _ انشاء الله) درآن موقع وجدان خودتان را حکم قراربدهیدکه اگر رای مخفی بود بهمین ترتیب رای می‌دادید یاخیر؟ بنده ده دقیقه تنفس پیشنهادمی‌کنم

نایب رئیس _ آقای دکتربقایی موافقت باده دقیقه تنفس بسته برای مجلس است

دکتربقایی _ چون رای نمی‌گیرید بنده پیشنهادم را دارم می‌نویسم

نایب رئیس _ خوب بنویسید (پیشنهادراتقدیم نمودند) پیشنهادآقای دکتربقایی قرائت می‌شود (بشرح زیرقرائت شد) (پیشنهادمی‌کنم ده دقیقه تنفس داده شود)

نایب رئیس _ آقایانی که درباره ده دقیقه تنفس موافقت دارندقیام کنند(عده کمی برخاستند) تصویب نشد. آقای دکترشایگان

دکترشایگان _ بنده ابتدا ازجناب آقای معتمددماوندی که وقت خودرا لطفا به بنده دادند تشکرمی‌کنم درزمان قدیم مرسوم بوده‌است که اشخاصی که فن خطابه را یادمی دادنداول ازآن شخصی که آمده بودبرای تحصیل فن خطابه می‌خواستندکه قسم بخورد که از این فن برخلاف حق استفاده نکند بنده این قسم را نخوردم ولی ازخدامی خواهم و مسئلت دارم که نگذاردمن در این موردودر این موقع که مملکت دروضع خاصی واقع شده حرفی برخلاف حقیقت بعرض نمایندگان محترم مجلس شورای ملی برسانم بیاناتی که امروزرفیق محترم سابق بنده جناب آقای دکتر بقایی فرمودندازآنجایی که غالبابلکه تماماحرفهایی بودکه درآن روزپیش زدندهمچوبنظرمی‌رسد که دیگرمطالبشان تمام شده و چمچمه به ته دیگ خورده یک خورده و اگر مجلس بازهم نظرمی دادکه ایشان صحبت کنندگمان می‌کنم که مطلبی نداشتند الحمدالله این قسمت ازمشروطیت راتصدیق می‌کنند که مجلس شورای ملی هرقدر وقت خواستندبایشان داد که بابیانات فصیح و بلیغ و رسای خود ایراداتشان را اظهارکنند این بنده ضعیف آنچه درقوه داشت اگر آقایان محترم نمی‌دانند خدامی‌داندبفعل درآورد که اختلافی پیدانشود و مخصوصاوضعی پیش نیاید که بنده مجبوربشوم پنجه بروی رفقای قدیم خود بزنم ولی تقدیر الهی غیر از این بود و نشد و الان با کمال تاسف و با کمال تاثر بایستی عرایضی که بنده می‌کنم غالبش متوجه رفیق قدیم بنده باشد در اینجا یک حدیثی از احادیث علویه یعنی منسوب به حضرت علی علیه السلام بخاطرم آمد و آن این است که الحق ماترک لی من صدیق یعنی حق و حق گویی و بیان حقیقت دیگر برای من دوستی بجا نگذاشت بنده غالبا در این محظور افتاده‌ام که حق را بگویم یارعایت دوست را بکنم و چون نمی‌توانم ازحق صرفنظرکنم دوستان متفرق می‌شوند بنده بسیار مایل بودم که همان روزکه جناب آقای دکتربقایی این جاصحبت می‌کردند به بنده هم فرصت رسیده بود و چندکلمه‌ای بیان می‌کردم و مطلب خاتمه می‌یافت وقت نشد دلم را باین خوش کردم که خوب فرصتی هست که من بتوانم بروم یک چییزساده مختصری تهیه کنم و بیایم اینجاعرایضم را بکنم بدبختانه اینکارهم میسرنشدچون برای مختصر گفتن و مختصرنوشتن بیشتروقت لازم است تابرای مفصل گفتن و مفصل نوشتن گفتند کسی مطلبی را بیک منشی داد گفت آقاخواهش می‌کنم این رابرای من درست ادا کنیدوبنویسید و بیاوریدرفت و برگشت و بسیارمفصل مطلب را نوشته بودآن شخص سفارش دهنده ایرادکرد که بابا این چیست که باین تفصیل نوشته‌ای گفت من مفصل نوشتم برای خاطراینکه فرصت نداشتم مختصر بنویسم این مطلب مطلب بسیارصحیحی است که مختصرگفتن و مختصرنوشتن بیشتروقت لازم دارد تا مفصل گفتن و مفصل نوشتن برای من بدبختانه مثل آن دوست و رفیق پیش من که الان درمقابل او ایستاده‌ام گویا این وقت نبوده که این مطالب را ساده کنیم بنده ازپنجشنبه که ازخدمت آقایان مرخص شدم تاساعت ۳/۵ بعدازظهرشبنه بقول آقای دکتربقایی مشغول همان شوخی‌هایی بودیم یعنی مشغول همان کارنفت عصرش هم که درفراکسیون بودیم امروز هم که می‌دانید چطورگذشته‌است خلاصه این است که بنده هم بدبختانه فرصت نکردم که مطالبم را تنظیم کنم و ساده و مختصر عرض کنم قسمت فراوانی ازبیانات ایشان راجع بسوابق خدمت خودایشان بوداینها توضیح واضحات بودمنکری نداشت انجاکه عیان است چه حاجت به بیان است البته ایشان سوابقی دارندوبهمین دلیل است که دوستان ایشان که اذعان دارندکه ایشان سوابق خدمت دردرجه اول دارند تمنی داشتند که انحراف (بنظرما البته والاخودایشان که خودشان را درصراط مستقیم می‌دانندوامیدوارم که درصراط مستقیم باشند) حاصل نشوداما در این قسمت هم یکقدری اغراق فرمودند یعنی آنچه راجع بخودشان گفتند صحیح است خدمات ایشان هیچ قابل تردید و انکارنیست ضمناخواستند برسانندکه دیگران خواب بودند و خدمتی نکردند این حقیقت نداشت بدلیل اینکه ازاول این نهضت ملت ایران این عده‌ای که الان هستند همه بودند هم در این نهضت و هم درنفت همه اینها چه آنهایی که درکمیسیون بودند چه آنهایی که درکمیسیون نبودند چه اشخاصی که نماینده مجلس بودندوچه نبودند چه اشخاصی که نماینده مجلس بودندو چه نبودند همه همت کردند (امامی اهری _ همه ملت کرد) همه نمایندگان محترم همه کس باینکارکمک کرده‌است و دنبال کرده‌است انحصاربهیچکس نداردقبل ازنهضت هم نه بنده نه دکترسنجابی هیچکدام بقال و چقال نبودیم البته غرض این است که ماهم مشغول کارخودمان بودیم حالا اگر دردوره ۱۴یا ۱۵ بنده یادوستانم درمجلس نبودیم چه بکنیم اگر ماوسایل فراهم نکرده بودیم و بحکومت وقت نزدیک نشده بودیم و مارابحبس نیاورده‌اند خوب ماچه گناهی کرده‌ایم مادرسنگرخودمان بودیم حالا انهایی که می‌خواهندبنده حقیررا بشناسند باید بدانندکه درآن سنگری که بودم همین کاررامی کردیم که آقایان می‌کردند. ماهم درهمان سنگرکوچکی که داشتیم و همچنین پشت آن منابری که ماراراه می‌دادند که میزمدرسه و میزدادگستری بود ماهم برای آزادی برای استقلال مملکت برای مخالفت با اجانب صحبت می‌کردیم اکثر اینهاهم اسنادش هست پس امثال بنده هم مشغول همین کارهابودیم آنقدرکه می‌توانستیم و بما اجازه می‌دادند صحبت می‌کردیم نفس هاهم درسینه حبس نشده بود برای اینکه دربحبوحه اقتداراشخاص متوفی که دیگر اسم نمی‌برنم حرفم را زدم حرفم را برای مردم زده‌ام انتقاد کرده‌ام نظرم را گفته‌ام اظهار وطن پرستی و ملت دوستی کرده‌ام حالا اگر نیستم خدامی‌داند اینکه برگردم باصل مطلب بنده ابتداسعی می‌کنم که بعضی اشتباهات و اظهاراتی که ایشان فرمودند که درباب آنهامطالبی عرض کنم بعدبه مطالب دیگرراجع باختیارات می‌پردازم اینجا غالبا برای اینکه توفیق پیدابکنند درپیشرفت دادن نظریه خودشان صریحا یاضمنادکترمصدق بامثال رزم آرا و یاغیر ذلک یاهیتلر تشبیه می‌کنندگفتن آسان است ولی ین گفتن باید بادلیل باشد و ازهمه مهمتر انسان بایدحرفی را بزند که مردم آنراقبول کنند والا حرف واهی زدن بسیارآسان است قیاس هم خیلی فریبنده‌است قیاس امری نیست که اسمش را استدلال بگذارند البته قیاس منطقی استدلال است ولی قیاس که کلمه مترادف یاتشبیه‌است برآن قیاس هیچگونه اعتمادی نیست آقایانی که اهل منطق هستند و همه اهل منطق هستند می‌دانندکه قیاس ازچیزهای فریبنده‌است نه ازدلایل همه مسلمین و همه شیعه بحث حضرت صادق علیه السلام و جواب آن حضرت را بابوحنیفه درنظردارند ابوحنیفه خیلی قیاس می‌کردیعنی اصلابحدیث عقیده نداشت ازتمام این احادیث که بالغ برچندهزار هست هفده حدیث را قبول داشت بقیه را بقیاس می‌پرداخت حضرت صادق این جواب رابرای اونوشت که: لانفس ان اول من قاس الشیطان حیث قال خلقتنی من ناروخلقتنی من طین تمام ادبیات فارسی تحت تاثیراین کلام معجزبیان واقع شده‌است چنانکه ملای روم بزرگترین فیلسوف شرق یا اگر ازبنده بپرسید دنیا هیمین مطلب را درحکایت طوطی بیان کرده‌است آن طوطی بیچاره که سرش مثل سرمن بود آن طوطی روغن هاراریخت صاحب دکان اوقاتش تلخ شد زدتوی سرطوطی و سراین طوطی بی موشد روزی گلی از آنجاعبورمی کرد آن طوطی گفت ازچه‌ای گل باگلان آمیختی تومگرازشیشه روغن ریختی. طوطی بیچاره هم خیال می‌کرد که آن آقاهم که سرش مثل سراوشده‌است روغن ریخته‌است. ازقیاسش خنده آمدخلق را کاوچوخودپنداشت صاحب دلق را. قیاس فریبنده‌است استدلال غیرقیاس است امادیکتاتورها اعتنایی باینکه راه قانونی برای کارخودپیداکنندندارند. دیکتاتور کسی است که فقط بزورخودش متکی است و اصلاوابدا باین صورت‌های قانونی توجه ندارد دیکتاتورراملتش باید تشخیص بدهدملت باید ببیند آن کسی که می‌خواهنداختیاربدست اوبدهند آن کسی است که می‌خواهدا از این اختیاراتش بعنوان دیکتاتور استفاده کندیا این است که حوائج وقت اورامجبورکرده‌است که برای انجام خدمت به آن احتیاجات متوسل بشود این تشبیهات و اینطورصحبت کردن هافقط برای مجادله خوب است ولی درواقع اقناع کننده نیست در این اقداماتی که دیکتاتورها می‌کننداینهاغالبا متوسل نمی‌شوند بصورقانونی قدرت را دردست بگیرند و کاری باین قضایاندارند اینجامکرر درمکررایشان اظهارمی‌کنند من اعتمادبدولت دارم ولی بیاناتی که می‌کنند مشعراین معنی نیست فکربفرمایید که اگر بنده ازیکی ازآقایان قرض بخواهم بگویم ۵۰ تومان بمن قرض بدهید بگوییدمن بشما اعتماددارم ولی یک قبض بدهید به بنده آیا چه احساسی دربنده پیدامی شود آیا این شخص واقعا بمن اعتماد داردحتی ممکن است استدلالات خیلی قوی بکندحتی ممکن است استدلال به قرآن بکند بگویدقرآن فرموده اذاتداینتم بدین فاکتبوه. ولی آیا واقعا بنده اقناع می‌شوم که ایشان اعتماد بمن دارند این اظهار اعتماد باید متکی به عمل باشد و اگر عمل نداشته باشد مردم می‌فهمند که اعتماد نیست آن طرح سه فوریت از این قبیل بود. از این قبیل بودکه من باب مثال من بکسی که دربیابان برسم بگویم سلام علیکم لطف شمازیاد من چقدرشما را آدم امین و درست و مؤتمنی می‌دانم ولی می‌ترسم مراخفه کنید. ما ازابتدا وقتیکه این مطلب بحث شد باموضوع موافق بودیم دیدیم که این حرف بسیارصحیح است و اصلا عین منظورومقصود آقای دکترمصدق و غالب دوستان ایشان است که بهیچوجه من الوجوه نه فقط مجلس تعطیل نشود بلکه این لنگرمشروطیت بماندودرکارهای دولت و ملت موجب تقویت همه باشد وقتی گفتندآقاشمابایدکاری کنیدکه این مجلس بسته نشود گفتیم که این طرح اشکالی نداردآمدم اینجا همین اظهارراکردم و آقای وزیرکشور هم همین اظهار راکردندوقتی رفتم نشستم و فکرکردم که چطور این اظهار وزیرکشور و اظهار ما ایشان را اقناع نکرد و بعلاوه فکرکردم ایشانی که همه مطالب جزئیه را بابنده شورمی‌کردند چه شدکه در این امر عظیم نه بامن و نه با هیچیک ازرفقای فراکسیونی شان صحبت نکردند برای من تردیدپیداشد تردیدکه پیداشدنمی‌خواستم کارایشان ضایع بشود خواستیم ایشان تشریف بیاورند درفراکسیون نظرخودشان را بگویند و آنجابحث کنیم که مبادا این طرح سه فوریتی مشکلاتی برای مملکت تولید کند(در این موقع یادداشتی ازآقایان مخبرین روزنامه بایشان رسید) بنده خیلی دلم می‌خواهد که آهسته آهسته صحبت کنم ولی طبیعتم غیراز این است دوستان من و روزنامه نگارها از این باب ازمن شاکی هستند که تندحرف می‌زنم و از این جهت نمی‌توانند یادداشت بردارند امیدوارم که خداوند بمن توفیق بدهدکه امروزتند حرف نزنم. ایشان گله کرده‌اند که دولت یابنده درمصاحبه نسبت آلت دست خارجی بایشان داده‌ام معاذالله که بنده چنین عرضی کرده باشم ولا آن مصاحبه‌ای که درروزنامه شریفه کیهان منتشرشد ازچیزهای عجیب دنیابودوآن عبارت از این بودکه بنده مصاحبه نکرده آن مصاحبه منتشرشد(خسروقشقایی _ کیهان جای عجیبی است) بلی کیهان جای عجایب است (دکترمصباح زاده (صحیح است) کیهان این دنیای عظیم یعنی کیهان اعظم وقتی که ازمخبرین خواستم که همه مردمان شریفی هستند گفتند بلی تواین حرفهارا جای دیگری زده بودی و ماشنیده بودیم گفتم بلی بنده این حرفهارازده بودم ولی بنده هرگز غرضم این نبوده‌است و حالاهم نیست که دکتربقایی مانندی نمی‌خواهد خدمت باین مملکت بکند من هرگزچنین ظن و گمانی ندارم امامطلب این است که مسائل سیاسی مسائل اخلاقی نیست که نتایج اعمال انسان عایدخود انسان بشود. اگر کسی نمازنخواند نتیجه اش عایدخودش می‌شود ولی درامورسیاسی مسئله این نیست درامورسیاسی مسئله این است که نتیجه اعمال را که درنظرمی گیرند بنده گفتم این اقدمات شده‌است بنفع اجانت تمام می‌شود الان هم عرض می‌کنم مکررصحبت از بادمجان دورقاب چین کردندنمی‌دانم منظورشان چیست بنده اگر یک عیب بزرگ دردنیا داشته باشم هزارعیب دارم ولی بزرگترینش این است که غالبا مردم را ازخودم میرنجانم بنده کجا می‌توانم بادمجان دورقاب کسی بچینم گمان می‌کنم این ارادت فوق العاده ایشان به بادمجان ازکرمانی بودن و نزدیکی به بم بودن است یکی دیگرکرارا صحبت ازمالیات برثروت کردند مالیات برثروت (بکسرت) خلاصه این است که صحبت ازمالیات برثروت نمودندقانون مالیات برثروت دردنیا بگوش کسی نخورده منظورشاید مالیات برسرمایه‌است والامالیات برثروت اصلامعنایی ندارد ایشان برای خودشان ازافتخاراتشان می‌شمردند که برخلاف جریان دارند شنامی کنند برخلاف جریان کسی نباید شنابکندمگروقتیکه برای مصلحتی باشد و بگویدمن برخلاف جریان شنا می‌کنم برای اینکه این کسی که دارد غرق می‌شود دستش رابگیرم والاهیچ داعی ندارد که برخلاف جریان کسی شناکند و اگر کسی شناکرداین نه ممدوح است و نه مذموم و اگر بخواهیم درباره اش صحبتی بکنیم بایدبگوییم یک عمل مباحی کرده‌است و هیچکس باونمی گوید که آقاتوخیلی کارخوبی می‌کند بنده بایستی بفهمم که ایشان چه مصلحتی دارند و چه هدفی دارند که برخلاف جریان شنامی‌کنند اگر آن هدف صحیح است که این عمل هم صحیح است این مقدمه واجب است و مثل آن واجب است والا اگر این هدف هدف بیجایی است بغیراز اینکه به شانه‌ها و پاهای ایشان زحمت تقلا می‌ماندنتیجه دیگری نداردیک شعربسیارخوبی خواندندکه آن شعرهیچ موردی نداشت و نفهمیدم منظورشان چه بودگفتند: چوب را آب فرومی نبردحکمت چیست شرمش آید زفروبردن پرورده خویش. این رادرباره آقای دکترسنجابی گفتند یعنی آقای دکترسنجابی پرورده ایشان هستندهرچه فکرکردم دیدم جوردرنمی آید آقای دکترسنجابی اسن ازایشان هستندوقبل ازایشان هم استادبودند و ایشان استادنیستند و دانشیارهستند و بعددرعمل سیاسی هم کمکی بایشان نکردهاند یعنی ایشان اگر وکیل تهران بودند اگر به بنده گفته بودند می‌گفتم خوب در تهران بما کمک کردند ولی ایشان ازکرمانشاه انتخاب شده‌اند و بنده نفهمیدم که این شعربسیارخوب اینجا چه مصداقی داشت یک کلمه‌ای ازشدت تاثر ازدهن دوست عزیز من آقای دکترسنجابی پرید. گمان بنده این بودکه ایشان ازبس این قضیه روضه خوانیها را تکرارکردند که لعن الله چه و لعن الله من سمعت بذلک و رضیت به و گفتند شماکه این مطالب خلاف را می‌شنوید و راضی می‌شوید و سکوت می‌کنید از این جهت درپیشگاه الهی مسئول هستید شایددکترسنجابی هم تحت تاثیر همین حرف قرارگرفت که اگر این احرفهای ناروا و عجیب را ازایشان بشنود و هیچ نگوید مبادا درپیش خداوندمسئول باشدبدین جهت آن حرف را زد و بعدهم لطف فرمودند و معذرت خواستند. امروزآقای دکتربقایی فرمودند که دکترشایگان خودش را وکیلتر و وطن پرست تر ازدیگران می‌داند اولا وکیلتر حرف بسیارمضحکی است وکیل افعل التفصیل است البته دفعه اول خیلی بامزه‌است ولی وقتیکه صدبارگفتند ازچیزهای بی مزه می‌شود اما وطن پرسترمعاذالله بنده هرگزخودرا وطن پرسترازآقایان نمی‌دانم و اما آن عرض راکه کردم و گفتم افشانمی‌کنم نه از این بابت است که من ازدیگران وطن پرست ترهستم ازجهت این است که من در این جریان نفت وارد هستم و مسائلی که درآنجاهست تاوقتیکه بجایی نرسد سری است و وقتی که بجایی رسید یعنی وقتیکه دولت آنرا قبول کردهمه آقایان مطمئن باشند و اطمینان قطعی داشته باشندکه آن مطلب باید بیایددرهمین مکان شریف و به آرای شماگذاشته شود دکترمصدق کسی نیست که درباب نفت یادرباب سیاست خارجی قبل از اینکه باطلاع مجلس برساند یک سندی را امضاکند یاحتی قول بدهدیک کلمه نه قول خواهددادونه سندی را امضا خواهدکرد و خواهدآورد اینجا آقایان اگر قبول کردند قبول خواهدشد و اگر ردکردند ردخواهدشد ولی درمقدمات امر برای اینهمه دشمنانی که ملت ایران دارد مصلحت نمی‌بینند که هرحرفی را بازگو کنندمی گوید آقایک امریست مسئله ایست وقتیکه من به نتیجه رسیدم عرض می‌کنم آنراهم که عرض کردم من یک دلیل دارم و ایشان روی این خیلی صحبت کردند اینراکه من گفتم دلیل دارم که خارجیها خیلی خوشحالند که این وضع پیش آمده آقا این دلیل را ازدلایل بنده خارج کنید این را قبول نفرمایید فقط بوجدان خودتان رجوع کنید ببینید که ممکن است که یک چنین چیزی باشد یانه آیاممکن است که سیاست خارجی از اختلاف بین ما استفاده کند یانه این دلیل را ازجزء دلایل خودخارج کردم این امرسری را که باعث می‌شود که بنده خودم را وطن پرست ترازدوستانم بدانم این دلیل را ازجمله دلایلم خارج کردم و رفت؟

نایب رئیس _ آقای دکترشایگان وقت جنابعالی تمام است چقدردیگروقت می‌خواهید

دکترشایگان _ مسئله انصاف و نصف که بعضیها نصفت (بکسر)می‌خوانند که‌است نصف اساس عدالت است بایشان چهار ساعت وقت دارید به بنده نصفش را بدهید (دکترمعظمی و اخگر_ نه آقاکمتروقت بخواهید) ملت ایران نباید دراشتباه بماند اگر جناب آقای دکتربقایی کسی بودکه ملت ایران اورادرصف مبارزین و مجاهدین نمی‌دانست بنده حرفی نمی‌زدم ولی ملت ایران اورا درصف مبارزین آزادی می‌داند و چنین هم هست اگر مطالبی راکه اواینجا اظهارکرده جوابش گفته نشودلطمه به مملکت واردآمده‌است عرض کردم که آقای دکتربقایی ازمجاهدین راه حق و حقیقت و آزادی هستند این حرفهارا ایشان زده‌اند بنده بایستی جواب بدهم و ثابت کنم که اشتباه است

نایب رئیس _ بهرحال ازمجلس یکساعت اجازه بخواهید بعد اگر لازم شد دومرتبه رای می‌گیریم آقایانیکه بایکساعت اضافه صحبت آقای دکترشایگان موافقت دارند قیام فرمایند (عموم نمایندگان برخاستند) تصویب شد ده دقیقه تنفس اعلام می‌کنم بعدبرمی‌گردیم به جلسه (یکساعت بعدازظهرجلسه بعنوان تنفس تعطیل و درساعت یکوربع بعداز ظهرمجددا تشکیل گردید)

نایب رئیس _ آقای دکترشایگان بفرمایید

دکترشایگان _ عرض دوم بنده این است که ناطق محترم انتقادات مفصلی کردند ازدولت که ممکن است همه یابعضی بجایابی جا باشد ولی دریک مطلب تردید نیست بنده اینجا می‌خواهم آنراثابت بکنم و آن این است که ایشان آن بیاناتی راکه راجع بدولت کردند ربطی بمانحن فیه نداشت یعنی چه اختیارات بدهیم و چه تفویض نکنیم دروضع تغییری حاصل نمی‌شوداین ایرادات بشخص دکترمصدق از حیث نخست وزیری است خواه اختیارداشته باشد خواه اختیارنداشته باشد بنابراین برای یک شخصی که منطق یکی ازخصوصیات و یکی ازتخصصاتش هست بسیارمستبعد بودکه این مسائل را اینجابیان بفرمایند در نظر آقایان هست که یکی ازفصول فلسفه منطق است ایشان که در اینکارمتخصص هستند نمی‌بایستی مسائلی راکه ارتباط با امراختیارات ندارد در اینجامطرح بکنند درباب دادگستری فرمودندخوانخواهی پازوکی نشده‌است این باختیارات چه ربطی دارد؟ این بدادگستری و دولت مربوط است که اینکارنشده حالاچه اختیارات باشد چه نباشدیکی دیگرراجع به رواندی نامی فرمودندکه راوندی را ۸ هزار تومان کفیل ازش گرفته‌اند وآزادکرده‌اند این باختیارات چه مربوط است؟ اگر دکترمصدق اختیارنداشت راوندی می‌رفت اختیارهم بهدش بدهید بازراوندی می‌رود اگر ایرادی هست ربطی باختیارات ندارد بازشرح مبسوطی دریک امرانجام شده گذشته دادندراجع به سرلشگر وثوق اولا این جزوامورگذشته‌است تمام شده ثانیا برفرض اینکه نگذشته بودوحالاهم بودبازچه ربطی باختیارات دارد آقای نخست وزیرچه اختیارات داشتندچه نداشتند چون وزیر دفاع ملی هم هستند می‌توانستندوثوقی راکه ایشان خودشان نمی‌آیدسرکاربیاورند یانیاورندباز اینهم ربطی به اختیارات ندارد ولی می‌خواهم عرض کنم کسی که شگرد کارش فلسفه و منطق است چرا بایدحرفی بزند که متکی به منطق نیست بعدحرفی راجع به سرتیپ دفتری گفتندکه بنده هم با ایشان همراهم بنده هم مخالفت کردم رفیق من آقای مکی هم حاضربودندمخالفت کردم بنده هم صحیح نمی‌دانستم که این آدم یک همچوسمتی پیداکند بدلایلی که بنده برای جلوگیری ازاطاله کلام صحبتش را نمی‌کنم ولی با اینهمه چه ربطی باختیارات داردآقای نخست وزیر اختیارداشتند سرتیپ دفتری را می‌گذاشتنداختیارات هم نداشتندبازمی توانستنداین کاررابکنند حالاهم ماتفویض اختیارات بکنیم یانکنیم ممکن است از این عزل و نصب‌ها انجام بگیردبعدراجع به اینکه قانون سهم کشاورزان اجرانشده بازهم ایراداتی کردند آنهم ازهمان قبیل ایرادات بودحالا این قانون رامجلس هم گذرانده بود بازدرباب اجرایش می‌شد به دولت ایراد بگیرنداجرای آن قانون هم ربطی به اختیارات ندارد بنده باجمال می‌پردازم بعدبسیاربسیاراستفاده کردند از اینکه دکتر فلاح قبول عامه ندارد و دردستگاه انگلیسها کارکرده‌است برای اینکه باز دولت و اختیارات را بدبدانند و حال آنکه گفتم هیچ ارتباطی به مانحن فیه نداردامردکتر فلاح باختیارات ربطی ندارد دیگرراجع به مدیر عامل گفتند بالفاظ غیرشایسته‌ای کسی که می‌گوید دکتر مصدق مرادماست مرشد ما است اعمال اورا اینطور تخطئه کردن و گفتن قوم و خویش بازی درباره اوخوب نیست حالابنده کاری با اینهاندارم ولی صحبت ازمدیرعامل بودبرطبق اساس نامه‌ای که هست باید هیئت دولت مدیرعامل را تعیین کنند حالادکترمصدق اختیارات داشته باشد بازهیئت دولت اینکاررامی‌کند نداشته باشد هم همینطور. بنده درنطق سابقم عرض کردم که با این انتخاب مخالف بودم و میل نداشتم درحضورایشان هم گفتم و بادمجان دورقاب چینی نکردم و گفتم که آقامن مخالفم که ایشان این سمت را داشته باشندمعذلک کله ربطی باختیارات ندارد آمدیم راجع به دکتر فلاح بنده با دکتر فلاح پنج کلمه هم صحبت نکرده‌ام و ارادتی هم باوندارم مطلب این است که برطبق اساسنامه بایستی هیئت مدیره بنشیند و کسی را انتخاب بکندآن هیئت مدیره نشستندچهاررای از هفت رای بایشان دادند این خوب است بنده عرضی نداری بداست بسیار هم بداست بازعرضی ندارم ولی می‌خواهم بدانم چه ربطی باختیارات دارد هیچ ربطی باختیارات ندارد اینجا اظهار کردندکه بلی من از آنموقعی که دیدم فلاح باین دستگاه کمک می‌کند درباب اختیارات شک پیداکردم یعنی مطلب این است که شایدانگلیسها هستندکه می‌خواهند اینکاررابکنند. حرف صاف و ساده زدن و یک طرفه بودن بسیار آسان است ولی سخن نادرستی ایشان می‌خواهندبقوه استدلال بکرسی بنشانند و بهمین جهت درمحظورعجیبی می‌افتندقسمت عمده زحمتی که این رفیق عزیزمن لیدرزحمتکشان ایران بخوددادند ازهمین بابت بود که می‌خواستندآب و آتش را بهم التیام بدهندمی‌خواستندبگویند که من اعتمادبدکترمصدق دارم ولی می‌خواستندحرفهایی هم به دکترمصدق بزنندکه این حرفهادلیل برداشتن اعتمادنیست مثلایک جاقسمتی از قوم و خویش بازی گفتندیک جای دیگر لایحه سهم کشاورزان رامزخرف فرمودند که البته اینهارابنده اختراع و ابداع نکردم درصورتجلسه هست بعدنمی دانم چه شده بودکه همه اش ذهنشان به تعزیه و روضه متوجه شده بودوآن مطلب را شاید برای تفریح خاطر آقایان گفتندوآنهم بازعلتی داشت بعد صحبت ازسمعت بذلک کرند درباب تعزیه موهن ترین چیزی که ممکن بودبه آن شکل تعزیه درآوردند عرض کردم شایدبرای تفریح خاطرآقایان گفتند بنده هم برای تفریح خاطرآقایان چیزی ازتعزیه عرض می‌کنم و آن اینکه درکرمانشاه می‌خواستند تعزیه هبوط آدم آدم ابوالبشر را دربیاورند بقول فرنگیها رل هرکس یعنی وظیفه هرکس تعیین شده بودیکی ازاکرادکرمانشاه راهم تعیین کرده بودندکه آنهم رل آدم را بازی کند (گنجه _ خیلی مشکل است)(حاج سیدجوادی _ آدمش را چه جورپیداکردند؟) هرچه باواصرارکردند اوحاضرنمی شد بالاخره گفت اگر بکشیدم هم آدم نمی‌شوم (خنده نمایندگان) حالاهم گاهی این پیش آمدمی‌شود که آدم شدن خیلی مشکل است مشکلی که برای ایشان بودهمین بود که می‌خواستند با وجودحمله‌هایی که بدکترمصدق می‌کنند بگویندکه من به ایشان اعتماددارم و این درست درنمی آید مگراینکه درست منطبق با این آیه قرآن باشدچون ایشان متوسل به قرآن شدند بنده هم متوسل به قرآن کریم می‌شوم بسیارهم کارخوبی است خلاصه مگراینکه درباره ایشان بگویم که یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم یعنی دردلشان ارادت مفرطی به آقای دکترمصدق دارند ولی بیاناتشان این را نمی‌رساندوحرفهایشان جوردیگری است یقولون بافواههم مالیس فی قلوبهم جناب دکتربقایی دکترفلسفه نظرباینکه بدکترحقوق اظهارلطف کردندبنده هم یک تقاضا ازایشان دارم که ازفصول فلسفه منطق را مجددا مرورکنند(خطاب به آقای زهری) فراموش نفرمایید بعرضشان برسانید (زهری _ اطاعت می‌کنم) اخلاق راهم مروربکنند ولی استدعا ازوجودمبارک ایشان دارم که کتاب شهریار ماکباول را رادیگرنخوانند این لوپرنس ماکباول رادیگرقرائت نفرمایند اینهم تقاضای دوستانه‌ای ازمحضر انورآن وجودشریف. رسیدیم به قضیه اختیارات و انتقاداتی که ازآن اختیارات سابق کردندکه اساس بشود برای اینکه اختیارات لاحق داده نشودایشان قوانینی را ذکرکردند و گفتنداین قوانین بسیاربداست و من قائل باین اختیارات نیستم بدلیل اینکه می‌ترسم بازهم از این نوع قوانین وضع بشود (آقای ملک مدنی اصلاحی دربیانات بنده کردند که اینطور تند حرف نزن. تنددرفارسی دومعنی داردیکی خلاف آهسته‌است یکی هم حرفهای تندوزننده زدن است مقصود ازتندحرف زدن بنده سریع صحبت کردن بود و ایشان بنده را متوجه کردند) ازقوانینی که خیلی موردبی لطفی و بلکه موردانتقاد شدیدایشان واقع شد و به نظرمن مطلوب و مطبوع است یکی قانون مطبوعات بود خیلی کارخوبی است هرکس بخواهد ایراد کند بنده این نسخه را بدستش می‌دهم که بیاید ازقانون مطبوعات انتقادکند نه این قانون مطبوعات بلکه هرقانون مطبوعاتی اگر چه حضرت سلیمان که درعدالت بی نظیربودنوشته باشد انتقادکردن ازقانون مطبوعات برای وجهه مفید است آقادر این قانون مطبوعات بنده بیهچوجه دخالتی نداشته‌ام نه ازجهت اینکه نمی‌خواستم دخالتی داشته باشم بلکه ازجهت اینکه بکاردیگری مشغول بودم جزخداوند که درهمه جاحاضروناظراست دیگری نمی‌تواند درهمه جاحاضروناظرباشدوچون بنده مشغول کاردیگری بودم نمی‌توانستم درآنجا هم باشم بنده مشغول کارلایحه قانونی انتخابات بودم که همان کار را هم اگر توانستم بکنم برای هفت پشتم کافی است و از این جهت وقتی نداشتم درآنجاشرکت بکنم حالاخوب است یابداست من کاری ندارم آقامطلب رابیان کردند ایشان هرچه توانستند بد گویی کردند بسیارخوب قانون بدی است ولی مطلبی که گفتند دومطلب بودیکی اینکه یکی ازبدیهیات رابرای ما اینجاباخیلی اهن و تلپ و طمطراق (بضم ط اول) نه طمطراق (بفتح ط اول) که ایشان می‌فرمودند بیان فرمودند و آن این بودکه اگر جامعه اصلاح شودمطبوعات هم اصلاح می‌شودواقعا که نمردیم و این استدلال راشنیدیم بنابراین با این استدلال آقایان هم اینجا بیخودتشریف دارندچون اگر جامعه اصلاح شود مردم به تکالیف خودشان عمل می‌کنندصحبت در اینجا است که جامعه‌ای هست که باید اصلاح بشودومطبوعات نیزیکی ازموثرترین و مهمترین و مقدسترین وسائل اصلاح جامعه‌است بگوییم که آقا از این صرفنظربکنیم جامعه که اصلاح شد مطبوعات خودبخود اصلاح می‌شود آقامامی‌گوییم و می‌خواهیم که اینهارا جامعه اصلاح بکنندشما می‌گویید وقتی جامعه اصلاح شد این خودش اصلاح می‌شود. حکم در این امروقضاوتش را به آقایان نمایندگان واگذارمی‌کنم عرض کنم ازخود جناب ایشان دعوت شده بودکه بروند آنجابحث بکنندصحبت بکنند و قانونی که صلاح است بنویسند بسیارکارآسانی است که کسی بگویدآقامن حاضرنیستم و مطبوعات هم قانون لازم ندارد آقایان همچوچیزی می‌شود گفت که مطبوعات قانون لازم ندارد؟ آقایان ما آیا مجتهدیم یا مقلد اگر مجتهدیم درامورسیاسی دلایل اجتهادرایکی دوتایش را بمن نشان بدهید اگر مقلدیم چنان چه ازهمه بیاناتشان مستفادمی شد که مقلدیم برای اینکه استدلال می‌کردند به ممالک مشروطه و غیرذالک کدامیک از این ممالک مشروطه هستند که قانون مطبوعات ندارند؟ بنابراین این حرف شد که مابگوییم قانون لازم نداریم؟ قانون لازم داریم و بایدهم طوری نوشته شود که از این مطبوعات منتهای فایده برده شود منتهای استفاده بشودایشان راه حلی پیداکرده بودندکه قانون مطبوعات لازم نیست یک قانونی راجع به شانتاژ بنویسیم قانون راجع به شانتاژ یعنی اشخاصی که ازوسائل نامشروع استفاده می‌کنند که یک کلشی بکنند کلاشی بکنند ON Fail Chanter LES Qens یعنی اگر حق ماراندادی مادرروزنامه چه خواهیم کرد گفتندآن قانون را بنویسید شماهمین قانون را ممکن بود درضمن قانون مطبوعات بگذارید همین مطلب را که اگر مدیر روزنامه‌ایی مطلبی رامنتشربکندبرای اینکه ازصاحب کاریک پولی بگیرد آنرادرآنجابگذارید نه اینکه بگویید حاضرنمی‌شوم عدم حضورایشان درکمیسیون قانون مطبوعات و بسیارجاهای دیگر است که کارراباینجارسانیده‌است همینطورکه شخص شریف ایشان فرمودند است ایشان خیلی حاضرنیستند که تن مبارکشان رابکاربدهند کارخیلی کم می‌خواهندبکنند یعنی همانطوریکه خودایشان چندبارهم صریح فرمودند فرمودندتنبلم بنده این عرض را نمی‌خواهم بکنم ولی چون خودشان فرمودندعرض کردم از این جهت بوجودمبارکشان خیلی نمی‌خواهند زحمت بدهند. همان نفس اماره‌ای راکه بنده هم آنروزاشاره کردم و آقای صفایی متوجهم کردند آن نفس اماره نمی‌گذارد بای اینکه بگوید اینکارمملکتی است و فعلاوضع مملکت به این صورت درآمده‌است اختیارات را داده‌اند بشخصی که آن شخص بتواعتماد دارد برو و کمک کن آن نفس اماره می‌گوید که بتوچه پاشوبروخودت راهم مسئول اگر رفتی دیگرنمی توانی بیایی پشت تریبون بگویی قانون مطبوعات بداست. بهتراست که اصلانروی و اینکارراهم بگذاری همینطوربماند. اما ازبنده و ازدوستانم خواستندکه در این باب و دربعضی مسائل دیگر حتمانظرخودرا بدهیم خیال کردند که امورمنحصر بدوتاست یاخوب است یا بداست خیرهمچو چیزی نیست که بگویید بداست یاخوب است خیروجه ثالثی هم دارد که ممکن است خوب باشد ولی بعضی چیزهایش بدباشد. عین همین حرفی است که جناب آقای دکترمصدق چندروزپیش به بنده زدندگفتند در این قانون مطبوعات من چیزی برخلاف صلاح مردم نمی‌خواهم تصویب بکنم اگر می‌دانیدکه عیبی درکار پیش آمده بگویید چون بابنده تا آنوقت صحبت نکرده بودند گفتند اگر شمانظری دارید یا آقای دکترسنجابی یادیگری بیایید بنشینید مذاکره کنید اگر چیزی معیوب است من اصلاح می‌کنم من نظری جز صلاح این ملت و مملکت و مطبوعات که جزیی از این مملکت هستند ندارم بنابراین الان هم مهلت هست اگر چیزی از این قانون بداست بایداصلاح شود ولی بسیاری ازچیزهایش خوب هست. اگر اشخاصی هستند که واقعا عقیده دارند که مطبوعات قانون لازم ندارد این وظیفه بعهده مطبوعات جدی است که با آنها مبارزه کنند. اینها دشمن مطبوعات هستند اینهایی که می‌گویند مطبوعات را رهاکنید هرچه می‌خواهند بگویند و هیچ مسئولیتی نداشته باشند دشمن مطبوعات هستند در دلشان اینطور فکرمی کنند که بگذارید مطبوعات مبتذل بشود بگذارید این وسیله‌ای که همه ملل برای اصلاح کار خودشان از آن استفاده می‌کنند در بین ملت ایران طوری پست شودکه کسی توجه به روزنامه خواستن نداشته باشد. این فسادی است که در لباس صلاح به آنها پیشنهاد می‌کنند کسی که واقعا نویسنده و خیرخواه این مردم است بایستی پیشقدم باشد که حتما برای مطبوعات قانون بنویسند برای اینکه اشخاص نادان و بد و فاسد از اشخاصی که واقعا خادم مملکت هستند جدا بشوند تا این قلمی که این آثار بر آن مترتب است دست هر نا اهلی نیفتد بنابراین بنده عقیده‌ام این است که مطبوعات قانون می‌خواهد قانون خوب هم باید باشد و آنهایی که می‌گویند قانون نباشد دشمن مطبوعات هستند می‌خواهند مطبوعات را به ابتذال بیندازند که از اثر بیفتد ایراد گرفتند که با وجود این قانون مطبوعات اگر این خوب است پس چطور مطبوعات اصلاح نشده آقا علتش معلوم است علتش این است که هنوز این قانون قطعیت پیدانکرده‌است ثانی اینکه هنوز اجرا نشده بدلیلی که قسمتهایی از این قانون که یکیش مربوط به هیئت منصفه‌است هنوزتکمیل نشده ثالث اینست که هنوز مردم اعتماد ندارند که اگر به آنها فحش داده شد کس و کارشان را گفتند رفتند در محکمه زحمت هم کشیدند وکیل هم گرفتند بالاخره نتیجه‌ای گرفته می‌شود یاخیرتصورمی‌کنند نه فقط نتیجه گرفته نمی‌شودبلکه آن آقا درسرکار روزنامه هست و باوحمله می‌کند ولی روزی که دو تا سه تا حکم صحیح نه اینکه خدای نکرده ناصحیح ان روزی که دو سه تا حکم صحیح صادرشد یعنی اینکه واقعا کسی حرف بدی اگر زد او را محکوم کردند روزی که دوسه تا حکم صحیح داده بشودهمه آن مردمی که مورد حمله قرار گرفته‌اند مراجعه خواهندکرد اگر اصلاح نشده باین چنددلیل است بعدچون فلسفه یکی ازعلوم اجتماعی است ایشان بخودشان حق دادندکه دریک علم اجتماعی دیگرکه اسمش ثروت ملل است دخالت کنند. دخالت ایشان مثل دخالت بنده درمعقولات است ایشان نخوانده ملا هستندومی‌خواهند یکی ازاقتصادیون باشندآقا امراقتصاد ازمشکلترین مسائل است اظهارنظر در امور اقتصادی کارهرکس نیست ایشان نظرشان این بود که این قانون سهم کشاورزان بسیارقانون بدی است ولی قانونی که ایشان گفته‌اند بسیارخوب است ایشان گفته‌اند که صدی پانزده را بدهندبه کشاورزان دولت گفته‌است که صدی بیست بگیرند و ده درصدش را بدست خودرعایا بدهندوباقی را خرج فوائدعامه بکنند و درمصالح آنهاخرج بکنند. ایشان عقیده شان بوده‌است که نه خیربدست خودشان بدهند و بنابراین کاربسیاربدی بوده‌است. این اولایک قسمتش راجع باجراییات است که در این جاموردندارد چون ایشان ایراد کردندکه فلان کدخدای مجل چراقانون را اجرانکرده‌است این راجع باجرائیات است نه اختیارات ولی ایشان که اظهارنظر کردند ما اظهار نظرهای دیگری هم داریم که این را ازبهترین قوانین می‌دانیم این را یکی ازپایه‌های انقلاب اجتماعی ایران می‌دانند. اشخاص دیگری هم این قانون را دیده‌اند و این نظرراداده‌اند و نه فقط این نظرراداده‌اند درتاییداین نظر هم حاضرشده‌اند یک کمکهای بکنند بنابراین ایشان هم بهتر بود چون عالم اقتصاد نیستند این را برای کسانی بگذارند که اقتصاد می‌دانند. بدبختانه برخلاف میل ایشان برخلاف میل باطنی ایشان که میل دارند انقلاب اجتماعی بصحت درایران انجام بگیردومردم ایران بهم نیفتند بلکه از راه قانونگذاری و مسالمت این انقلابات اجتماعی انجام بگیرد. برخلاف میل ایشان بنده اطلاعاتی دارم خواه ازاملاک اطراف تهران و خواه ازاملاک اطراف قزوین که اشخاصی که البته منسوب به حزب زحمتکشان نبستند بلکه خودشان را به لباس زحمتکشان درمی آورند می‌گویند ما عضو حزب زحمتکشانیم می‌روند و مخالفت می‌کنند و به رعایا می‌گویند که همه اینها مال شماست (حاج سیدجوادی _ درست است) البته درست است که ایشان باحسن نیت هستندباحسن نیتی که دارند (زهری _ ماده ۹۰) ماده ۹۰ ندارد بنده عرض کردم که آنهامی‌گویند و بسیارهم بیخود می‌گوینداستفاده می‌کنند ازبیانات مخالفت آمیزدکتر درباره این مسئله و می‌گویند که این قانون بدردنمی خوردوقانونی بدرد می‌خوردکه تمام سهم رابدهدبه کشاورز. البته بنده عرض نمی‌کنم که میل ایشان است نه خیرایشان همچوچیزی را نمی‌خواهند ولی می‌گویم ایشیان در این موقعی که انتقادمی‌کنند ازقانون دولت و تایید نمی‌کنند آنهاهم این استفاده را می‌کنند. اما در باب قانون امنیت اجتماعی قانون امنیت اجتماعی را اگر یک نفر درایران باشد که بیش ازهمه ازوضع این قانون متاثر باشد آن شخص دکتر مصدق است او نمی‌خواهداین قبیل قوانین را وضع بکند ولی فداکاری می‌کند فداکاری می‌کند و با خودش و وجهه خودش دشمنی می‌کند برای مملکت. غلام همت رندان و با پاکبازانم. که از محبت با دوست و دشمن خویشند. او با وجهه پنجاه ساله خودش بازی می‌کند برای خاطرمملکت وقتی که ازاکناف و اطراف باومی گویند مال و جان و ناموس مردم در معرض حمله عده‌ای قلیل متشکلی از مفسده جوهاست و ما با این قوانین حاضر جز اینکه اینها را بیاوریم و فردا مرخص کنیم کاردیگری نمی‌توانیم بکنیم وقتیکه همه دستگاهها بکارمی افتد و جلوگیری از اینها میسر نیست مجبور می‌شود که یک همچو قانونی بگذراند برای رفاه اجتماع و سعادت مملکت و حاضراست خود وجه خود را فدای مملکت بکند و نسبت به چنین آدمی انسان باید نهایت بی انصاف باشد که این جور صحبتها را بکند. فراموش کردم نسبت بهمین قانون جناب دکترکه مکرر در مکرر می‌گوینداعتماد دارم خدا بیامرزد مرحوم فردوسی را که می‌گوید وصف این را می‌کند که بعد از آنکه اجانب آمدند و بایران صدماتی وارد آورند نمی‌گویم چه کسی ولی می‌گوید یکی ازخصوصیاتی که پیدامی شوداین است که سخنهایشان مثل بازی می‌شود می‌گوید سخن‌ها صورت دیگری پیدامی‌کنند (یکنفرازنمایندگان _ سخنها بکرداربازی بود) نخیرگویا جور دیگری است خلاصه اینست که حرف زدنها بازی است خلاصه این است که ایشان مطلبی را می‌گویند و هیچ قصد آنرا نمی‌کنند در مطلب هرچه دلشان می‌خواهد می‌گویند ایشان اعتماد دارند ولی می‌گویند که قانون امنیت اجتماعی که بمراتب از قانون مطبوعات خجلت آور تراست و خودشان هم می‌گویند که این قانون را فلان کس گذاشته آقای مصدق گذاشته و اعتماد هم دارند فراموش می‌کنند که این وظیفه وظیفه درجه اول هر دولتی است هر دولتی دردرجه اول بایستی نظم را برقرار بکند(صحیح است) اگر نظم نباشد هیچ اصلاح دیگری امان پذیر نیست (صحیح است) بهمین دلیل است که در تمام قوانین دنیا جلوگیری ازفتنه می‌کنند بهمین دلیل است که حدیث است که الفتنه اشدمن القتل (رفیع و حاج سیدجوادی _ آیه قرآن است) معذرت می‌خواهم ببخشیدقرآن است چرا اشدمن القتل برای اینکه فتنه ممکن است درش چندین قتل خوابیده باشد بنابراین کسی که مرد و مردانه می‌آید به میدان و می‌خواهد جلوگیری ازفتنه کند آن‌هایی که زمام امور مملکت دستشان است آنها نباید مخالفت بکنند. ایشان مجموعه فضائل شده بودند یعنی در تمام کمالات الحمدالله دست اولند تخصصشان در فلسفه‌است علم ثروت که جای خودرا دارد رفته بودند بحقوق و یک بحث حقوقی اینجا فرمودند و البته نظرشان هم بیشتر به ملت ایران بودکه بنظر بنده تحریک آمیز است گفتند که آقایان این قانون امنیت اجتماعی بر خلاف اصول است حالا بعد راجع باصول هم صحبت خواهم کرد اول راجع به ادا صحبت کنم بعد راجع باصول فرمودند که قصد را هم این قانون مجازات می‌کند این بنده هیچ نیرزنده گفتم این آقای دکتر مصدق هیچ با ما صحبتی نمی‌کنندچنان که خودشان هم فرمودند در آن فراکسیونی که خدمتشان بودیم و فرمودند که این قانون امنیت اجتماعی رامن با اشخاص مشورت نکرده بودم آقای دکتربقایی هم فرمودند که این ماده دوم قصد را مجازات می‌کند. این ماده دوم را بنده برای تشحیذ ذهن آقایان می‌خوانم برای اینکه آقایان ببینند که کجای این ماده برای قصد مجازات معین کرده‌است می‌گوید ((هرکس کارمندان ادارات دولتی و موسسات عمومی را وادار به اعتصاب و یاتحریک باخلال درنظم و آرامش و یا تمرد و عصیان نماید و همچنین کسانی که در ادارات و موسسات عمومی و دادگاهها و دادسراها بر خلاف نظم و انتظامات داخلی رفتار و یا جنجال و داد و فریاد و یا بمنظور توهین و ارعاب و تحت تاثیر قراردادن و یا بمنظور توهین و ارعاب و تحت تاثیر قراردادن مراجع اداری یا قضایی و یا جلوگیری از اجرای قانون ازدحام و یا تحصن و یا هر گونه تظاهری نمایند... تمام مقصود آقا همین ازدحام است و یاتحصن و یا هر گونه تظاهری نمایند فورا بازداشت و مجازات مقرر در ماده نسبت به آنها اجرامی شود. خوب آقا بنده هرچه با این عقل ناقص خودم فکرکردم ندیدم که در کجای این قانون قصد رامجازات کرده و فکرکردم که شاید بقول همان صرفی هو درش مستراست بهمان معنی که قلمتراش را باید برداریم و آن را هوپیدا کنیم و باز درقلمرو حقوق اظهار نظرهای مهمی فرمودند بعد فرمودند که امر عدمی را نمی‌شود ثابت کرد عرض می‌کنم که خوب نیست آدم فقط اهل اصطلاح بشود. آقا امرعدمی را چطورنمی‌شود ثابت کرد؟ این یک اصلی است ولی این را باید تحلیل کرد. امثله‌ای که دادند و خیلی هم این امثله بنظر خودشان خرد کننده بود و هیچ نمی‌شد جلوش ایستاد یکی این بودکه کدامیک ازشما نمایندگان محترم قدرت این را دارید که بگویید دیشب من درتوطئه‌ای علیه دولت شرکت نکردم؟ اثبات این امر از آب خوردن هم آسانتر است و آن عبارت از اینست که بنده بهیچ نیرزنده وقتی بروم به محکمه برای اثبات این امرعدمی می‌گویم آقا دیشب بنده در خدمت آقای گنجه و آقای دکترکیان و آقای مشار بودم. بفرمایید این سه نفربیایند بگویندمن ازاول شب تا اخرشب خدمت ایشان بودم یا نبودم؟(دکترکیان _ بودید) این همان چیزیست که در حقوق جزابه آن آلیبی می‌گویند و این همانست که یک کسی که متهم است بیک جرمی می‌گوید در محکمه که شما می‌گویید دیشب یا پریشب یا یک هفته پیش فلان کس را کشته‌ام یا دزدی کرده‌ام این سند که بنده از یکماه پیش در خوزستان هستم ای یک امرعدمی است بنابراین این امثله و افی باثبات مقصود اخیرایشان نبود بعد بسیار متاثر شده‌اند که چرا اظهارمامور دولت بایستی باعث این باشد که کسی را ببرند واز او استنطاق بکنند مطلب این است که در جوامع متشکله هر جامعه متشکلی بایستی دستگاهی که اسمش دولت است درست کند و این دستگاه بهترین پاکیزه ترین خوبترین اشخاص درش باشند و هر کدام یک قسمت از آن اجتماع را اداره کنند بصرف اینکه ماموردولت بداست که نمی‌شود از این تشکیلات صرفنظرکرد بعد هم این مغالطه را نباید اینجا بفرمایند که بلی مامور دولت که یک حرفی زد مثال هم زدند که مامور چطور آژان چطور و این حرفها بصرف اینکه ایشان این حرفها را زدند که حکم نمی‌دهند این اظهار مامور دولت باید همراه ادله دیگر و از ان جمله امارات و قرائن باشد والا بصرف یک حرفی که یک کسی بگوید نه مستنطق ترتیب اثر می‌دهد نه کس دیگری (زهری _ درقانون نوشته) بلی قانون را بنده خوانده‌ام ننوشته‌است (زهری _ نوشته قربان) رسیدم باصل مطلب گویا آقایان هم منتظر اصل مطلب هستند اصل مطلب عبارت از اختیارات است عبارت از تفویض اختیاراتست بشخص دکتر مصدق نخست وزیر و برای اینکه این منظور خودشان را در این عدم تفویض اختیارات از پیش ببرند بفکر این افتادند که بگویند این بر خلاف اصول است اما این بیانی که کردند در باب اینکه خلاف اصول است باید برای ایشان ثابت بکنم که متوجه اصول نیستند این ازآن کلماتی است که در باب آن می‌شود گفت کلمه حق یرادبها الباطل هراصلی را در نظربگیرند در منطق که ایشان اهل منطق هستند در منطق نوع و فصل و قسم و اینها داریم نوعی نسبت به ما دونش ممکن است جنس واقع بشود. این را می‌گذاریم که خود ایشان که اهل منطق هستند توضیح بدهند برمی‌گردیم بخود اصل هر اصلی در مقابل یک اصل بالاتری ممکن است محدود بشود و زمین گذاشته شود. در حقوق این از چیزهای خیلی متعارف است که اصلی هست و بعد در مقابل اصل دیگری از آن اصل صرفنظرمی کنند اصلی هست و هر اصلی استثنا پذیراست مامن عام الاوقدخص هیچ اصلی نیست که بر او استثنایی نباشد ما هم در این باب بهمین مطلب می‌خواهیم استناد بکنیم ما هم می‌گوییم که این انفکاک قوا باید باشد اما این اصل را می‌گذاریم در مقابل یک اصل بالاتری و آن اصل اینست که مملکت محفوظ بماند اصل اینست که استقلال مملکت متزلزل نشود اصل اینست که نجات مملکت مقدم برتمام اصول دیگراست عرض می‌کنم برای اینکه با امثله ذهن آقایان را روشن بکنم می‌گویم اصل اینست که هرکس راست بگوید یادم هست که عین همین مطلب را در سر کلاس وقتی که شاگرد مدرسه بودم ما هم مثل ایشان دو آتشه بودیم و اوقاتمان تلخ شده بود که چرا سعدی گفته‌است انگیزه دروغ مصلحت آمیز به از راست فتنه انگیز چه مصلحتی ممکن است دردروغ باشد بنده برخاستم و از شدت نافهمی ایراد کردم به آن معلم فهمیده خودم و گفتم که آقا این چه حرفی است؟ اصل اینست که راستی باشد غیر از این دیگر مورد ندارد چند مثال گفت که یکی ازآنها یادم است گفت شیخ نجم الدین کبری آمده‌است به منزل تو پنهان شده‌است مغول هاهم ریخته‌اند به شهر خوارزم مغولی می‌آید در خانه تو و می‌گوید شیخ نجم الدین اینجاست؟ اگر گفتی آری که می‌آید شیخ ۸۰ ساله را از آنجا می‌برند و می‌کشند تو می‌گویی نه درست است خلاف اصول کردی ولی این نه تو این خطا از سد ثواب اولیتراست (حاج سیدجوادی _ گناه نیست) این گناه نیست بفرمایش آقا درست است که اصل این است که تو راست بگویی ولی اینجا نباید این حرف را زد. نظیراین را در وقعه صفین داریم در وقعه صفین عمروعاص حالا هم عمروعاص‌ها هستند عمروعاص گفت به لشکرمعاویه که قرآن را سر نیزه بکنند و گفت این و دیعه الهی است که در بین ماست حضرت علی فرمود که خیربزنید اینها را از بین ببرید انا کلام الله الناطق خوب آقاحضرت علی هم شاید یادش رفته بود که اصلی هست و آن اصل عبارتست از قرآن آقا اصل هست برای خیرخلق هیچ اصلی بالاتر ازخیرخلق نیست یک وقت دیگرهم که اینجا صحبت می‌کردم این مطلب را ازقول رومیهاگفتم Salus Populi Superma Lex Esto یعنی قانونی بالاتر از خیرو صلاح مملکت نیست خیر خلق اولین اصل و اولین قانون است همه اینها وسایل است و هدف باید خیر خلق باشد اگر این‌ها موصول به مقصود نبود و شاید مخرب کاربود تمام آن اصول زیرپاست خلق ایران ملت ایران نام ایران باید بماند بله اینها بایستی بمانند اینها در مقابل آن اصل به اندازه پرکاهی ارزش ندارد

نایب رئیس _ آقای دکترشایگان وقت جنابعالی یکربع دیگر باقی است حالا اگر این یکربع خاتمه می‌دهید که بسیارخوب والا اجازه بگیریم

دکترشایگان _ امیدوارهستم که تایک ربع دیگر عرایض بنده تمام بشود

دکترمعظمی _ آقا تمام بکنید

دکترشایگان _ آقابی انصافی نکنید نیمساعت وقت بدهید

نایب رئیس _ پس شما نیم ساعت وقت می‌خواهید جمعی ازنمایندگان _یکربع می‌خواهند چون یکربع وقت باقی دارند

نایب رئیس _ یکربع وقت دارید و نیمساعت دیگرخواسته‌اند آقایانی که با این نیمساعت اضافه نطق ایشان موافقت دارند قیام بفرمایند(اکثربرخاستند) تصویب شد

۴ - ختم جلسه بعنوان تنفس[ویرایش]

نایب رئیس _ چون پیشنهادهای مختلفی رسیده‌است و آقایان اظهار خستگی کرده‌اند وازطرفی چند روز پیش آقای نخست وزیرشرحی کتبافرستاده‌اند و تقاضای جلسات متوالی فرموده‌اند و آقای کاظمی نایب محترم نخست وزیر هم شرحی کتبا درهمین مورد نوشته‌اند با اجازه آقایان جلسه راختم می‌کنیم جلسه آینده ساعت ۶ بعدازظهر امروزخواهدبود (مجلس دوساعت بعدازظهرختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی احمدرضوی