مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۱۱

از ویکی‌نبشته


مذاکرات مجلس شورای ملی ۲۲ فروردین ۱۳۲۹ نشست ۱۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

سال ششم – شماره ۱۵۰۰

مدیر سیدمحمد هاشمی

۱شنبه ۲۷ فروردین ماه ۱۳۲۹

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۱۱

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۱۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز سه شنبه ۲۲ فروردین ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

۱- تصویب صورت‌مجلس
۲- نطق قبل از دستور - آقایان: شهاب خسروانی - نبوی - ناظرزاده - دکتر مصباح‌زاده
۳- طرح برنامه دولت و مذاکره در اطراف آن
۴- تعیین موقع و دستور جلسه آینده - ختم جلسه

- تصویب صورت‌مجلس[ویرایش]

نایب رئیس – نسبت به مذاکرات جلسه گذشته اعتراضی نیست؟ آقای فرامرزی نظری داشتید بفرمایید

نایب رئیس – آقای شوشتری راجع به صورت جلسه نظری دارید؟

شوشتری – فرمایشات آقای فرامرزی صحیح بود و البته نظر خاصی به طور کلی به هیچ یک از مخبرین جراید نمی‌توانیم تصور کنیم ولی همان طور که فرمودند

اشتباه کردند مثلا در نطق خود من گله‌ای از دول عربی را کلمه نوشته‌اند و یا کلمه مستثمر را مستظهر نوشته‌اند که عبارت را عوض می‌کند به تمام معنی یک عبارت کلی سیاسی را برمیگرداند معنایش را ولی بعضیها جناب آقای فرامرزی تعمدا تحریف می‌کنند با اینکه دو مرتبه اصل ۲۳ قانون اساسی را اشاره کردم اینها را که باید خود ارباب جراید توجه کنند که هر قدر روزنامه‌ها به مملکت اظهار علاقه می‌کنند باید حیثیات مجلس و نمایندگی را حفظ کنند (صحیح است) برای اینکه اگر خدای نخواسته مجلس موهون بشود در تمام شئون مملکت دیگر هیچکس موفق نمی‌شود یک قدم مفید بردارد.

- نطق قبل از دستور آقایان: شهاب خسروانی ـ نبوی ـ ناظر‌زاده ـ دکتر مصباح‌زاده[ویرایش]

۲ـ نطق قبل از دستور آقایان: شهاب خسروانی ـ نبوی ـ ناظر‌زاده ـ دکتر مصباح‌زاده

نایب رئیس ـ نسبت بصورت مذاکرات جلسه قبل دیگر اعتراضی نیست (گفته شد خیر) تصویب شد آقای شهاب خسروانی

شهاب خسروانی ـ با اینکه امروز مطابق معمول باید برنامه دولت مطرح گردد لزوم توجه بیک نکته اساسی مرا مجبور ساخت که قبل از دستور وقت آقایان محترم را گرفته در موضوع مربوط بانتخابات تهران عرایضی بکنم این جانب از نظر سوابقی که در انجمن شهر تهران داشتم و در غالب از شوری‌های اقتصادی و اجتماعی شرکت می‌نمایم و با طبقات مختلف تهران سالها است در تماس هستم اخیرا کرار باین جانب مراجعه می‌نمایند از بلاتکلیفی انتخابات تهران اظهار نگرانی منیمایند که چرا در این موقع بحرانی که مجلس و کشور بیش از هر موقع نیاز به اتفاق و اتحاد دارد تشتت افکار عمومی انجمن تهران سبب گردد که مجلس شورای ملی از همفکری و آرای نمایندگان محترم و تهران محروم گردد (صحیح است) بنده معتقدم که کلیه آقایان در این خصوص بامن همفکر و هم عقیده هستند (صحیح است) (کشاورز صدر ـ به شرط ابطال صندوق لواسان) که صلاح کشور در این است که آقایان نمایندگان تهران هر چه زودتر بمجلس تشریف نمایند متاسفانه جریانی که انجمن انتخابات تهران بخود گرفته این آرزوی همگی ما را تقریبا بتاخیر می‌اندازد و از قرائن و جریان کار چنین بنظر می‌رسدکه اختلافات و تشتت آراء موجود در انجمن مانع از اتخاذ تصمیم و معرفی نمایندگان حقیقی تهران به مجلس گردیده و موجب شده‌است که برخلاف سیره و مقررات گذشته جریان انتخابات که بایستی صد در صد ملی و بدست مردم عمل گردد به مراجع غیر صلاحیتدار مراجعه می‌شود و با تولید این سابقه بدعت نامطلوبی برای انتخابات آتیه گذارده خواهد شد (صحیح است) (اسلامی ـ دادگستری حق دخالت ندارد) بهترین طریق حل اختلاف و خاتمه دادن باین تشنج بی سابقه و تسریع شرکت نمایندگان محترم تهران در مجلس شواری ملی این است که پرونده انتخاباتی تهران برای قضاوت واتخاذ تصمیم نهایی و معرفی نمایندگان حقیقی تهران پرونده امر به مجلس شورای ملی فرستاده شود که با تصویب آقایان نمایندگان محترم با کمال بی نظیری موضوع مورد مطالعه و تصویب قرار گیرد (همهمه نمایندگان)

حاذقی ـ انجمن باید رسیدگی کند.

کشاورز صدر ـ صندوق لواسان باید باطل شود برای اینکه رای ملت ایران نبود.

صفائی ـ انجمن باید رسیدگی کند و نظر خودش را بدهد (زنگ ممتد نایب رئیس)

شهاب خسروانی ـ اگر انجمن نخواهد تصمیم بگیرد عرض دوم بنده این است که شرحی اعضاء برق راجع بحسن جریان برق وخدمات و زحمات آقای مهندس نجم نوشته‌اند که چون حالا وقت ضیق است یکی از همکاران محترم من موضوع را در جلسه بعد بعرض آقایان خواهد رساند (‌احسنت ـ احسنت)

نایب رئیس ـ آقای نبوی

نبوی ـ بنده معتقدم که مجلس باید توجه کند که قوانین آنطوری که هست اجرا بشود درخصوص بیاناتی که آقای شهاب خسروانی فرمودند ما بایستی سعی کنیم که قانون انتخابات اجرا شود (صحیح است) انجمن را تحت یک فشارهایی نگذاریم که از قانون منحرف شود (صحیح است) رسیدگی بشکایات راجع به قانون انتخابات را باید اول انجمن رسیدگی بکند و رویش رای بدهد و بعد بفرستد به مجلس...

آشتیانی‌زاده ـ شاید یکسال بخواهد معطل بکند.

نبوی ـ عملی که در گذشته کردند شاید خیلی با قوانین تطبیق نمی‌کرد (شوشتری ـ شاید خیر، حتما نمی‌کرد) ولی از انجمن فعلی تا امروز هنوز چیزی که مخالف با قانون باشد دیده نشده بنابراین ماهم نبایستی یک عملی بکنیم.... (آشتیانی‌زاده ـ تاخیر کردند) بنده این را تحقیق کردم گفتند در محاسبه یک اشکالاتی پیش آمده ده، بیست انجمن فرعی باید اینها را حساب کنند (‌اردلان ـ چند ماه می‌شود معطل ماند؟) آراء هم متشتت بوده بنام اشخاص مختلف بوده و تاخیر این چند روز برای این بوده‌است که بتوانند نتیجه آراء را بدست بیاورند و اکثریت را تعیین کنند واز آنروز هفته شکایات و هفته رسیدگی بشکایات شروع خواهد شد و بعد از آنهم اگر انجمن تخلفی کرد آنوقت جا دارد که ما بیا‌ییم اینجا و اعتراض کنیم ولی هنوز که تخلف نشده حق نیست که ما به آنها فشار بیاوریم (حاذقی ـ باین سستی هم که نمی‌شود) اما مطلبی که خواستم بعرض آقایان برسانم وخیلی هم میل داشتم از هیئت دولت یک نفر مخصوصا جناب آقای نخست‌وزیر تشریف داشته باشند این بود که آقایان کاملا متوجه هستند که وضع رعایای ما در این کی دو سال اخیر خیلی بد شده‌است (صحیح است) یعنی بطوری بد شده که هر آدمی متاثر می‌شود این مملکت حیاتش بستگی داشته‌است به همین رعایا ودهاقین، ماهیچ عایدی در این کشور نداشتیم مملکتی که چندین قرن و چندین هزار سال از عمرش گذشته همین زارعین مملکت را حفظ کردند و بحیات سیاسی واقتصادی مملکت ادامه دادند و متاسفانه در این دو سه سال اخیر هیچ کمکی بآنها نشده‌است بنده عرض نمی‌کنم که در گذشته زندگی دهاتی‌ها ی ما بسیار خوب بوده و در رفاه بودند ولی اینقدر بود که بتواند درده توقف کنند و زندگی کنند متاسفانه در این دو سال اخیر طوری شده که دیگر دردهات نمی‌توانند زندگی کنند نه تنها آنهایی که زارع و کشاورز صرف بوده‌اند نمی‌توانند زندگی کنند و دهات را خالی کردند بلکه دیگران هم فرار کردند، اقایانیکه در خراسان هستند بخوبی می‌دانند که در خراسان دو سه شهرستان از بین رفته یکی از شهرستان‌های مهم خراسان که دارای بیش از دویست هزار نفر جمعیت بود قاینات بود که محل بسیار معروفی است مردمان سالم وزحمتکش دارد اینها تمام دهات راخالی کردند و مهاجر شدند والان در تمام شهرهای خراسان زن وبچه گرسنه در کوچه‌ها سرگردانند و در این زمستانی کاری که کردند در حدود ۱۰، ۲۰ هزار نفر از اینها را در نوانخانه‌ها و نقاطیکه گرمخانه درست شده بود حفظ کردند ودر آتیه شاید در اثر زیادی عده نتوانند این کار را بکنند برای اینکه منابعی که این کمکها را می‌کنند نمی‌توانند و از بین می‌رود و بااین وسایل نمی‌تواند جلوگیری کند درعین حال من امیدوارم و خوشوقتم که دولت باین نکته توجه کرده واقدام کرد ولی در این کاری که دولت کرده فقط آوارگان آذربایجان که وضع آنها هم خیلی بد است فکرهایی کرده (سالار بهزادی ـ جاهای دیگر از آذربایجان بدتر است) (‌در اینموقع هیئت دولت وارد طالار مجلس شد ند) خواستم توجه آقای نخست‌وزیر را مخصوصا معطوف کنم که با تشکر از اینکه نسبت بآورگان آذربایجان بسیار خوب عمل کرده و مورد تشویق و تصدیق نمایندگان است و باید همینطور باشد ووقفه‌ای بهیچوجه در امر آورگان آذربایجان نباید پیش بیاید ولی خواستم این را هم توجه داشته باشند که عده زیادی از آقبایان چون در ایام عید بخراسان رفته بودند و از نزدیک همه دیده‌اند (همهمه نمایندگان – همه جا بد است) (امامی اهری ـ آقای نبوی مگر شما وضع آذربایجان را می‌دانید؟ اول بفرمائید ببینم آنجا چه اقدامی شده) الان روزی نیست که عده کثیری از آوارگان قائن و فردوس و گناباد و جاهای دیگر تلف نشوند و بسیاری از آقایان می‌دانند که سبزوار یک جائی است که حاصل خیز است و اغلب آبادی است رعایای آنجا همیشه در رفاه بودند (صحیح است) اغلب اشخاصی که اهل زراعت هستند و ملک داشتند و مزرعه‌ای داشتند آرزو می‌کردند که در سبزوار یک تکه ملکی داشته باشند زیرا املاک آنجا در کمال آبادی بود بنده بخاطر دارم که مرحوم داور بخود من می‌گفت که ایده ونقشه من این است که تمام دهات مملکت مثل دهات سبزوار بشود حالا همان شهری که آنروز آنطوری بود امروز ۲۰ هزار نفر سبزواری در تهران یا عملگی می‌کنند یا گدایی می‌کنند و یا تلف شده اندو تمام آن دهاتی که معروف بود الان خالی شده‌است بطوریکه عرض کردم دارد از بین می‌رود، سیستان دارد از بین می‌رود همان توجهی که به آذربایجان شده‌است که آنجا راهم بنده تصدیق می‌کنم کم است (امامی اهری ـ چه شده اقا؟ چرا میفرمایید؟ آذربایجان را گول می‌زنند) همان توجهی که به آنجا باید بشود و حتما هم باید بشود هیچکس منکر نیست که وضع آذربایجان بد است این منظره‌هایی که مادر کوچه وخیابان می‌بینیم رقت آور است هیچکس منکر نیست هیچ آدم رقیق القلبی نیست که این وضع آذربایجان را به بیند وتاثر باودست ندهد و این را دولت باید توجه کند بسیار وضع این بیچاره‌ها بد است دولت باید خیلی بیشتر از آنچه کرده‌است بکند خواستم عرض کنم که در این موضوع کسی اختلاف ندارد و این توجه دولت باید بهمه جا بشود (صحیح است) باید به همه جا بیک نظر توجه کنند مثل یک پدری که باطفالش نگاه می‌کند البته من نمی‌گویم پولهای مفت باشخاص بدهید این عمل خوب نیست، صحیح نیست مفتخوری را نباید در این مملکت رواج داد بهترین راه این است که کارهای عمرانی و آبادانی شروع شود د رمحلها واین عمله‌ها شروع بکار کنند و مشغول شوند و آنچیزی هم که می‌شود فورا شروع کرد و بمردم کار داد موضوع راهسازی است مخصوصا راه آهن، راه آهن خراسان نزدیک باتمام است در گذشته در این راه میلیونها خرج شده اگر الان توجهی باین راه نشود قطع نظر از این که برای این بیکاران و آوارگان کاری تهیه نمی‌شود آنچه هم که در گذشته خرج شده‌است از بین خواهد رفت ما وکلای خراسان مکرر در مکرر صحبت کرده‌ایم استدعا کرده‌ایم از دولت که آقا اقدامی بفرمایید که راه آهن خراسان درست شود درست شدن این راه علاوه بر این که برای عمران و آبادی مفید است سالی چندین هزار نفر از اطراف و اکناف این مملکت که بخراسان برای زیارت می‌روند از این راه خواهند رفت و راه آهن استفاده می‌کنند و مهمتر اینکه همانطور که عرض کردم این راهی که میلیونها خرج از برای ساختن آن شده‌است از بین نرود متاسفانه هیچ توجهی باین قسمت نشده‌است و در این راه کاری که قابل ذکر باشد الان نیست و کاری که الان می‌شود بطوری است که دولت وساختمان راه آهن اگر ۲۰ سال دیگر اینطور کار کنند باز راه مشهد متصل نخواهد شد تقریبا می‌شود گفت آن کاری که الان در آنجا می‌شود متناسب باآن میزانی است که آن ساختمان خراب می‌شود، بنابراین به این صورتی که هست هیچوقت کار پیشرفت نمی‌کند اگر دولت توجه عاجلی بکند براه آذربایجان و راه خراسان و هم چنین راهها وشوسه‌های آذربایجان و خراسان و سایر نقاط هم عده زیادی مشغول کار خواهند شد و هم این راهها محفوظ خواهند ماند و هم برای مملکت مفید است وضع طوری نیست که بشود به تعلل و مسامحه برگزار کرد و گفت مثلا چندماه دیگر این کار خواهد شد بنده چندی قبل که در مشهد بودم در کوچه‌ها وخیابانها دیدم که این آوارگان ریخته‌اند از جمله روزی رفتم به بیمارستان شاهرضا رئیس بیمارستان که مردفرانسوی است از من می‌پرسید اینها که الان انواع امراض و فقر و بیچارگی دارند کسانی هم که از قائن آمده‌اند تمام دستهایشان هم زخم است این از چیست؟ بنده هم آنوقت میل نداشتم که این مرد بیگانه بداند درجه فقر و بیچارگی و فلاکت در چه حدود است ولی این را می‌گویم که چون این بیچارگان وسیله‌ای برای ارتزاق ندارند و چون ارتزاقشان یکنوع علفی است که از این ریشه علف ارتزاق می‌کنند و اینقدر وسیله ندارند که بتوانند برای خود تیشه‌ای بیلی تهیه کنند که ریشه این علف را در آورند و یا پنجه هایشان این کار را انجام می‌دهند و در نتیجه پنجه‌های آنها زخم می‌شود وخون می‌آید چنین وضعی را من گمان نمی‌کنم کسی تصدیق کند که قابل دوام است (صحیح است) مهمترین عملی را که دولت باید انجام دهد این است که باین موضوع توجه کنند و تسریع کند که هر چه زودتر بای وضعیت خاتمه دهد این مملکت اگر باید روزی آباد شود و انشاء الله آباد می‌شود حتما از دهات باید شروع شود والا هر قدر مادر شهرها کارهایی بکنیم و کارهای تشریفاتی بکنیم این بحال ما مفید نخواهد بود (صحیح است) بنده این راخواستم حضور اقایان عرض بکنم که شاید انشاء الله موفق بشویم چون وقت بیش از یکربع ساعت نیست دیگر عرضی ندارم.

نایب رئیس ـ اقای ناظر‌زاده.

ناظرزاده کرمانی ـ بطوری که آقایان محترم در جراید ملاحظه فرمودند اخیرا در بافت کرمان سیل بحدی آمده که باعث از بین بردن محصول نه قریه و ابادی و آواره شدن مردم آنجا شده‌است بنده بمحض اینکه تلگراف اهالی آنجا رسید فورا به جمعیت شیر و خورشید سرخ مراجعه کردم و این جمعیت همانطور که همه آقایان می‌دانند با حسن نیت و با لزوم کمکی که در اینموارد می‌کند سریعا تلگراف کردند به بخشدار و عده از معنمدین محل که هر نوع کمک فوری که لازم است پیشنهاد کنند تا از طرف جمعیت مرکزی اقدام لازم بعمل آید بنده از این اقدام جمعیت شیر وخورشید سرخ و همچنین از کمکهایی که سازمان خدمات شاهنشاهی نسبت به مردم این مملکت می‌کنند و لازم است که سایر دوایر و ادارات ماهم جدا سر مشق بگیرند زیرا اگر بنا بود همین کاری را که جمعیت شیر وخوشید سرخ همین دیشب در ظرف چند دقیقه انجام داد ادارات ما انجام بدهند وقتی به آنجا مراجعه می‌کردیم شاید چندین روز طول می‌کشید (دکتر طبا ـ چندین سال) و البته تشکر بنده از افتتاح بیمارستان سیرجان و دو درمانگاه که یکی رد بافت و یکی در بردسیر هست مفصل خواهد بود اما کمکی که از جناب آقای نخست‌وزیر استدعا داریم این است که مقرر بفرمایند طبق تقاضایی که اهالی کردند و تلگرافهایی که کردند اجازه بدهند مقداری جنس به آنجا تخصیص داده شد که اگر ممکن است مقداری از این جنس بزارعین بلاعوض بدهند که از گرسنگی از بین نروند و بمالکین هم این جنس را با گرفتن قبض و دادن وام بدهند که عجالتا بتوانند بذر بهاره خودشان را بدست بیاورند و بتوانند جبران این خسارت را از طریق کشت بهاره بکنند، موضوع دیگری که خواستم از جناب آقای نخست‌وزیر تقاضا کنم راجع باعزام استاندار کرمان است جناب آقای وارسته که مسلما از مردان شریف و پاکدامن کشور هستند تهران تشریف آورده‌اند هنوز استانداری بجای ایشان فرستاده نشده‌است باطلاعی که من از اوضاع استان هشتم دارم اعزام استاندار واقعا کمال لزوم را دارد ضمنا خواستم بعرض جناب آقای نخست‌وزیر برسانم استانداری که باستان هشتم اعزام می‌فرمایند باید سر لوحه کارهایش رفع اختلافات محلی باشد نه استاندار کرمان بلکه تمام استانداران و فرمانداران وحتی بخشدارانی که افتخار سمت نمایندگی از طرف اعلیحضرت همایون شاهنشاهی را دارند اولی وظیفه شان این است که در استانها، شهرستانها و حتی در دهات رفع اختلافات و کدورتهایئ که بین مردم در نتیجه عوامل مختلف بوجود آمده‌است بکنند (صحیح است) اگر رفع اختلافات محلی نشود مسلما هیچ خدمتی دیگر آنطوری که باید وشاید عملی نخواهد شد (صحیح است) مسئله دیگر که خواستم عرض کنم راجع بوضع انتخابات یعنی راجع بانجام انتخابات باقیمانده همه ایران مخصوصا استان هشتم است الان چند جا انتخاباتش معوق مانده که ما از دولت جدید انتظار داریم بزودی این انتخابات را عملی بکنند در کرمان مخصوصا نه انتخابات خود شهر انجام شده و نه انتخابات رفسنجان و نه انتخابات جیرفت تعویق و طول انتخابات باعث تشدید اختلافات محل است و امیدوار هستم که دولت از این لحاظ یک تصمیم عاجلی بگیرد از همه جا انتخاباتش معوق مانده تسریع شود. یک عرض دیگر هم دارم راجع بفقر و پریشانی عمومی در کرمان است راجع بفقر و پریشانی همه نقاط کشور در این مجلس مطالبی اظهار شده ولی بنده تصور می‌کنم که راجع بکرمان دیگر لازم نباشد توضیحی داده شود از این گدشته بنده بطور کلی امروز تشریح دردها را عرض نمی‌کنم چه فایده مثل ما مثل کسی می‌ماند که اطراف مریضی را گرفته‌ایم و بجای اینکه یک قطره دوا بحلقش بریزیم یا اقدامی برای معالجه اش بکنیم یکی می‌گوید چشمش از کار افتاده یکی می‌گوید گوشش خراب است یکی می‌گوید قلبش از کار افتاده یکی می‌گوید اعصابش خراب است اینها تصور می‌کنند که خیلی لزوم نداشته باشد و بهتر این هست که بجای این حرفها شروع بکار، شروع بفعالیتی برای رفع بدبختیهای مردم بشود (‌صحیح است) راجع بکرمان جناب آقای نخست‌وزیر توقع زیادی از دولت نداریم بطوری که خود حضرتعالی هم می‌دانند در جراید و در رادیو گفته شد که برای کرمان شرکت برق و آب در شرف تشکیل است یا تشکیل شده انتظار اهالی استان هشتم، اهالی کرمان این است که همین موضوعی که خود سازمان برنامه در نظر گرفته برای کرمان و بنده از طرف اهالی استان هشتم واهالی کرمان از جنابعالی و اقای دکتر مشرف نفیسی هم تشکر می‌کنم که همین اقدام زودتر عملی شود که بنده بیایم پشت همین تریبون و بگویم که خوشبختانه در کرمان شرکت آب وبرق که دولت وعده داده بود امروز عملی شده و درکرمان کارخانه‌های قالی بافی که تقریبا شریان اقتصادی آن استان بشمار میرفته بسته شد وراجع بسایر امور و کسب و کار و مردم بنده واقعا شرم دارم که درست جریان را توضیح دهم فقط کاری که در سابق برای مردم کرمان شده بود بنده نمی‌خواهم گناهش را بگردن دولت فعلی بیاندازم این بود که دارایی کرمان فشار آورده بود بمردم برای وصول مالیاتهای معوقه مردم که میدیدند که یک مالیاتهای کمر شکن و بر خلاف قانونی از آنها مطالبه می‌شود متحصن شده بودند در تلگرافخانه و مدتی در آنجا بودند یک روز بنده و آقای ارباب گیو رفتیم در آخرین روزی که تلگراف حضوری داشتند بهشان تدکر دادیم. گفتیم که مطمئن باشید دولت نسبت به شما مساعدت خواهد کرد و نمی‌خواهد که شما را زیر فشار بگذارد از تهران هم بازرس اعزام خواهد شد و باینکار خاتمه داده می‌شود مردم هم قبول کردند و از تحصن خارج شدند و دو نفر بازرس هم باسم آقایان رضا میر و ارفع نیا فرستاده شدند این دو نفر بطوریکه تلگرافهای رسیده حاکی است تا حدی نسبت بشکایات مردم رسیدگی کردند و بنده امیدوار هستم که امروز کمک بکرمان منحصر بهمین وصول مالیات نباشد و از این کاری هم که این دو نفر برای تسکین خاطر مردم کردند اظهار قدردانی می‌کنم و آقای بهنیا هم که به تذکرات بنده فورا ترتیب اثر دادند و باعث شد که مردم از تحصن خارج شود مورد تقدیر بنده‌است (شوشتری ـ اقای بهنیا گول تان زده‌است) بنده می‌خواستم در برنامه دولت مفصلا بحث کنم اما چون دیدم که یک عده زیادی قبل از بنده اسم نویسی کرده‌اند دیگر لازم نمی‌دانم که بنده چیزی بعرض برسانم انشاء الله آقایان حق مطلب را اداء خواهند کرد ولی جناب آقای نخست‌وزیر همانطور که خودتان نسبت باین مملکت محققا می‌تواند انجام دهد مبارزه با یاس و بدبینی و رفع اختلافاتی است که بین طبقات مختلف این مملکت ایجاد شده‌است (صحیح است) من نمی‌دانم چه دستی، دستهای خارجی و شاید اشخاصی ندانسته هشت سال، نه سال بین طبقات مختلف این مملکت تا آنجایی که مقدرشان بود ه نفاق و عداوت و بغض ودشمنی ایجاد کرده‌اند (صحیح است) مملکت مثل یک خانواده ایست وای بحال آن خانواده‌ای که بین آن عداوت و دشمنی و نفاق وبغض باشد (صحیح است) مسلما تا این بغض و نفاق و عداوت از بین مردم برداشته نشود هر نقشه اصلاحی نقش بر آب است اما جناب آقای نخست‌وزیر بنده ازحضرتعالی سئوال می‌کنم بسته شدن یک کارخانه برای یک مملکت آیا موضوعی است که عده‌ای خوشحالی بکنند؟ ببینند کار نفاق و دشمنی و بغض و عداوت مردم نسبت بهم چه جور شده‌است که وقتی در جراید خوانده می‌شود که مثلا فلان کارخانه بسته شده عده‌ای خوشحال می‌شوند مثل اینکه وقتی این کارخانه بسته شد فی المثل پارچه مفت میاورند می‌دهند بافراد این مملکت دیگر فکر نمی‌کنند که باچه خون جگری این کارخانه‌ها در این مملکت تاسیس شده و وظیفه فردا فردمردم است که اینها را متعلق بخودشان بدانند حالا وضعی پیش آمده در مملکت آشفتگی پیش آمده‌است که باعث شد مثلا مدیر کارخانه تخطی بکند و کارخانه راتعطیل بکند دولت بایستی نگذارد این کار را بکند برای اینکه بسته شدن یک کارخانه وبیکار شدن یک عده‌ای و گرسنه ماندن عائله آنها چه کاری است مردم اگر درست می‌فهمیدند این را بمنزله عزای ملی باید تلقی کنند، هی خبر داده می‌شود که تجار ورشکسته شدند کارخانه‌ها بسته شدند زارعین از فلان محل دست کشیده و بتهران آمده‌اند این خبرها خبرهای خوبی نیست (شوشتری ـ آخر تجار از حد منعکس بضد است) بهر صورت جناب آقای نخست‌وزیر به حضرتعالی مردم خیلی امیدوار هستند و یقین داریم که با بصیرت و سابقه‌ای که در کار دارید این نکات را بهتر از همه در نظر میاورید و آن روزی که جنابعالی شروع بفرمایید و آن برنامه‌ای را اجرا بکند که حقیقه این نفاق و یاس بدبینی را از بین مردم بردارید شماخدمت حقیقی را باین مملکت کرده‌اید بنده دیگر عرضی ندارم (احسنت).

نایب رئیس ـ آقای دکتر مصباح‌زاده.

دکتر مصباح‌زاده ـ بنده امروز صبح زود آمدم برای اینکه بتوانم در صورت موافقین دولت ثبت اسم بکنم متاسفانه دیدم عده زیادی ثبت اسم کرده‌اند (یکنفر ازنمایندگان ـ تاسفی ندارد) و چون مطلبم زیاد نبود این بود که از نطق قبل از دستور استفاده کردم که یک عرضی را بکنم. بعد از افتتاح مجلس در حدود دوماه است که ما می‌توانیم کار بکنیم و متاسفانه باید گفت که هیچ کاری نکرده‌ایم یعنی یک مدتی با دولت گذشته اینجا نشستیم یا موافق یا مخالف یا وزراء صحبت کردند بعد هم یکماه مجلس تعطیل شد و حالا مجلس هم یک دولت جدیدی روی کار آمده که می‌توان گفت در تعیین وزرایشان مجلس هیچگونه دخالتی نداشته‌است (آشتیانی‌زاده ـ در تعیین خودشان هم مجلس دخالتی نداشته) درایام تعطیل مجلس آقای نخست‌وزیر وزرای خودشان راانتخاب کردند و برنامه خودشان را هم بمجلس آوردند و ما از مفاد آن اطلاع یافتیم بعقیده بنده ما باید در این سال نو و مجلس نو و دولت نو سبک کارمان راتا اندازه‌ای عوض کنیم باین ترتیب بجای اینکه روزانه برای دوهفته، سه هفته، چهار هفته نمی‌دانم چه مدت تمام وزراء را یک روز این جا جمع کنیم و یک روز در مجلس سنا جمع کنیم و از دردهای مملکت صحبت کنیم این فایده‌ای ندارد برای اینکه کسی نیست که دردهای مملکت رانداند. کسی نیست که از آشفتگی امروز مملکت اطلاع نداشته باشد و ذکر این مسائل تکرار مکررات است بعقیده بنده ما باید در این سال نو بجای اینکه مخصوصا این را عرض می‌کنم برای اینکه شنیدم که پیشنهادی داده شده که مدت نطق را از نیمساعت به دوساعت بالا ببرند من فکر می‌کنم بجای این کار ما باید امروز یا بدون بحث در برنامه دولت برای اینکه برنامه ایشان برنامه صحیحی است (صحیح است) و همه ما آرزو داریم که دولت بتواند این برنامه را عملی بکند یا بدون بحث در برنامه یا اینکه همین امروز صبح وعصر ما اینجا حاضر شویم و مخالفین و موافقین مطابق آیین‌نامه صحبت بکنند و همین امروز ما بدولت رای اعتماد بدهیم و دولت را در مدت سه ماه آزاد بگذاریم تمام لوایحی را که میاورد با سرعت و با حسن نیت بحث کنیم و نظر مجلس را باطلاع آنها برسانیم تصویب بکنیم اگر پس از دو ماه یا سه ماه دولت با کمک مجلس نتوانست کاری انجام بدهد. کاری از پیش ببرد آنوقت باید از آقایان خواهش کرد که دیگر هیچوقت خودشان را کاندیدوزارت نکنند (آشتیانی‌زاده ـ عجب خواهشی) نه دیگر خیلی صحیح است ملاحظه بفرمایید باید ما یک کاری کنیم که مردم مملکت بفهمند که نمایندگان آنها این جا می‌خواهند برای مملکت کار بکنند و این وقتی است که برای دولت تسهیلاتی قائل بشویم لوایحش را زودتر تصویب بکنیم و بجای اینکه هر روز دولت بیاید در مجلس بنشیند و حرف ما را گوش کند برود در وزارتخانه اش و برای ملت کار بکند (دکتر مجتهدی ـ هنوز روز اول است) و بنده این را عرض می‌کنم وخیال می‌کنم که صلاح مملکت در این باشد که در این سال نو بجای مذاکره و مباحثه ومخالفت دولت را تایید کنیم که دولت از فردا صبح بداند یک دولتی است که مورد اعتماد مجلس است و بتواند کار بکند ماهم چیزی گم نمی‌کنیم برای اینکه پس از تصویب برنامه دولت و دادن رای اعتماد بودجه دولت هست سؤال نمایندگان هست استیضاح هست هر موقع که ما بخواهیم می‌توانیم هر مشکلی را که داریم، هر ایرادی داریم بیان کنیم بنابراین من فکر می‌کنم که اگر ما امروز این کار رابکنیم با خیر و سعادت مملکت توام خواهد بود (‌صحیح است) بنده دیگر عرضی ندارم.

- طرح برنامه دولت و مذاکره دراطراف آن[ویرایش]

۳- طرح برنامه دولت و مذاکره دراطراف آن

نایب رئیس ـ شروع می‌کنیم بطرح برنامه دولت، چون پیشنهادی از آقای آشتیانی‌زاده رسیده خوانده می‌شود و بعد مطابق بندب ماده ۸۹ آیین‌نامه رای گرفته خواهد شد. (پیشنهاد آقای آشتیانی‌زاده بشرح زیر قرائت شده)

مقام منیع ریاست مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌کنم مدت نطق در اطراف برنامه دولت مانند موقع طرح برنامه دولت جناب آقای ساعد دوساعت باشد.

پیراسته ـ آقا این در نظامنامه تصویب شده‌است (همهمه نمایندگان).

نایب رئیس ـ آقایان به آیین‌نامه توجه کنید بند ((ب)) از ماده ۸۹ قرائت می‌شود. در موارد استثنایی ممکن است مدت نطق در موارد فوق برای مجلس اضافه شود (همهمه نمایندگان) (زنگ رئیس).

نایب رئیس ـ اقایان توجه بفرمایید … ولی این رای بدون مذاکره بعمل می‌آید (صحیح است) راجع به پیشنهاد آقای آشتیانی‌زاده که مدت نطق از نیمساعت بدوساعت تمدیدشود با قیام و قعود رای می‌گیریم آقایان که موافقند قیام کنند (عده کمی برخاستند) تصویب نشد.

جمعی از نمایندگان ـ آقا رای گرفته نشد

شوشتری ـ کسی متوجه فرمایش جنابعالی نشد.

نایب رئیس ـ رد شد (زنگ رئیس)

پیراسته ـ بطور کلی ماده نظامنامه اصلاح شده‌است.

نایب رئیس ـ تصویب نشد اقایان توجه نمی‌فرمایند ما با قیام و قعود اعلام رای کردیم آقایان توجه نکردند.

نبوی ـ قابل تکرار نیست رای گرفتن

نایب رئیس ـ آقای آشتیانی‌زاده بعنوان مخالف صحبت خواهند فرمود. اردلان ـ مجلس رای نداد. جمعی از نمایندگان ـ رای گرفته نشد.

صفائی ـ سه نفر بشتر مخالف نیستند بگذارید اینها حرفشان را بزنند چرا تبعیض قائل می‌شوید؟

آشتیانی‌زاده ـ بنده از طرف مشروطیت و آزادی و ملت ایران از اشخاصی که وضع نظامنامه داخلی پارلمان ما را باین روز انداخته‌اند تشکر می‌کنم (احسنت) نتیجه پیشوایی این آقایان این شد که قلمها را شکستند زبانها را بستند وامروز مردم را به بدترین وضعیت دچار کردند (احسنت) (دکتر نبوی ـ بسیار خوب نظامنامه‌است) مبارک جنابعالی باشد (غلامرضا فولاوند ـ از پرحرفی جلوگیری کردند) بنده عرایض زیادی دارم نسبت ببعضی از آقایان وزراء اعتراض دارم و مشروحا می‌بایستی که اینجا در پیشگاه ملت ایران عرایض خودم را می‌کردم و چون مجلس شورای ملی خواست دنبال همان رویه را ادامه بدهد ومانع از حرف زدن یکنفر مخالف دولت شد بنده همینجا عرایضم را خاتمه می‌دهم و میدان را می‌دهم به آقایان موافقین

یکنفر از نمایندگان ـ حق با جنابعالی است

فرامرزی ـ اخطار نظامنامه‌ای دارم

نایب رئیس ـ طبق کدام ماده؟

فرامرزی ـ از اول تا آخر نظامنامه

محمد علی مسعودی ـ اینکه نمی‌شود آقا باید ماده را بخوانید.

فرامرزی ـ آقا اخطار دارم. اخطار مقدم است.

نایب رئیس ـ آقای مهدی ارباب موافق هستند؟ بفرمایید.

اسلامی ـ بنده پیشنهاد کردم ـ پیشنهادبر همه چیز مقدم است.

نایب رئیس ـ خیلی متاسفم که آقایان وقتی اعلام رای می‌شود باهم گلاویزند و گوش نمی‌دهند و بعد هم اعتراض می‌کنند.

اسلامی ـ پیشنهاد بنده را بخوانید.

نایب رئیس ـ آقا توجه کنید تشخیص این مطلب با منشیان است که آیا رایی که گرفته شده رد شده یا قبول شده و آقایان باتفاق فرمودند که رد شده.

اسلامی ـ پیشنهاد بنده را قرائت بفرمایید.

نایب رئیس ـ آخر برنامه مطرح شده دیگر پیشنهاد مورد ندارد. بفرمایید آقای ارباب.

ارباب ـ بنده بنام فراکسیون مستقل می‌خواستم عرایضی بعنوان موافقت با دولت بکنم ولی حالا نوبت خودم را بجناب آقای عامری واگذار می‌کنم.

نایب رئیس ـ آقای عامری.

عامری ـ عرض کنم که بنده اسم نویسی نکرده بودم برای اینکه بعنوان موافق یا مخالف صحبت کنم و بنابراین چیزی ندارم که از روی آن عرایضی بکنم ولی چون بعضی از آقایان و دوستان خواهش کردند که شما موافق هستید بنام موافق هم صحبت کردند گفتم حاضرم ۳ نفر مخالف اسم نوشته‌اند و عده زیادی بعنوان موافق و بهترین موافقت با دولت اینست که موافقین کم حرف بزنند و فقط مخالفین صحبت خود را بکنند ورای اعتماد گرفته بشود چون معلوم بود که اغلب از اقایان از وضع ناراضی بودند و در نتیجه بنظر آمد شخصی که از نقطه نظر تدبیر وتوانایی و تجربیات و سوابق واطلاعات زیادی که در امور مملکتی دارد واگر امروز در راس امور مملکت باشد بهتر است و مذاکراتی هم شده بود و آنچه که بنده شنیدم بیشتر افکار روی آقای منصور دور می‌زد و این شرائط را با ایشان تطبیق می‌کردند و بعد هم انتخاب شدند این انتخاب البته در غیاب مجلس و در موقع تعطیل رسمی مجلس بود و بنابراین تماس زیادی هم در آنموقع با مجلس میسر نبود و با وجود این بنده آنچه از خارج که میسر بوده تماس هم گرفته‌اند با نمایندگان محترم مجلس شورای ملی و مجلس سنا بنابراین آن تماسی که اول تصور می‌رفت موجباتش میسر نبود دولت هم هنوز شروع بکاری نکرده‌است تا مخالفتی را ایجاب نماید و بگو‌ییم مخالفیم فقط آنوقت ممکن است کسی مخالفت بکند که دولت شروع بکار کرده باشد و از حیث وزراءهم بنده وقتی که اقایان رانگاه می‌کنم وبهمرفته بنظر می‌آید که همه از اشخاص وزین وطنپرست بتمام معنی هستند بنده حالا نمی‌خواهم تعریف وزراء را بکنم خیال می‌کنم از حیث وزراء نیز اشکالی در کار نیست و از حیث خود آقای منصور هم هرچه قبل از آمدن ایشان اینجا صحبت می‌شد و افکار را رویهم می‌گذاشتند می‌گفتند داشته باشد تدبیر هم داشته باشد جمع این شرائط را که مطالعه می‌کردند بهتر از اقای منصور پیدا نمی‌کردند (صحیح است) بهمین جهت پیش از آنکه ایشان هم تشریف بیاورند یا از طرف اعلیحضرت همایونی فرمانی صادر شود بنده تصور می‌کردم می‌کنم دلیل این موافقت این است که با وضعی که پیدا شده‌است با این آشفتگی اوضاع دنیا و وضع کشور بهتر اینست که مجلس شورای ملی و مجلس سنا به پیروی از منویات اعلیحضرت همایونی همه باهم با یک روح اتحاد و اتفاقی کمک بکنند کمتر حرف بزنیم و برنامه دولت را زودتر تمام نموده تصویب بکنیم که دولت شروع بکار کند.

صفائی ـ آقا این حرفها در موقع طرح برنامه دولت آقای ساعد هم بود پس چرا آنوقت اینطور نکردید این چه تبعیضی است؟

عامری ـ آنوقت هم بنده همین نظر را داشتم ولی حالا گذشته‌است و شما و بنده نماینده مردم هستیم و ما بایستی که افکار مردم را در اینجا منعکس بکنیم و پیروی از افکار مردم بکنیم مردم بنظرشان اینطور آمده بود که آقای ساعد توانایی اینکار را ندارد ومن و شما هم پیروی کردیم از افکار مردم ولی بعد وقتیکه می‌بینیم که اکثریت نمایندگان مردم نظرشان رویهمرفته اینست که یک نفر آدم توانایی بیاید روی کار و نظریات خودش را جمع کردند و این نظریات را باآقای منصور تطبیق کردند ودیگر حالا که آمده‌اند. حالا چه بکنیم؟ بنظر بنده بقول سعدی. بلطف آدمی بهتر است از دواب دواب از تو به گر نگویی صواب باید نخست‌وزیر تجربه داشته باشد و اینجا هم ما که نماینده افکار مردم هستیم و مردم و افکار عمومی تشنه این هستند که از این وضع بلا تکلیفی نجات پیدا کنند و اگر همه ما انتظار داشته باشیم که اقایان معجز بکنند یا ما معجزه بکنیم انتظار بیهوده‌ای است ما هیچکداممان نمی‌توانیم معجز بکنیم و هیات دولت هم نمی‌تواند ولی باید مجال داد، وقت داد که دولت شروع بکار کند مثلی است می‌گویند یک لا بود نمی‌رسید دولا کردیم که برسد حالا هفته‌ای سه روز دولت باید در مجلس شورای ملی حاضر شود هفته‌ای سه روز هم در مجلس سنا باید یک محلی هم داشته باشد ک کار بکند (صفائی ـ حتی یک مخالف هم حرف نزند) چرا چرا بنده چنین نظری ندارم مخالف هم باید حرف خود را بزند دولت که نمی‌تواند در آیین‌نامه داخلی مجلس دخالت بکند. نظام نامه مربوط بخود ماست وضعیت هم اجازه نمی‌دهد که رای بگیریم والا نظر دولت هم همین است که رای بگیرند و مخالف صحبت بکند ولی این آیین نامم مربوط بخود ما است و مربوط به دولت نیست (فرامرزی ـرای گرفتن برخلاف نظام نامه‌است) حالا اگر آقایان موافق باشند بنده نمی‌خواهم زیاد حرف بزنم چون آقای ارباب می‌خواستند حرف بزنند و نوبت خودشان را به بنده دادند و بنده چیزی حاضر نکرده‌ام ولی از نقطه نظر تذکر ممکن است که بنده تذکراتی بدهم. یکی از اوضاع بدی که برای ما پیش آمده این عدم توازنی است که فعلا در امور اقتصادی و بودجه کشور مشاهده می‌شود. بنده خاطرم می‌آید و اقایان هم شاید بخاطر دارند که بعد از جنگ گذشته در فرانسه همین وضع پیش آمده بود و بخاطرم می‌آید که مساعی زیادی بکار می‌بردند برای رفع آن و یکی از وزرای دارایی آمد و قوانین شدیدی هم از مجلس گذراند ولی تاثیری در وضع نمی‌نمود یکروز وزیر دارایی آمد در پارلمان و گفت که هرچه از دست ما برمی آمد کردیم اما نمی‌دانم چه عوامل و دستهای مرموزی در کارهست که این اقدامات موثر واقع نمی‌شود یکی ازعلمای فرانسه شرحی نوشت که هیچ امر مرموزی در کار نیست، شما اطلاع کافی ندارید دستهای مرموز را بیخود متهم می‌کنید من سه چیز بشما می‌گویم آن را بکار به ببندید وضع خوب می‌شود. اول توازن بودجه تان راتامین کنید، دوم بیایید سعی کنید که صادراتتان را نسبت به واردات افزایش بدهید و سوم این است که باید مزاحمت را از سرمایه بردارید ملاحظه بفرمایید رفع مزاحمت از سرمایه بکنند چرا؟ برای اینکه پدر فرانسه را در آوردو این اختلاف موجب شده بود ک در فرانسه سوسیالیستها سفارششان را این قرارداده بودند جنگ طبقاتی ومبارزه با سرمایه و جنگ طبقاتی اختلافی ایجاد کرده بود که در هر دو جنگ بزرگ بلافاصله فرانسه از پا در آمد ومبارزه با سرمایه کاری کرده بود که همه سرمایه‌هاشان را از فرانسه بخارج برده بودند این سه قسمت راباید در نظر گرفت ولی یک قسمت از چیزهایی که ما باید آنرا از بین ببریم این جنگ طبقاتی ومبارزه باسرمایه‌است و این را من آنچه که اصولا می‌بینم و بنظرم می‌آید اینست که نیات تمام دستجات و احزاب در دنیا برای خودشان مقدس است بنده بعقیده دستجات و احزاب احترام می‌گذارم تمام اینها یک مقصود را می‌خواهند بنده بنظرم می‌آید که کمونیست و سوسیالیست و دموکرات اینها همه شان یک چیز می‌خواهند و نیت همه بهبودی وضع کشور و رفاه و آسایش بوده‌است منتهی اینها در راهشان و در طریق وصول به مقصود اختلاف دارند یکی کمونیسم است که می‌گوید تمام دارایی را بگیریم و تقسیم کنیم بین مردم خوب اگر بیا‌ییم تمام دارایی را بگیریم و تقسیم کنیم یک عده تنبلند می‌خوابند سهم خود را می‌خورند تمام می‌کنند و یک عده دیگر هم آن را بکار می‌اندازند و زیادش می‌کنند بازهم همین دعوا هست بعد فکر کردند گفتند هر دهسال یکمرتبه این کار را می‌کنیم و یک رویه‌ای هم دولت امریکا اتخاذ کرده‌است و این بنظر من بهترین رویه هاست آمدند سرمایه‌ها را تشویق کردند کارخانجات بزرگ پیدا شد و وقتی کارخانجات بزرگ تشکیل شد آمدند گفتند نسبت بمنافعی که می‌برید باید بکارگرها هم بدهید و امروز می‌بینید که می‌گویند هر کارگر امریکایی هم دارای یکدانه اتومبیل است ملاحظه بفرمایید تمام چیزهایشان را قسطی می‌خرند، مقصود همه هم یکی است همه می‌خواهند وضع مملکتشان وضع خوبی باشد و مردمشان در رفاه باشند و آسایش داشته باشند یکی این راه را پیش گرفته‌است و یکی دیگر آن راهرا چیز دیگری که بنده بنظرم می‌آید و مصلحت نیست این مبارزه‌ای است که با سرمایه می‌شود در اینجا قانون گدشت که مثلا کارخانجات سود صدی ۱۲ ببرند، بنده حرفی ندارم که آن را بگذارند صدی سی اما یک جا را نشان بدهید که دولت بوظیفه خود در این خصوص عمل کرده باشد یک کارخانه چی را گرفته باشد و تعقیب کرده باشد اما اینجا یک بغض و کینه‌ای نسبت به سرمایه داران پیدا شده و خوشبختانه بنده چون سرمایه دار نیستم بر بنده بحثی نیست ولی ما نباید کاری کنیم که این سرمایه دار هر روز پولی را که پیدا می‌کند بفرستد بخارج باید کاری کرد که اینها تشویق بشوند کارخانجات بزرگ درست بکنند و بهمان نسبت شما فشار بیاورید که مزد کارگران را اضافه بکنند و بکارگران کمک بکنند اما من بخاطرم می‌آید آن سه چه چیزی که گفتم وقتی بکار بستند فرانک فرانسه هم تثبیت شد و آقایان ملاحظه فرمودند که بیش از این قضیه هر روز فرانک فرانسه متزلزل بود. آنشخص نوشت که هیچ دست مرموزی در کار نیست یک چیز دیگری که می‌خواهم تذکر بدهم وضع بودجه‌است. بنده بنظرم می‌آید که متاسفانه یک وضعی پیش آمده‌است که این وضع بودجه ما را خراب کرده‌است. وقتی که قانون استخدام گذشت سی و دو تومان را برای مستخدم پایه حقوق گذاشته بودند. بنده آنوقت تازه وارد شده بودم و بنظرم می‌آید که حساب کرده بودند که مستخدم وقتی تازه وارد کار شد معادل ده لیره حقوق برایش کافی است آنوقت لیره هم از قرار سه تومان بود، سی و دو تومان حقوق معین کردند. قانون استخدام بنظر بنده یک قانون بسیار خوبی بود اما هر کدام از وزراء که آمدند بنظر خود قسمتی از آن را تغییر دادند و کار را بجایی رساندند که بکلی آن را از اصول صحیح خود را منحرف ساختند بنده بنوبه خود هر کجا که بودم این تدکر را دادم که با تغییر قانون استخدام موجبات تشویق مستخدمین را بلکی از بین می‌برند و این امر اشتباه بزرگی است رویه قانون استخدام ما این بود که کسیکه وارد خدمت می‌شد سی و دو تومان حقوق باو می‌دادند وقتی که سه سال تمام کار کرد اگر استحقاقو لیاقت و شایستگی از خود نشان داد کمیسیونی تشکیل بشود، کمیسیون شایستگی و استحقاقش را تشخیص می‌دهد وقتی که تشخیص داد، این تشخیص تشخیص ترفیع او است مثل همه جای دنیا که رویه این است آنوقت برای مستحقین ترفیع تابلویی درست می‌کنند اسامی آنها را بطور ترتیب و منظم روی تابلو می‌نویسند می‌گذارند در کارگزینی هر وزارتخانه و هر وقتی که جای خالی پیدا شد آن ترفیع را می‌دهند ولی آمدند قسمتهایی از این قانون رابهم زدند و حالا این را هم بنده بگویم که بنده نظری ندارم که مستخدمین را با خودم طرف بکنم البته این امر بنفع هم مستخدمین نیست ولی بنفع مستخدمین لایق است وقتی که بنا شد یک کمیسیونهایی بیایند واقعا استحقاق اشخاص را تشخیص بدهند و با و ترفیع بدهند د راینصورت البته مستخدم لایق را ترفیع می‌دهند و خود این امر تشویقی بود از اینها و ما یک اشتباه کردیم اولا کمیسیونهای ترفیع وظیفه شان را انجام ندادند آمدند روی فشار و توصیه و رودربایستی در آخر هر سالی عده زیادی را پیشنهاد کردند و هر کسی یک سفارشی آورد جزء مستحقین ترفیع و آنوقت یکی از علل بدبختی بودجه ما در این مملکت این شده‌است که هرسال آمده‌اند مبلغی بعنوان ترفیعات و اضافات در بودجه گذاشته‌اند و با این ترتیب هر سال بخودی خود و بطور اتوماتیک مبالغی باید بر بودجه کشور اضافه شود سابقا ما چنین چیزی نداشتیم مثلا عضوی رتبه ۵ داشت یامعاون اداره رتبه شش بود، رئیس اداره رتبه ۷ بود و کسی که استحقاق ترفیع او تشخیص شده بود اسمش در آن تابلو صورت ترفیعات می‌آمد و وقتی که رئیس اداره اش بیک مقام بالا تری ترفیع پیدا می‌کرد یا فوت می‌کرد یا استعفا می‌داد از کار کنار می‌رفت آنوقت آنشخص ترفیع پیدا می‌کرد و می‌رفت بجای بالاتر والا غیر از این میسر نبود بعکس حالاهرسال باید یک مبلغ معینی در بودجه بگذارید بعنوان ترفیع، یک چیز دیگری هم پیش آمد و آن را در ایام فترت در کابینه اقای قوام السطنه بود و آن تصویب نامه‌ای بود که اقایان مسبوق هستند که گذراندند که هر کس هر چند سالی که بدون ترفیع مانده ترفیع بگیرد و بعضی دوتا و سه تا و چهار تا و پنج تا رتبه گرفتند این بنظر بنده تمام موجبات تشویق مستخدمین خوب را از بین برده و حالا هر جایی که بروید اوضاع بهمین منوال است، سابق بر این بودجه کشور را بدو قسمت تقسیم می‌کردیم مخارج مستمر و مخارج غیر مستمر مخارج مستمر را می‌گفتیم آنهایی است که تغییر نمی‌کند وهمان حقوق مستخدمینی است که باید تامین بشود ولی در مخارج غیر مستمر نهایت دقت را می‌کردیم یکی از چیزهایی هم که پیش آمده این رفیق بازیها است که در وزاتخانه‌ها پیدا شده مثلا یک خانه می‌سازم مبالغی خرج می‌کنم یا قرض می‌کنم وبعد بهر وسیله که شده‌است اعمال نفوذ می‌کنم که این خانه را ماهی چهار پنج هزار تومان برای فلان اداره کرایه کنند یک قسمتی از گرفتاری بودجه ما این جور چیزهاست مسئله دیگر قضیه تصفیه مستخدمین است بنده طرفدار آن طرز تصفیه‌ای که بعضی از آقایان تصور کردند نیستم بنده کمتر حضور اعلیحضرت همایونی شرفیاب شده‌ام لیکن نیت اعلیحضرت همایونی را از دور می‌دانم که اگر اوامر راجع به تصفیه وزارت خانه‌ها فرمودند نیت بسیار عالی و پاکی داشته‌اند و آن نیت که اگر این تهمتی که امروز در این مملکت هست و همه افراد مستخدمین راراشی و مرتشی معرفی می‌کنند نه در داخله کسی بآنها اطمینان می‌کند که نزدیک ادارات بشود واین بسیار برای مملکت مضر است و نه از خارج کسی می‌گذارد سرمایه اش باین کشور بیاید پس ما این کار را بادی شروع کنیم تا این تهمت را ازعده زیادی برداریم برای این بود که هیات تصفیه با عمل خود بفهماند که وضع مملکت اینطور نیست که تصور می‌کنید و همه را موهون می‌سازید و ای طریق تصفیه هم که بخواهند عده زیادی از مستخدمین را بیکار کنند بصلاح مملکت نیست و بالاخره منتج باین نتیجه شد که ملاحظه فرمودید که در این قسمت بهیچوجه من الوجوه کاری نشده‌است و پیشرفتی حاصل نگشته. ایا این تصفیه‌است؟ که فلان اداره را منحل بکنیم و بعد اعضایش را بادارات دیگر تقسیم کنیم و از حقوقش هم نکاهیم؟ هیچ لازم نبود این کار را بکنید بنظر بنده اگر می‌خواستند این کار را بکنید یک ادارات زائدی ما داشتیم باید آنها را حذف می‌کردید من خودم در وزارت دادگستری یاد دارم که هیچ بازرس نداشتیم هر وقت یک بازرسی پیش می‌آمد باداره صلاحیت دار رجوع می‌کردند اگر بازرسی راجع بکار گزینی بود یکی از اعضاء آنجا این را انتخاب می‌کردیم و اگر مربوط بحسابداری بود یکی از اعضاء حسابداری را معین می‌کردیم می‌گفتیم برو بازرسی کن و این بهتر بود برای اینکه این شخص وارد بود ولی یک وقتی یک چیزی پیش آمد که بدونفر می‌خواستند کار بدهند که اینها یک کار آکتیف هم نداشته باشند. یک وزیری آمد گفت من شما را بعنوان بازرس تعیین می‌کنم بعد یکی شد دو تا دوتا شد سه تا سه تا شد چهار تا چهار تا شد پنج تا پنج تا شد ده تا، خوب و بد هم بودند گاهی می‌شد که یک آدم فاسدی با اعمال نفوذ آمده کار رئیس اداره را می‌گرفت و رئیس اداره هم چون تقصیری نداشت او را بعنوان بازرس تعیین می‌کردند بعدها بازرسی شد اداره بازرسی و اداره کل بازرسی بنده مدتی بود از عدلیه کنار رفته بودم وقتی ملتفت شدم که مدیر کل ثبت را برداشته‌اند به وزارت خانه منتقل کرده‌اند پرسیدم کجا؟ گفتند بازرس کل داخلی چون ما بازرس داخلی نداشتیم تحقیق کردم دیدم یک بازرسی کل داخلی در عدلیه درست کرده‌اند برای تفتیش، این تفتیش را من خودم چون چندین سال در وزارت دادگستری در موقعیکه رئیس کار گزینی بودم یک پیشخدمتی داشتم میرزا علی اکبر (صاحب جمع ـ خدا بیامرزد) آنچه را که بنده دارم عرض می‌کنم عین حقیقت است. باین میرزا علی اکبر ما پنج تومان اضافه می‌دادیم، این میرزا علی اکبر کارش چه بود؟ صبح دفاتر محاکم را بر می‌داشت می‌رفت آنجا می‌ایستاد قضات تا یکربع بعد از وقت مقرر فرجه داشتند که دفتر راامضاء کنند بمحض اینکه مدت فرجه منقضی می‌شد دفاتر را جمع می‌کرد می‌آورد در کارگزینی جلو اسم آنها را خط می‌زد و ما فقط ۵ تومان فوق العاده باو می‌دادیم تا وقتی که بنده در کارگزینی بودم یکمرتبه یا دو مرتبه شکایت از این میرزا علی اکبر شد و وقتی که پرسیدم معلوم شد بعد از آنکه میرزا علی اکبر دفاتر را جمع کرده‌است شاکی تاز ه از در وارد شده و تقاضا داشته‌است که میرزا علی اکبر دفاتر را برگرداند تا آن را امضاء نماید میرزا علی اکبر با این امر موافقت ننموده‌است که میرزا علی اکبر پیشخدمت با ۵ تومان اضافه انجام می‌داد برای این کار یک اداره کل بازرسی وزارت دادگستری تشکیل شده و مدیر کل ثبت را هم برداشته‌اند آنجا گذاشته‌اند. در یک وزارتخانه بازرس کل قضایی هست، بازرس کل کشور هست نمی‌دانم بازرسی کل داخله دارد اینها را بدون اینکه از کمیسیون دادگستری آن قانون، قانون بسیار بدی بود اما چه کنیم جز از تبعیت رای اکثریت چاره نیست رای می‌گیرند و رای می‌دهند و تمام مستخدمین را باین ترتیب بنظر بنده بیخود و بیجهت رنجاندند، آخر ما که نباید از برای اعلیحضرت همایونی دشمن درست بکنیم و ما باید کاری بکنیم که همان نظری که اعلیحضرت همایونی دارند همه مردم خشنود و آسایش که اعلیحضرت همایونی دارند همه مردم خشنود و در آسایش داشته باشند. البته همه مردم اتکائشان باعلیحضرت همایونی است و همه اینطور هستند وگمان نمی‌کنم کسی غیر از این باشد اما بیخود که ما نبادی بیا‌ییم مستخدمین دولت رابرنجانیم برداشتند مستخدمین را به سه دسته تقسیم کردند الف و ب و ج و ج آنهایی هستند که فاسدند بیخود که نمی‌شود گفت یک عده‌ای فاسدند ماحظه بفرمایید خودشان یک کاری کردند و در آن در ماندند ممکن است ادارات زائد را منحل کنند مثلا بازرسیها را منحل نمایند یک ماده بیاورند تا وقتی که کار دیگری به اعضاء آن رجوع نشده‌است حقوق خود را بگیرند. چون مطابق قانون محاسبات عمومی حقوق در مقابل خدمت باید داده شود همه هم راضی خواهند بود والا بنده که یک بازرس هستم می‌روم توی خانه‌ام می‌نشینم وحقوقم را می‌گیرم وضعم از کسی که خدمت می‌کند بهتر است مگر اینکه یک دزدیهایی داشته باشم و الا دلیل ندارد که بنده در خانه‌ام بنشینم و حقوق خودم را بگیرم وناراضی باشم. یک موضوع دیگر این عماراتی است که شما اجاره کرده‌اید و مبالغ گزافی باین‌ها در ماه مال الاجاره می‌دهید اگر اینها را تخلیه کنید ودیگر پول اجاره ندهید یک کمک بزرگی به بودجه مملکت کرده‌اید. یک چیز دیگر که باید حتما در باره آن فکری بشود همان قضیه ترفیعات است که مستخدم باید بداند اگر لیاقت و شایستگی از خود نشان داد ترفیع می‌یابد آقای دکتر امینی شاهد بود ند وقتی که ان تصویب نامه از دولت آقای قوام السطنه گذشت من نگران شدم آخر یک وقتی می‌گویند که نرخ زندگی گران شده‌است هیچ حرفی نیست بنده موافقم که صدی سی گران شده‌است صدی سی، صدی چهل گران شده‌است صدی چهل اضافه داد اما یک چیز موقتی است وهر وقت زندگی ارزان شد بهمان نسبت پایین می‌آید اماوقتی شما آمدید گفتید همه را ترفیع بدهید برای اینکه نرخ زندگی بالا رفته‌است صرفنظر از قانون استخدام بنده تعجب می‌کنم چطور وزیر دارایی ممکن است با آن موافقت بکند برای این نخست‌وزیر ممکن است کمتر اطلاع داشته باشد وقت هم نداشته باشد اما شخص وزیر دارایی که آنجا نشسته چطور قبول می‌کند بنظر من که یک فرد این مملکت هستم این عملیات خیانت در امانت است و البته این پول که آنجاست مال من نیست مال این مملکت است مال مردم بیچاره‌است ماخیانت می‌کنیم باین مملکت بنده در دادگستری که بودم یک منشی داشتیم مدعی بود که ۶۰ سال است در عدلیه منشی است گفتم توکه ۶۰ سال نداری گفت پدرم هم منشی بود اما بقدری این بدبخت بی استعداد بود که بهر محکمه‌ای او را فرستادیم برش گرداندند بالاخره این را فرستادیم بشعبه دوم چون رئیس شعبه آدم مظلومی بود گفتیم که او را تحمل می‌کند یکروز که وقت تمام شده بود بنده می‌رفتم دیدم این رئیس شعبه بدبخت این منشی را نشانده‌است وکلمه بکلمه دارد باو می‌گوید در خصوص دوسال دعوی و …. باین ترتیب بعد ازچهل سال منشیگری حرف بحرف آنرا یاد آوری می‌کرد و می‌گفت خلاصه ما نمی‌توانستیم بهیچوجه این را ترفیعی بدهیم ولی در قسمت حقوق پنجاه در صد فوق العاده باو دادیم. آنوقت باین منشی رتبه ۹ دادند و یک بیچاره‌ای هم که استعداد دارد که کار کرده و معلومات دارد او هم همینطور. خوب این چه تشویقی است؟ یکی از چیزهایی که باید حتما بآن توجه کرد این قانون استخدام است برای اینکه هیچ تشویقی نمانده در مملکت و یکی هم قسمت بودجه حقوق مستخدمین است در این وضعی که امروز در مملکت پیدا شده اگر واقعا ماده‌ای لازم است بیاورند بنده خیال می‌کنم که همه مجلس موافقند که آن را فورا تصویب می‌کنند والااین ترتیبی که الان پیش آمده بنظر بنده بهیچوجه خوب نیست بهترین تشکیلات در هر مملکتی ساده ترین آنست تشکیلات خوب تشکیلات ساده‌است که در دست رس مردم باشد. مثلا در وزارت دارایی با این سازمان وسیع وقتی که بنده می‌روم نمی‌دانم به کی مراجعه بکنم و نمی‌دانم موکلین من چطور ممکن است اگر کاری داشته باشند بالای وزارت دارایی را می‌گویند خالی است و یا یک اطاق را یک میز گذاشته‌اند و یکنفر تویش نشسته‌است اما هر جا آدم می‌رود می‌بیند که یک خانه‌است و یک تابلو در بالای آن زده‌اند برای ادارات مختلف دارایی الان صدها خانه‌ها در اجاره‌است هر سوراخی که آدم می‌رود یک تابلو است. محاسبات کل اداره کل خوب این خانه را تخلیه کنید وبآن وزارت خانه منتقل کنید اگر ما بیا‌ییم در بودجه مستمر جلو این اسراف و تبذیرها را بگیریم بنده بنظرم می‌آید که ما بتوانیم بکلی این بودجه را توازن بدهیم. از توازن که گذشتیم همان حرفی که یکی از معلمین در مقابل آن وزیر دارایی گفته بود بعد هم بپردازیم بکارهاهی اقتصادیمان که خوشبختانه بعضی از اقایان می‌گفتند که ما یک مشکل داریم و آن داشتن یک سازمان برنامه‌است در فوق وزارتخانه‌ها که خوشبختانه آن مشکل هم حل شده و دولت و سازمان برنامه هر در در یکدست جمع شده و این مشکل را هم چون خودشان آنجا هستند حل می‌کنند، یک مسئله دیگر امنیت قضایی است عرض کنم آنچه را که بنده اطلاع دارم امنیت قضایی بهیچوجه من الوجوه در این مملکت نیست این هم با قانون درست نمی‌شود یک وقتی بنظر بنده می‌آید که یک وزرایی می‌آمدند در عدلیه بعد هم می‌خواستند یک چیزهایی از خود نشان بدهند می‌گفتند عدلیه قانون ندارد، انوقت ما بدبختها تا دو بعد از ظهر محاکمه می‌کردیم و از سه بعد از ظهر هم می‌آمدیم کمیسیون تشکیل می‌دادیم تا نصف شب تمام قوانین را سرودستش را می‌شکنیم و برای خوش آیند وزیر ۷۰۰ ماده قانون جدید برای عدلیه تهیه می‌شد.

نایب رئیس ـ آقای عامری سه دقیقه از وقت شما بیشتر نمانده‌است.

عامری ـ بسیار خوب، آنوقت هم شعورمان نمی‌رسد که قانون یک کلیاتی دارد و این کلیات بیک موادی تقسیم می‌شود و شما اگر آمدید چند ماده آن را تغییر دادید این اصلاح اصلا با سایر مواد ممکن است تطبیق نکند وهمین امر باعث می‌شد که هی دست بقوانین می‌زدند. یک موضوع دیگر موضوع توقیف بی مورد مردم است این را ما باید از سرمان دورت بکنیم و با قوانین مملکت نباید بازی کنیم و آزادی مردم را بیجهت از آنها بگیریم این را نتوانستیم بفهمیم که در موضوع اتهامی نباید بیست نفر، پنجاه نفر را توقیف کرد تا مگر از بین آنها متهم حقیقی بدست آید مطابق ماده ۲۰۰ یا ۲۲۰ اصول محاکمات جزایی حتی احضار مردم هم باید مستند بدلیل باشد من در خانه‌ام نشسته‌ام مستنطق حق ندارد بدون جهت مرا احضارم بکند آنوقت حالا صدها نفر مردم را می‌برند توقیف می‌کنند برای چه؟ این غلط است جرم بر دوقسم است یکی جرم مشهود است که در حین ارتکاب مرتکب را دستگیر می‌کنند دلیل آن همان صورت مجلس است که تنظیم می‌شود دیگر جرم غیر مشهود است مثلا شب خانه آقا را زده‌اند و کسی هم نمی‌داند دزد کیست فایده و فلسفه پلیس مخفی اینست که در اطراف اشخاص مظنون بطور مخفی آنها را مگمارند وبمحض اینکه دلائلی آورد قضیه راتعقیب می‌کنند و با توقیف متهم بموجب قانون اساسی و قانون اصول محاکمات جزا، مستنتطق می‌تواند در ظرف ۲۴ ساعت علت توقیف را بمتهم اعلام نماید. این که وضع نیست کار عدلیه با قانون درست می‌شود باید وزیر عدلیه مراقبت تام و تمام داشته باشد و البته مراقبت ممکن است یک کاری بکند والا هی قانون بگذرد و در قوانین موجود دست ببرند فایده ندارد والا یکی از سوابق بدکار این است که هر کسی که می‌آید دلخوشیش اینست که می‌گوید بنده بسلیقه خودم یک قانون آوردم گذراندم در صورتی که باید یک مدتی این قوانین را دستش نزنیم بگذاریم مردم آشنا باین قوانین بشوند، مثلا همین اسامی محاکم را که تغییر دادند یک مدتی مردم اشکال داشتنند تا بفهمند مقصود از محکمه استان، محکمه شهرستان و دیوان کشور چیست تا چه رسد بتمام قوانین، بنده خیلی عذر می‌خواهم چون چیزی قبلا تهیه نکرده بودم وبنا نبود بنده امروز چیزی عرض کنم.

اسلامی ـ بنده طبق ماده ۱۵۵ اخطار دارم اجازه بفرمایید توضیح بدهم.

نایب رئیس ـ اجازه بفرمایید ماده ۱۵۵ آیین‌نامه قرائت می‌شود:

ماده ۱۵۵: نتیجه رای با قیام و قعودرا منشیها تشخیص می‌دهند و رئیس طبق آن اعلام می‌نماید هر گاه نتیجه در دفعه اول مشکوک بود باورقه رای گرفته می‌شود در این صورت در فاصله بین اخذ رای دفعه اول و دوم کسی حق نطق ندارد مگر مورد اخطار نظامنامه‌ای

نایب رئیس ـ اقای اسلامی دیگر توضیحی ندارد؟

اسلامی ـ اجازه بفرمایید بنده توضیح بدهم. بنده توضیح می‌دهم ملاحظه بفرمایید اگر توضیح درست نبود اعتراض بفرمایید.

نایب رئیس ـ پس مختصر بفرمایید.

اسلامی ـ عرض کنم بعقیده بنده دولت در اینجا رای حسابی دارد موافق هم زیاد دارد ولی مثل اینکه مواففت هم مثل سایر چیزها انحصاری شده بعقیده بنده این بضرر دولت تمام می‌شود زیرا بنده الان میبنم آنهایی که موافق هستند از این جریان خیلی نگران و افسرده هستند اینجا ماده ۱۵۵ متذکر است که اگر موقع رای شک ایجاد بشود. بنده نمی‌دانم مشکوک بودن یعنی چه عده‌ای می‌گویند رای گرفته نشده عده‌ای می‌گویند گرفته شده عده‌ای می‌گویند تصویب نشد و عده‌ای می‌گویند تصویب شد. بنابراین رای مشکوک است بنده خیال می‌کنم بهتر این است که آقای رئیس اجازه بفرمایند مخالفین دوسه نفر بیشتر مخالف اسم ننوشته‌اند تازه سه دو ساعت می‌شود شش ساعت نه اینکه مثل دوه پانزدهم سی روز صحبت بشود ونه اینکه مثل این دوره افکار را ترور بکنند بنده خودم جزء موافقین دولت هستم و رفقا همه موافق هستند ولی حرفی که هست باید گذاشت آقا حرف زده شده زیرا جلوگیری آن بضرر مملکت است بنده پیشنهاد کرده بودم یکساعت و نیم بشود که مخالفین هم حرفهایشان را بزنند پیشنهاد از همه چیز مقدم است ولی جناب رئیس توجه نفرمودند استدعا می‌کنم به پیشنهاد بنده که از همه زودتر کرده بودم توجه بفرمایید رای گرفته شود اگر رد شد حرفی ندارم اصول باید رعایت شود. یا رد می‌شود یا تصویب می‌شود.

نایب رئیس ـ توجه بفرمایید در همان ماده می‌گوید اگر مشکوک شد. راجع باعلام و اخذ رای ما بین آقایان منشیان هیچگونه اختلاف نظر نیست همه شان موافقند که رای گرفتیم و رد شد با وجود این بعد از صحبت آقای نخست‌وزیر دو سه تا پیشنهاد راجع باین موضوع رسیده‌است مطرح می‌کنیم اگر آقایان رای دادند قبول است و اجرا می‌شود اگر رای ندادند همان رای اول صحیح خواهد بود اقای نخست‌وزیر بفرمایید.

نخست‌وزیر ـ چون مخالفی صحبت نکرد البته مورد نداشت که من حرفی بزنم ولی چون در ضمن صحبتهایی که شد بعضی از آقایان در باب مدت نطق اختلاف نظری داشتند و یکقدری خود این اختلاف اسباب تعویق کار شد اگر چه این امر کاملا مربوط بامور داخلی مجلس است و بدولت مربوط نیست (صحیح است) ولی بنده چون اساسا عقیده دارم که همه امور باوحدت نظر بشود (احسنت) ا زطرف دیگر ما ومجلس هیچ فرقی نداریم جز اینکه وظایف مختلف داریم وظیفه اصلی همه مان یکی است و آن خدمت بمملکت است ایجاد وحدت نظر و یگانگی در کارها است (صحیح است) می‌خواهم عرض بکنم آنچه بنده هستم و رفقای دولتی بنده همه تسلیم هستیم بحق و قانون هیچ نمی‌خواهیم زیاده روی بشودیا از حقوق هیچکس کسر گذاشته بشود و آنجه برنامه هست برنامه واضح و روشنی است که از صمیم قلب این اعتقاد را داریم و دفاع می‌کنیم بنابر این دولت و شخص بنده بهیچ وجه نمی‌خواهد امساکی در صحبت بشود اگر نظریاتی هست اگر بحث و مطالعه‌ای هست برای آنهم کاملا موافق هستیم بناراین بنده گرچه باز عرض می‌کنم این امر از امور داخلی مجلس است و من نمی‌توانم در اینمورد حرف بزنم اما برای اینکه می‌خواهم از ابتدای کار یک زمینه وحدت و اتفاق نظر در تمام امور باشد این را فقط از راه مصلحت اندیشی عرض می‌کنم تصور می‌کنم البته با تصویب خود و مجلس و تشخیصی که هیئت رئیسه می‌دهند اگر جای این باشد که حرف هم بیشتر زده بشود مدت حرف زیادتر باشد هیچگونه حرفی نداریم یعنی نمی‌توانیم حرفی هم داشته باشیم و بیمیل هم نیستیم که صحبت بشود اگر نظریاتی هست بفرمایند و باز از راه ایجاد حسن تفاهم برای این منظور عر ض می‌کنم که اگر صلاح بدانند آقایان هم خسته هستند اینهم بسته بنظر ریاست مجلس است یک چند دقیقه تنفس بدهند آقایان هم رفع خستگیشان بشود و بعد بیا‌ییم بمجلس و بنده شخصا مایل هستم آقای آشتیانی‌زاده که مخالف اول هستند و بواسطه اختلاف نظر صحبتشان را ترک کردند مخصوصا از مقام ریاست هم تمنا می‌کنم ایشان را هم دعوت بکنند بصحبت کردن که هر مطلبی دارند اظهار نظر بکنند ماهم حاضر هستیم که با کمال صمیمیت صحبت بکنیم یعنی تبادل نظر بکنیم صحبت اینجا که دعوی نیست هر کسی حرفی دارد مال مملکت است و همه متعلق باینمملکت هستند باید حرفهایشان را بزنند حقیقت گفته شود تا از این بحث و مطالعه بالاخره حقایق اصلی بدست بیاید و آن زمینه مشی وعمل ما باشد (احسنت، احسنت)

نایب رئیس ـ برای اینکه نظر یک عده از همکاران محترم هم تامین بشود همانطور که فرمودید این امر از وظایف حتمی مجلس است بنا براین یکی از پیشنهاداتی که رسیده آقای صدر‌زاده قرائت می‌فرمایند و راجع بیکی از آنها که یکساعت و نیم پیشنهاد شد رای مگیریم اگر تصویب شد البته مجری خواهد بود والا هیچ. (پیشنهاد آقای صدر‌زاده بشرح زیر خوانده شد) ریاست محترم مجلس شورای ملی پیشنهاد می‌کنم مدت نطق در برنامه دولت یکساعت و نیم معین شود.

دکتر معظمی ـ این پیشنهاد قابل رای نیست من اخطار دارم.

نایب رئیس ـ پیشنهاد دیگری قرائت می‌شود (بشرح زیر قرائت شد) پیشنهاد می‌کنم نیم ساعت بر مدت نطق افزوده شود که مدت نطق یکساعت شود.

دکتر معظمی ـ نسبت باین پیشنهاد بنده اخطار نظامنامه‌ای دارم.

نایب رئیس ـ بفرمایید.

دکتر معظمی ـ عرض کنم این موضوع در مجلس اشتباه شده‌است راجع بمدت اولا این قبیل پیشنهادات بایستی راجع بهر ناطق جداگانه باشد چون ممکن است مجلس شورای ملی بخواهد یک ناطق را اجازه بدهد دو ساعت حرف بزند و بعلاوه چون این پیشنهاد یک ماده آیین‌نامه را کاملا تغییر می‌دهد قابل طرح نیست بنابراین ناطق که صحبت می‌کند باید در ظرف زمانی که نظامنامه تعیین کرده‌است اول صحبت بکند بعد نیمساعتش که تمام شد یک پیشنهادی بشود که مدت نطق آن ناطق معین یکساعت یا بیشتر پس از نیم ساعت باز ادامه پیدا بکند که این ناطق معین صحبتش یکساعت باشد یا دو ساعت باشد والا قبلا بدون توجه بناطق و مدت نطق اینجا نمی‌شود یک ماده آیین‌نامه را بکلی تغییر داد (یکی از نمایندگان این عمل شد در دوره ۱۵) هر عملی که برخلاف نظامنامه بشود قانون نیست برای تغییر ماده نظامنامه باید ۱۵ نفر امضاء بکنند بعد مطرح بشود مجلس رای بدهد اینهم بصلاح مجلس است چرا؟ بر ای اینکه ممکن است یک اصول کلی در تحت یک احساسات یا عصبانیتی بکلی عوض بشود این است که خواهش می‌کنم فعلا تنفس داده بشود بعد آقای آشتیانی‌زاده بیایند صحبت بکنند پس از اینکه نیم ساعت ایشان تمام شد بعد رای گرفته شود که نیم ساعت یا یکساعت دیگر بمدت نطق ایشان اضافه بشود.

نایب رئیس ـ راجع باین مطلب مثل این است که نظامنامه تصریح دارد و راجع بیک نطق نیست وعمل هم شده‌است، آیین‌نامه مدت نطق گفته‌است نه مدت نطق یک ناطق دوباره آن ماده خوانده می‌شود (بشرح زیر خوانده شد) بند ((ب)) از ماده ۸۹ د رموارد استثنایی ممکن است مدت نطق در موارد فوق برای مجلس اضافه شود ولی این رای بدون مذاکره بعمل میاید.

نایب رئیس ـ بنابراین آقایان توجه بفرمایید راجع به پیشنهادی که رسیده که مدت نطق و یکساعت ونیم باشد رای می‌گیریم آقایانی که موافق هستند که مدت نطق راجع به برنامه برای موافقین ومخالفین یکساعت و نیم باشد قیام فرمایند (عده قلیلی برخاستند) تصویب نشد.

کشاورز صدر ـ نیم ساعت مال بنده را طرح بفرمایید.

نایب رئیس ـ تقاضای ده دقیقه تنفس شده اگر موافقت میفرمایید ده دقیقه تنفس داده شود. (ساعت یازده ده دقیقه جلسه بعنوان تنفس تعطیل و مجددا ۲۰ دقیقه قبل از ظهر بریاست آقای گنجه (‌نایب رئیس) تشکیل گردید.

نایب رئیس ـ آقای رضوی.

رضوی شیرازی ـ همه آقایان همکاران که در ادوار مختلف با بنده همکاری کرده‌اند می‌دانند که من نوعا اهل مخالف خوانی و ماجراجویی نیستم (صحیح است) و در قسمت این برنامه هم اگر اسم خودم را در لیست مخالف نوشته‌ام چنانچه توضیح دادم البته ملاحظه فرمودند مخالفت با مواد برنامه را در نظر داشتم آنهم چون عرصه تنگ بود کلمه دیگری که بتواند منظور بنده را تامین کند نبود (آشتیانی‌زاده ـ مخالفت یعنی ماجراجویی؟إ) (صفائی ـ پس موافق مشروط هستید) اجازه بدهید توضیح عرض کنم اگر ابهامی بود بعد توضیح می‌دهم منظور بنده باصطلاح یک تبدیل وضعی در برنامه بود که یک موادی که لازم است و یک کارهای اساسی که واجبتر و لازم است اینها جنبه تقدیم پیدا بکند ویک قسمتهای دیگری اضافه بشود یا کسر بشود و این را در آییننامه ما اسم خاصی برایش نگذاشته‌اند از این جهت است که برای گفتگوی در چنین مورد فقط عنوان مخالف می‌توان بکار برد و بس و حالا البته اگر منظور این بود که من حتما با یک شدتی مخالفت رسمی لازم داشته باشد بکنم و با یک حمله‌ای وارد کار بشوم البته بآن معنی بنده مخالف نیستم ولی با برنامه از این نظر مخالفت داشتم موضوع این است که آقا برنامه‌هایی که سابقا از طرف دولتها بمجلس تقدیم شده همه ملاحظه بفرمایید یک نواخت و یک جور و غالبا بصورتی بود که اگر می‌شد بیک کسی دستور داده بشود که یک برنامه‌ای برای اصلاح طلبی نوشته شود ایده آل اصلاح طلبان چیست؟ آن برنامه‌ها البته می‌توانست جوابی برایش باشد و این صورت اگر انجام می‌گرفت مملکت گلستان می‌شد ولی بعدا از اول اصلا خود آقایان وزیران ومامورین بالمره و برنامه‌ها را فراموش می‌کردند و تا آخر دوره هم دیگر در این باب بحثی نمی‌شد و مجددا هم اگر یک دولتی میامد باز همانرا با یک تبدیل وضعی برمی‌داشت و میاورد البته دولت حاضر این نکته را مورد رعایت قرارداده و اصولا آن مطالب عالی و اید آلی را گذاشته‌اند کنار و د رمقدمه هم ذکر کرده‌است که ما منظورمان این است که مطالب و موادی را که در وضع حاضر کشور مورد حاجت وابتلاء است در آن قسمت وارد کار بشویم و آن مواد را پیشنهاد بکنیم و در پیرامون آن مشغول فعالیت بشویم این مطلب بسیار صحیح و درستی است که لازم است مورد توجه قرار بگیرد زیرا تا وقتی که نواقصش موجود است و کسری‌ها رفع نشده‌است اساسا وارد شدن در اینکه یک مطالب عالیتری و مهمتری را پایه اش را بگذارید تصدیق می‌فرمایید باینکه بی نتیجه خواهد بود مثل آنچه که تا کنون بوده‌است، نواقص روی همدیگر انباشته می‌شود و بالاخره هر طرف که انسان نگاه بکند جز یک مقدار امور ناقص و یک مقدار امور بایر و خراب چیز دیگری در پیرامونش نمی‌بینند همچنانکه امروز وضع حاضر ما عینا همینطور است ولی در عین حال همانطوری که با همین مقدمه‌ای که دولت ذکر کرده مواد برنامه خوب بوده بصورتی تنظیم می‌شد که پاره‌ای از امور که یک قدری در وضع حاضر هم دارای اهمیت بیشتری است زود تر و در مرحله الویت و الویت قرار می‌گرفت و دولت برای اینکار زودتر شروع می‌کرد چنانکه بنده در جلسه پیش در این جا خدمت همکاران عرض کردم در این سفری که بنده بفارس کردم وضعیت بیکاری مردم را بصورتی دیدم که اوضاع را واقعا در هم و برهم کرده که اصلا بعقیده بنده مادامی که هر دسته‌ای هردولتی، هر حکومتی یک فکری برای این مردم نکند وارد شدن در هر عمل دیگری ممکن نیست بعقیده بنده منتج بنتیجه بشود (صحیح است) بنده فکر می‌کردم البته که وضعیت فارس مخصوصا از نظر یک گرفتاریهای مخصوصی که داشته‌است و یک توجهی که در این ادوار اخیر باو نشده باینصورت درآمده‌است تصادف کرد در این ایام فروردین بطرف شمال رفتم بنده تعجب کردم دیدم در آنجا هم همین مطلب صدق می‌کند الان هم چنانکه همکاران محترم بلافاصله فرمودند درسایر قسمتها هم بحث شد پس بنابراین اگر این مطلب مهم را در درجه اول مورد توجه قرار ندهند ود رپیرامون آن یک فعالیت بسزایی که واقعا تا حد ی خاطر همه طبقات را ارام و راحت نکند وارد شدن در هر کار دیگر بی نتیجه خواهد بود (آشتیانی‌زاده ـ این تریبون الان حق بنده‌است اقایان آمدند بیرون بنده اظهار کردند که برگردید و حرف بزنید) حالا هم می‌خواهید صحبت کنید بفرمایید.

نایب رئیس ـ آقای آشتیانی‌زاده بفرمایید بنشینید ترتیبی می‌دهیم.

رضوی ـ بفرمایید حالا هم بنده حاضرم.

آشتیانی‌زاده ـ الان اگر میفرمایید اجازه بدهید بنده حرف بزنم چون حق بنده‌است بنده دیشب اینجا بوده‌ام.

نایب رئیس ـ آقای آشتیانی‌زاده بفرمایید بنشینید بعد بیایید صحبت کنید نطق ناطق را که نمی‌شود قطع کرد.

آشتیانی‌زاده ـ بهمین دلیل با قلیت اعتبار نامه نمی‌دهند که بیایند اینجا حرف بزنند.

نایب رئیس ـ آقای رضوی بفرمایید.

رضوی ـ بهر صورت غرض عرض بنده این بودک دو مطلب مهم بنظر من در کشور اولیت دارد که مادامی که از برای آنها اقدامی نشود بنظر بنده هیچ گونه اقدامی در باره امور دیگر یا نمی‌شود کرد یا اگر بشود منتج نتیجه مطلوبی نخواهد رسید یکی بانطوریکه عرض کردم بنده هر وقت قیافه‌های رنجور و بیمار را در فارس می‌دیدم حس می‌کردم باینکه این جوانانی شایسته بوده‌اند از برای اینکه خدمات بسیار مهمی از وجود آنها برخواسته شود ولی اینها امروز نا نهایت اضطراب از زندگانی خودشان بیزار و صورت ظاهر شدن بسیار آشفته و در عین حال میامدند ومکرر اظهار می‌کردند که ما البته در ازدیاد عائله و گرفتن عیال و اینها می‌توانیم خودداری بکنیم اما بالاخره مادر وخواهر یک موجوداتی هستند که بالاخره روزگار بگردن ما انداخته‌است متاسفانه و با نداشتن کارامکان این عمل برای ما مقدور نیست چکار کنیم؟ اگر البته آمده بودند میز و صندلی می‌خواستند می‌شد بآنها جواب گفت ولی افرادی که وضعشان اینجور باشد بنظر بنده در هر مقامی و در هر جایی برای اینکه در اطرافش بحث بکنند بدون اینکه یک فکری بحال این افراد شده باشد هر قدر اصلاح در سایر شئون شده باشد بنظر بنده فایده ندارد موضوع دیگری که جلب توجه بنده را کرده بود این است که مملکت ما هنوز هم گفتگو می‌شود که ملکی است فلاحتی و واقعا هم باین اراضی وسیع و پهناور و این کیفیتی که هنوز ادامه دارداملاک متعددی که در پیرامون شهر و شهرستان از سابق بوسیله ایجاد قناته۹ا و کاریزها ایجاد کرده‌اند اقتضا دارد که اگر با یک متداصل بهتری کار بجریان بیفتد ما از نظر مواد فلاحتی بجای اینکه کمتر داشته باشیم صادرات هم داشته باشیم متاسفانه خطری که بنده مشاهده می‌کنم در این دو سه سال اخیر هر سال می‌بینیم فریاد گندم که ماده اول حیاتی است از اغلب شهرستان‌ها بلند است انکار نمی‌شود کرد باینکه قهر طبیعت گاهی بواسطه نیامدن باران، آفات ارضی و سماوی موجب می‌شود باینکه محصول کم باشد و موجب بشود باینکه یک قدری هم از خارج کمک بگیرند اما یک مملکت فلاحتی معنی اش این است که با این اراضی وسیع اگر با یک اصول مرتب و منظم تری مشغول فعالیت و کار بشوند طوری باید باشد که بتواندلااقل باندازه خوراک یکسال محصول داشته باشد دوم این است که لااقل هر ناحیه‌ای بتواند بناحیه دیگری کمک بکند وبنده تعجب کردم که بمجرد این که یکسال یک کمی محصول کم شده ملاحظه میفرمایید که یکمقدار هنگفت گندم باید از خارج تهیه کنیم و واقعا برای مملکت ما خیال می‌کنم از این حیث برایش ناگوار باشد که این را از خارج وارد بکنیم و مبلغ هنگفتی در این بابت دو مرتبه بمقدار وارداتی که پولهای هنگفتی صرفش می‌شد اینهم اضافه بشود این بودکه خواستم توجه دولت را جلب بکنم که دربرنامه این قسمت قابل توجه مبرمی است و برای اینکه خوراک روزانه مردم است توجه بیشتری بشود یعنی بطور کلی بالخصوص موضوع گندم وجو و برنج اینها را باید بسنجند که بالاخره در این مملکت اصلا علت کم بودیش چیست زیرا اگر واقعا شما تصور کنید موضوع باران نیامدن باشد خوب باید یکسال این طور باشد و ممکن است اساسا در اصطلاح بذر یا پیدا کردن یکشرایط مساعتد تری و آسان تری یا الزام کردن باینکه اصلا کشت بیشتر بشود بطور کلی اموری که موجب شود که انسان از نظر خوراک اولیه خودش مجبور نشود که از خارج وارد بکند بنابراین نظر بنده این بوده که این نکات در قسمت اولیه باید قرارداده باشد ولی بقیه مواد بطور کلی البته تمام موادی است که اگر خدا بخواهد و واقعا تمام وقت و حواس دولت مصروف کارکردن بشود انشاء الله امیدوارهستیم که موادیست بسیار خوب و مطلوب ولی یک تذکر اصلی که بنده باید در اینموقع که مجال گفتار پیدا کرده‌ام عرض کنم این است که ما متاسفانه در موقعی که یک بحرانی درکارها ایجاد می‌شود از هر نوع کاریر این حکایت می‌کند که بطور کلی جریان اداری، و وضعیت مملکت، با یک نقشه منظم و یک برنامه صحیح نه در شئونه کلیه کشور بلک حتی در کار‌هایی هم که جزء برنامه وزراء و ادارات هست مشغول کار نشده‌ایم البته یکمقدار از عملیات هست که شرط مادی دارد که باید پول برایش فراهم بشود که بشود کاری انجام داد اینها را البته اگر کم و زیاد بشود یا دیر و زود بشود ممکن است که شرط کردکه اگر بودجه زیاد شد اگر عایدی پیدا شد اگر برنامه هفت ساله توانست بکند ولی کسریها و نواقص مملکت منحصر بکارهای عمرانی نیست و بنده خیلی متاسف بودم و هستم که درقسمتهایی هم که مربوط بامورعادی و اجتماعی است مورد غفلت بوده وامیدوار هستم بااین تذکر دولت بیشتر مورد توجه قرار بدهد بنده چند موضوع در این مواد یادداشت کرده‌ام که اینها الان در منتهی درجه بدی است و اصلاح آنهم محتاج بپول نیست یکی تنظیم امور تجارتی است بنده تاجر نیستم ولی همیشه هر وقت دقت شده یا هرجا گفتگو است بنده می‌بینم باینکه از مقدار واردات کیفیت واردات بمقدار صادرات و مواد صادره و امثال آنها بالاخره کلیه اموری که تجارت کشور در پیرامون آن دور می‌زند همه کس شکایت دارد در حالی که خوب اگر بنا شود یک توجه خاصی با داشتن یک افرادی که از افراد مطلع و بصیر تشکیل شده باشند البته یک تنظیم و ترتیبی در اینکار داده شود بنظر بنده از امور مهم و در درجه اول اهمیت است برای اینکه، بعد از فلاحت و خوراک موضوع واردات و صادرات است که اگر یک صورت منظمی پیدا بکند این نواقص و مشکلات از بین می‌رود موضوعی که عرض کردم کارخانجات عجب این است که هم صاحبان کارخانه وهم کارگران کارخانه هم خریداران متاع کارخانه همه می‌بینیم غالبا شکایت دارند چه ملی و چه دولتی این موضوعاتی است که بالاخره همان طوریکه عرض کردم در واقع جزء کارهای عمومی و اجتماعی است (‌کشاورز صدر ـ در برنامه دولت هست) فرق نمی‌کند یکی دیگر موضوعی است که آقای عامری خوشبختانه در پیرامونش سخن گفتند و احتیاجی به بحث بنده ندارد موضوع اصلاح قانون استخدام است این موضوع واقعا صورتی بخود گرفته که هیچ مستخدمی حتی آنهایی هم که محسود خلقند آنها هم راضی نیستند اینها باید واقعا معجزه کرده باشند در یک مملکتی که حتی افرادی را برکرسیهای بلندی بوده نشانده و سایرین را بواسطه بالا نشاندن آنها باخودش طرف کرده همانها هم وقتی که تازه پهلویشان می‌رسید می‌بینید منتهی درجه عدم رضایت را اظهار می‌کنند و خودشان ناراضی هستند دلیلش را ایشان اظهار کردند ولی بنده باز مختصرا ذکر می‌کنم که امید در هر کاری بیشتر از آن شرایط مادی از برای تشویق و کار کردن تاثیر دارد واگر این امید قطع شد دیگر کار کردن اصلا منقطع می‌شود سابقا یکی از این آقایان که الان نمی‌دانم رتبه شان چیست نقل می‌کرد برای بنده، می‌گفت من رتبه هشتم شنیدم تصویب شده از فرط خوشحالی تا صبح خوابم نبرد خوب ملاحظه بفرمایید یک فردی که مدت دو سال بامیداینکه رتبه بگیرد یک مدتی باشتیاق اینکه رتبه گرفته زندگانی اش بهتر بشود امید بیشتر داشت حالا یک افرادیکه رتبه‌های عالی گرفته‌اند نشسته‌اند یک افراد دیگری همانطور یکه بعرض رسید در ضمن این اصلاح رتبه و این اقداماتی که در قانون استخدامی شده بنده شنیدم بعناوین مختلف و شرایط مختلف در یک وهله ۶ رتبه گرفته‌اند دیگر تصدیق میفرمایید در اینصورت رتبه هیچ قیمتی ندارد والا اگر از هر جهت همه چیز مبتذل بشود و شرایط مادی اش هم که یکطوریست که بالاخره بدون رودربایستی هیچکس نمی‌تواند با حقوقی که دارد زندگی اش را اداره بکند پس بنابراین حق با آنها است یکی از موادی که خرابیش خیلی در مملکت ما مایه تعجب است موضوع برق و تلفن است حالا دیدم یکی از آقایان از برق تمجید می‌کردند این کار برق و تلفن است برق امروز دیگر جزء مسائل تفننی وجزء کارهایی که بشود باآن شوخی کردنیست درتمام شئون زندگانی انسان از صبح تا شب برق دخالت دارد ولی متاسفانه در شهرها یا برقش تعطیل است یا ناقص است یا شرایطش خیلی سنگین است که همه کس نمی‌تواند در پیرامونش برود بالاخره باید یک قرار اساسی برای برق پیدا کرد که اصلا وضعیت برق مملکت یک صورت دنیا پسندی پیدا بکند این جزء یک موادیست که الان مقدماتش و مواد اولیه اش فراهم است و بنابراین یک قدری توجه و کمک و مساعدت می‌خواهد که بشود در پایتخت و تمام کشور از این صورت زد و خورد و اوضاع بد بطور کلی برود بکنار و یک جریان عادی بخودش بگیرد (دکتر طبا ـ سیر برق بهتر شده) (‌یکی از نمایندگان ـ چیش بهتر است؟) ولی دیروز اعلام کرده بودند که افرادی که در سال ۱۳۲۱ تقاضای برق کرده‌اند تشریف بیاورند تا ببینیم بوضعشان رسیدگی کنیم برقشان را بهشان بدهیم. اگر خوب بودن یک موسسه‌ای معنی اش این است بنده حرفی ندارم ولی الان بنده می‌بینم آن عده ایکه قدر ی نفوذ کمتری دارند اگر هر کدام بخواهند دنبال برق بروند باز ناچار هستند با همان شرایط بروند محرمانه کنتر را دو هزار تومان، سه هزارتومان بخرند (‌یکی ازنمایندگان ـ‌نمی‌دهند آقا) موضوع تلفن را بنده نمی‌دانم چه معجزه‌ای در کار است که هرسال بحث است وهمیشه از مشترک و از غیر مشترک پول گرفتن بالاخره معمولا وضع تلفن از همان حال و کیفیتی که در سابق بوده بهتر نشده (شوشتری ـ بدتر شده آقا) اقای وزیر پست و تلگراف خودشان بهتر می‌دانند من نمی‌دانم چکار می‌شود کرد؟ (شوشتری ـ لغو امتیاز) بهر حال این را استدعا می‌کنم توجه بفرمایید دیگر ازمطالبی که اگر مورد توجیه قرار بگیرد موضوع تماس مامورین با مردم است یک وقت می‌بینیم که یک ماموری بد است، ناصالح است او را البته بر می‌دارند یک وقتی است خیر عیب در این است که اصلا مردمان تماسشان با ادارات بخصوص هر چه دورتر برویم خیلی نامطلوب است یعنی شاید افرادی وجود داشته باشند الان درتهران که مدتها است آمده‌اند و اینها دسترسی از برای اینکه مطلبشان را بگویند و جوابشان را بشنوند با یک رئیسی یا یک عضوی ندارند ساعت محدود است مقامات عالیه که البته گرفتاری زیادتری دارند گوششان بدهکار نیست اگر هم باشد می‌گویند آقای رئیس جواب می‌گوید آقای رئیس هم که نمی‌تواند منظور این است که اصلا نتیجه تماسهای بین مردم و مامورین دولت موجب می‌شود که توسل وتشبث از بین نرود و طبعا رواج پیدا می‌کند زیراکه اگر بنا شود یک کسی فرض بفرمایید در یک سرزمین دور دستی که وارد شهر تهران بشود و آشنایی نداشته باشد با یک تاکسی که برود کارش را انجام بدهد بنظر بنده این محال است که بتواند کارش بطریق عادی طی بشود و کارش درست انجام شود اینکار بسیار خطرناکی است یعنی طوری شده‌است که مردم، دولت و ادارات راچیز دیگر و خودش را چیز دیگر می‌داند و این یک عامل خطرناکی است عجب این است که در ایالات و ولایات غالبا خود آقایان مامورین بیشتر راهنمای خلاف قانون می‌شوند یعنی با اینکه قوانین وجود دارد معذلک که می‌گویند در مورد مالیات این جور است قانون مالیاتی وجود دارد معذلک اخطار می‌کردند که بیایند وضعیت مالیاتی فعلی را بر طبق ترتیب پارسال انجام بدهند من خیلی تعجب می‌کردم در صورتیکه دولت ما قوه مجریه اساسا معنی اش اجرای قوانین موجود است اگر کسری و نقصی دارد باید در مرکز بترتیب خودش اصلاح بشود ولی اگر بنا شد که یک آقای رئیس صلاح ندانست و بعقیده خودش خواست عمل بکند این چه فایده دارد ولی در هر حال آنچه که در ادارات قابل توجه‌است و باید حتما توجه مخصوصی بشود موضوع تبعیض است تبعیض در استخدام. تبعیض در ترفیع، تبعیض در تمام شئون این موضوع متاسفانه اگر من بخواهم در اطرافش بحث بکنم یکقدری موجب بی آبرویی کشور می‌شود از این جهت بنده بطور کلی و سربسته عرض می‌کنم که روزگار دولت و مملکت را این مسئله تبعیض سیاه کرده هر کس آمده‌است در راس یک تشکیلاتی قرار گرفته آمده‌است کس و کار و قوم و دوست و یار را مصدر کار کرده بعدا اگر بنا شد که سایرین این منظره را دیدند آنها هم میایند تقاضا می‌کنند. آنها که تقاضا کردند نمی‌توانند کار بکنند در حالی اگر از ساعت اول ملاک یک طور دیگری قرار بگیرد که کلیات بدون تبعیض انجام بگیرد بنظر بنده موجب خواهد شد که اساسا کارها مطابق جریان معمول انجام خواهد گرفت بنظر بنده خیلی عمل تبعیض عمل حساسی است که الان باید مورد توجه قرار بگیرد غرض بنده از ذکر این مقدماتی که عرض کردم چیزهایی بوده که شایسته کمال توجه‌است و در عین حال سرمایه مالی زیادی لازم ندارد تا اینکه موجب شود که بگو‌ییم حتما شرطش این است که یک پولی تهیه بشود و یک بودجه‌ای پیدا بشود اینها یک مطالبی است که در زندگانی اجتماعی ما کمال تاثیر را دارد و اگر بنا بشود که دولت یک هیئت مخصوصی را برای مطالعه این امور موظف بکند و اینها بنشینند وبا اهل حرفه تماس بگیرند و این مواد را مورد مطالعه قرار بدهند دو ثلث از مشکلات کم می‌شود بیشتر این مشکلات در همین قسمت‌هایی که عرض کردم پیدا شده آنوقت اگر بنا شد که بمسئله مالی اش برسیم نواقص عمرانی زیاد است از قبیل دامها و کشیدن راه آهن احداث بنادر و ساختی پل وامثال اینها که یک قدری پول لازم دارد از این حیث‌ها متاسفانه باز یک قدری پول لازم دارد از این حیث‌ها متاسفانه باز یک قدری پول لازم دارد از این حیث‌ها متاسفانه باز نسبت بکشور بتساوی عمل نشده وفارس یکی از نواحی است که مورد اجحاف قرار گرفته تا پیرارسال یعنی سه سال پیش از این اصلاحات جدیدی که در کشور صورت وقوع پیدا کرده اعم از راهسازی، از بندرسازی از پل حتی ساختن عمارات مخصوص ادارات و دوائری که در هر جای دیگر عدد کثیری ساخته شده بود کاملا فارس بی بهره بود بطوریکه حتی استانداری فارس که در شهر شیراز بود توی خانه اجاره‌ای بود شهرداری اجاره‌ای بود حالا چرا از مدتی پیش توجه باینجا نشده بود خودش بحثی دارد جداگانه و در سه چهار سال قبل البته آقایان نمایندگان فارس آمدند و رفتند بالاخره گفتند اگر گناهی دارند مردم فارس که باید از این قسمتها بی بهره باشند بفرمایندوالا یک توجهی اگر بشود شاید که خیلی شایسته و بجا باشد بالاخره یک مبلغی را اختصاص دادند و مقدمات یک قسمت ساختمانهایی فراهم شد که در آنجا بکنند شاید حتی ۷ یا ۸ تا از ادارات صورت خیلی مبتذلی پیدا کرده بودند و ساختمانهایی درست کردند غالبا زیر پوشش همینطور مانده حرف اینجا است که این مطالب گفته می‌شود برای خاطر اینکه یک مبلغ هنگفتی که شاید دو سه میلیون باشد اینها داده شده بوده‌اند مقدماتش را فراهم کردند عمارت آمده تا زیر پوشش بالا آنوقت می‌ماند باران و برف هم می‌آید اینها در هم انباشته می‌شود آنوقت هم مساعی کسانی که فعالیت می‌کردند هم مساعی دولت بهدر می‌رود همچنین راجع براه بنده پشت این تریبون در سه سال پیش از اقای وزیر راه سوال کردم که سرمایه اسفالت کردن راه شیراز بطهران در سال حاضر که سال ۱۳۲۷ بود چقدر خواهد بود ایشان با کلام صریح فرمودند باینکه مادر فروردین سال آینده که سال ۱۳۲۸ باشدمی‌توانیم ۱۵۰ کیلومتر را اسفالته تحویل بدهیم آقایانی که امسال فارس را دیدن کرده باشند بفارس تشریف برده‌اند مشاهده کرده‌اند که نه تنها اسفالت نشد بلکه بقدری وضعیت راهها را خراب و در هم کردند که حتی از تعمیراتی که بطور عادی اداره راه می‌کند عقب مانده همچنین موضوع ساختن آن راه میان شیراز و اهواز مانده بطور کلی می‌خواهم عرض کنم که فارس راه ندارد بندر ندارد تلفن خودکار و شبکه‌ای که بتواند با شهرهای دیگر ارتباط پیدا بکند ندارد بنده تنقاضاکردم از اداره جنگلبانی یک مقدارجنگلی در میان شیراز و کازرون وجود داشت که جنگل بلوط بود بسیار جنگل خوبی هم بود پرو سبز و خوب امسال که بنده از آنجا عبور می‌کردم باندازه‌ای که انسان بتواند بداند که یک وقتی در اینجا جنگل و جود داشته درخت نبود بنده خواهش کردم که دوتا مامور در اینجا بگمارید که جلوگیری از قطع درختها بشود معذلک این قسمت انجام نشد برای نمونه فقط لازم است یک قسمت عرض کنم که ۵۰۰ هزار تومان در سال ۱۳۲۷ برای فرهنگ ۵۰۰ هزار تومان برای بهداری اختصاص چون بایک برنامه منظمی انجام گرفت در آن قسمت فرهنگش علاوه بر اینکه ۲۱۸ هزار تومان برای قسمت حقوق و دادن ترفیعات و ابزار لازم اختصاص دادند ۱۱۸ کلاس تاسیس شد وراجع به ۵۰۰ هزار تومان بهداری ۱۲ بیمارستان ۱۰ تختخوابی در شهرهای مختلف تشکیل شد و بنده حساب می‌کردیم که اگر بنا بودبا این نسبت یعنی از هر ۵۰۰ هزار تومان آنقدر انسان بتواند نتیجه بگیرد باید مملکت ما دربودجه هر ساله اش خیلی کارهای خوب بکند اما دیگر آنوقت تطبیقش را با سایر سازمانها خود آقایان بهتر می‌توانند انجام بدهند وقت صحبت بنده گذشته بنده جزء افرادی بودم که معتقد بودم با نیمساعت خیلی حرفها می‌شود زد و حالا هم معتقد هستم که خیلی از حرفهای خودم را زده‌ام و بهر صورت دولت حاضر همینطور که در مقدمه برنامه گفتم با وجود یک شخصیت‌های خوب و امتحان داده‌ای که بحمد الله در دولت جنابعالی شرکت کرده‌اند (افشار صادقی ـ جنابعالی موافق هستید؟) بنده بلی با اشخاص کابینه موافقم با مواد برنامه مخالفم بنده امیدواری دارم که این تغییر و تبدیل مواد برنامه هم مورد توجه قرار بگیرد نتیجه کاملتری انشاءالله از دولت برای مملکت و ملت گرفته شود که هم مجلس شورای ملی و هم در دنیا موجب روسفیدی بیشتری فراهم شود.

نایب رئیس ـ اقای نورالدین امامی.

نورالدین امامی ـ بعقیده من برنامه‌هایی که دولت‌ها روی کاغذ می‌آورند این برنامه‌ها مشعشع و روشن است موافق و مخالف که در اطراف برنامه‌ها صحبت می‌کنند برای ترس از گذشته‌است و یک تذکراتی از گذشته داده می‌شود بدولت که بلکه جلوگیری از خلاف قانون‌ها و عملیاتی که در گذشته شده بکنند و الا دولتی که تازه آمده و یک برنامه روشن و مشعشع هم آورده و بحمد الله از اول مشروطه هم تا حالا یک دولتی که بآن برنامه‌ای که آورده عمل نکرده‌است دیگر مخالف وموافق اسم نوشتن غیر از تلف کردن وقت چیز دیگری نیست و من اگر در دوره ۱۵ و در دوره ۱۶ هیچوقت در برنامه‌های دولت بعنوان مخالف و موافق صحبت نکردم اینجا بیک دلیل فقط بعنوان موافق اسم نویسی کردم آنهم اگر جناب آقای نخست‌وزیر اجازه بدهند عرض کنم که من تا چشم باز کردم ایشان را مرد عمل و کار دیدم حالا شک بفرمایید در سن ایشان ایشان از ۶۳ سال پایشان را بالا نمی‌گذارند بنده هم از چهل سال و باینها کاری ندارم ولی حقیقه من از وقتی که چشم باز کردم و خدمت ایشان رسیده‌ام ایشان را مرد عمل و کار دیده‌ام و فقط امیدواری ما باین است که ایشان این مملکت را از این وضعیت بلکه دو قدم اقلا پیش ببرند (‌انشاء الله) این است که بنده هم بعنوان موافق اسم نویسی کردم و چند کلمه هم بعنوان تذکر عرایضی دارم که اینجا بعرض میرسانم و بر خلاف نظر اقای آشتیانی‌زاده همین نمیساعت هم بنظر برای عرایض بنده کافی است (صحیح است) یک موضوعی که جناب آقای نخست‌وزیر دوره ۱۵ مجلس شورای ملی با جبهه باز استقبال کرد این قضیه تصفیه بود فراموش نمی‌کنم در کمیسیون دادگستری ما شب تا ساعت ۱۲٫۱۱ نشستیم بلکه این قانون را تصویب بکنیم و دوست دولت و هیئت تصفیه را باز بگذاریم و ما را از شریک عده‌ای خلاص بکنند حالا هیئت تصفیه در اینمدت چکا کرد مدیر کل ثبت را برداشتند اسمش را کرد رئیس ثبت این تصفیه‌است إإ بازرس‌های ویژه را بر داشته‌اند پستشانرا عوض کرده‌اند جناب آقای دکتر نخعی رئیس کار آذربایجان بطهران آمده بود برای اینکه پست من را عوض کردند بعد رفتم تحقیق کردم معلوم شد خی چون یک عده پستها را در وزارت کار زدند و آن شخص هم که در آنجا بود کفیل بود پست ریاست آنجا خالی بود حقوق اورا برداشته‌اند همان کفیل آنجا هست همان را گذاشته‌اند یکنقر پیدا نشد که هیئت تصفیه بگوید که آقا من از این وزارتخانه را از یک فرد تصفیه کردم صد تومان از یک وزارتخانه‌ای در بودجه اش برای خاطر تصفیه سودجویی شده آخر مقصود از این تشکیلات با این سلام و صلواتی که قانون را گذراندیم اگر این بود که حسن را اسمش را برگردانند حسین بگذارند (آشتیانی‌زاده ـ تحول کرده‌اند) (صفائی ـ این دلیلش این بود که از بالاخواسته‌اند شروع کنند) اینها البته بعنوان تذکر است که باید یادداشت کنید وتوجه کنید که اگر تصفیه‌است این ادارات با این عرضو طول و کسی هم نمی‌تواند مدعی بشود که مامامور نادرست نداریم خوب یکی را تصفیه بکنند عرض دوم من راجع بوزارت دادگستری است البته من افتخار می‌کنم یک همشهری محترم ریش سفید ما ویک قاضی پاکدامن صحیح العمل در راس وزارت عدلیه قرار گرفته (صحیح است) بنده هم عرض می‌کنم صحیح است چون اگر آنجا نشسته بودم صدایم بلندتر بود ولی خیال می‌کنم که خود جناب هیئت هم تصدیق می‌فرمایند که کادر قاضی ما روز بروز ضعیف تر می‌شود (موسوی ـ برای آن تصویب نامه‌است) اجازه بفرمایید استدعا می‌کنم نوبه آقا هم می‌رسد باین موضوع توجه بفرمایید پرونده‌ای تشکیل می‌شود کیفری یا جنحه‌ای بوزارت دادگستری این مراحل قضایی را باید طی کند مستنطق رسیدگی می‌کند قرارعدم مجرمیت صادر می‌کند از صد تا پرونده وقتی که این مراحل را طی کرده تا بحکم محکمه رسید ۱۰،۱۵ تامانده البته بعضی از گزارشها دروغ است بعضی با مدارک کافی نیست ولی ببینیم در اجرای وزارت دادگستری چندهزار پرونده رفته برای اجراء که حکمش هم قطعی شده و اجرا نشده آن دزدها آن قطاع الطریق‌ها آن جیب برها آن رشوه خورها آن رشوه ده‌ها چند هزار تا آنهاییکه احکامشان قطعی شده‌است هی مامور پول می‌گیرد اجرا نمی‌کند اقلا ما ده هزار پرونده در اجرا راکد که خواباندیم از این پرونده‌ها که عرض کردم اینها را کلکش را بکنید یکموضوع دیگری که در این چند سال اخیر در وزارت دادگستری شیوع پیداکرده بدبختانه آن قضات صحیح و پاکدامن ما رفته‌اند گوشه نشینی کرده‌اند همه دست از کار کشیده‌اند بازرس ویژه نمی‌دانم محکمه انتظامی آنجا رفته‌اند کارهای حساس دست اشخاص غیر صالح افتاده‌است می‌خواهم بگویم باشخاصی که صلاحیت آن صندلیها را ندارند دادند وقتی که قانون بازنشستگی اینجا مطرح بود بنده پیشنهاد کردم که لااقل سن قضات و استادان دانشگاه را از هفتاد ببرند بالا چون این دو نفر قاضی که آقا نمی‌خواهد پشت سربازخانه مشق بکند قاضی باید دوسیه بخواند هر چه بیشتر دوسیه بخواند طول مدت خدمتش بیشتر باشد این قاضی بهتر است استادش هم همینطور آخر وزیر دارایی وقت موافقت کرد پنجسال رفت بالا در صورتیکه من موافق بودم که تا سالی که زنده هست و تا وقتیکه خودش تقاضای تقاعد نکرده (نخست‌وزیر ـ یعنی بسن خودتان) بنده ۶۳ را قائلم هیچ بالا نمی‌روم خدا سلامت کند جناب آقای ممقانی را فرمودند تا مجلس شورای ملی بود من از سی و دو سال بالا نرفتم حالا خدا لعنت کند این سنا آمده من دیگر ازچهل و یک سال بالا نمی‌روم باید یک توجهی بفرمایید جناب وزیر دادگستری هر طور شده بهر قیمتی شده آن قضات صحیح العمل پاکدامن که افتخار ممکلت ایران است آنها را برگردانند در راس کارها (صحیح است) و به آقا قول می‌دهم مجلس شورای ملی با جبهه باز هر قانونی برای بسط دادگستری بیاورند و هر چه بخواهند با جبهه باز استقبال خواهد کرد و تصویب خواهد کرد (صحیح است) جناب آقای دکتر امینی وزیر اقتصاد ملی توجه بفرمایند بدبختانه یا خوشبختانه من در تجارت اصلا هیچ تخصصی ندارم درهیچ کاری تخصص ندارم بالاخص در تجارت نمی‌دانم چه شد جناب دکتر امینی که بعد از سوم شهریور که تحولاتی پیش آمده و الله ما یکدانه کراوات در طهرات پیدا نمی‌کردیم حالا (این از مصر آمده‌است سفیر کبیر فرستاده) عرض کنم که یک کراوات پیدا نمی‌شد و اگر هم پیدا می‌شد بیست تومان سی تومان حالا چطور شد که آن کراوات‌ها ۵ ریال در خیابانها هست کراوات باف‌های سابق مرده‌اند؟ چه شده آخر اینهمه با اجازه کی چطور می‌شود از کجا میاید چطور می‌شد که قبل از سوم شهریور نمی‌آمد این سیل اتومبیل از کجا است با کدام پول است این مدلها والله من خیال می‌کنم در امریکا سوار مدل ۵۰ نشده‌اند ایجا مدل ۵۰کهنه شده اینها از کجا میاید پولش از جیب کی در میاید؟ و بجیب کی می‌رود؟ (یکی از نمایندگان ـ اسباب بازی را بفرمایید آقای امامی) استدعا می‌کنم این موضوع را دولت توجه بکند درسال ۱۳۱۳ بنده رضاییه بودم جشن هزار ساله فردوسی گرفته شد چه آب وتاب مفصلی چه جشن مفصلی مستشرقین هم آمدند ایران خیلی هم خوششان آمد اسم این مملکت را گذاشتند مملکت گل و بلبل در نتیجه همان تحولی که آقای آشتیانی‌زاده می‌فرمایند معلوم می‌شود آنها هم از ایران فرار کردند بلبل مصنوعی هم آوردند بمملکت یکی ۵۰۰ تومان آخر این پول کجا مرود مملکت گل و بلبل حالا بلبل مصنوعی در مغازه فرد یا فلانجا بلبل مصنوعی می‌خواند اینهم اسباب بازی ما (کشاورز صدر ـ دستگاه توالت ۳۲ هزار تومان) این اسباب بازی اگر نیاید الحمدالله بنده از این حیث راحتم پس جنابعالی یا آقایان مجبورتان می‌کند که بلبل مصنوعی بخرد این آقای دکتر سید امامی اینجاتشریف دارند خدا سلامتش کندیک برادری دارند آقای صمد امامی که بنده تبریز بودم اعتراضی بایشان از طرف فامیل شد که چرا برای بچه‌هایت اسباب بازی نمی‌خری چون آنهم مثل خود آقای دکتر یکقدری بلی از حیث پول وضعیتش خوب نیست (خنده نمایندگان) ایشان رفتند یک روزی برای اینکه خلاص بشوند ازدست خانمشان ۲۵ ریال داده بودند سه تا حمال اسباب بازی‌ها را از مغازه آورده بود خروس گچی را آورده بود گفته بود این چیه گفت سه تومان یکی نوک شکسته بود گفته بود این بدرد نمی‌خورد گفت نه همان رابده گفت یکی یکقران بیست سی تا از همین نوک شکسته دست و پا شکسته‌ها ریخت جلو بچه اش از گچ این اسباب بازیها هم می‌شد استفاده کردخیابان اسلامبول نصفش مغازه اسباب بازی فروشی است من که الحمد الله از این حیث راحت هستم می‌گویند اسباب توالت این خانمها به ببینید چند دکان اسباب توالت فروشی هست برای این جورابهای کارخانه حریر بافی چالوس سر می‌شکست هر بدبخت که وزیر اقتصاد ملی می‌شد از دست کراواتها و جورابها خلاصی نداشت هی تلفن بود و سفارش بود و توصیه بود شب و روز حالا جوراب آمده‌است سه تومان آخر جلوی اینها را بگیرید این مملکت والله دارد فنا می‌شود (صحیح است) هیچ چیز دیگر نمانده (صحیح است) بقول آقای کشاورز صدر اسباب توالت میاورند نمی‌دانم چقدر (کشاورز صدر ـ سی ودو هزار تومان) حالا من این را باور نمی‌کنم آخر ۳۲ قران هم باشد آدم نفهمی که این رابخرد و بدهد دست خانمش او راهم باید اعتراض کرد (سفها زیادند) شنیدم جناب نخست‌وزیر دولت فرانسه اجازه داده یکمقداری فرش آنجا ببریم بشرط آنکه شراب فرانسه بیاوریم فکر بفرمایید فرش ایران برود در مقابل شراب فرانسه (فقیه‌زاده (حرام است آقا) (شوشتری ـ برای اینکه سر حریفان از باده ناب گرم شود) فکر بفرمایید خدای نکرده ما با این راه کجا می‌خواهیم برویم حالا این آقای علم دوست قدیمی من هم اینجا نشسته یک خرده هم احتیاط می‌کنم من می‌خواهم ببینم این وزارت کشاورزی چه صیغه‌ای است آقا؟‌چیست؟ از آن ساعت که پول داده‌اند باین وزارت خانه کدام یک در خت پسته را کاشته‌است وزرات کشاورزی چه می‌گوید؟ حرف حسابیش چیست؟کدام تخم زراعت را عوض کرده‌است کدام نسل حیوانی را تغییر داده کدام درخت اضافه شده بحمد الله جنگل‌های مان هم که در زیر سایه این وزارت کشاورزی از بین رفت قاعا صف صف شد از بین رفت بیابان شد از بین رفت اقای علم هم برگردند بهمان استانداری آنجا را آباد کنند اقلا آنجا مردم هی می‌گفتند این یکی را هم عاطل و باطل نکنید و بگذارید همینجا بماند بدرد مردم بخورد این وزارت کشاورزی چکار کرده (فقیه‌زاده ـ چهار صد هزار ریال، کرایه خانه باید بدهد) (صفائی نماینده باروپا می‌فرستد) هر دقیقه ما پنجهزار تومان بیشتر مالیات می‌گیریم این چند دقیقه که من وقت آقایان را تلف کردم به بینید سر بکجا زده این پولها کجا می‌رود و چه استفاده‌ای می‌شود برای مردم گرسنه آنوقت این آقای نبوی که می‌کنند حق هم دارند گله بکنند آقای نبوی بحضرت عباس بآذربایجان هم هیچ توجهی نکردند این چهار تا کور و کچل را این چند روز جناب منصور توجهی کرد و اله بخود آذربایجان یک پاپاسی نرسیده هم نشستند و گفتند و برخاستند (اسلامی ـ گندم‌ها کجا رفته همه اش بآذربایجان رفته) این زراعت پنبه ایران چه شد؟ کجا رفت؟‌آخر این وزارت کشاورزی چکاره‌است ببندید درش را بودجه اش را بدهید بهمان پنبه کارها یک سال دیگر ۵۰ برابر آنچه از بین رفته بر می‌گردد بدبختانه و خوشبختانه وزیر دارایی نداریم خوشبختی براین است که ۲۵۰۰ تومان توی جیب مردم مانده از آن بابت عرض می‌کنم و یکی هم ممکن است خود آقای نخست‌وزیر بیشتر بعرایض ما توجه بکنند آنهم میاید مثل یکی دو تا از وزرای قبلی رویشان را بر میگردانند آدم نمی‌داند چکار کند چند وقت پیش رفته بودم وزارت دارایی بودجه مملکت ۱۲۰۰ میلیون تومان است ماهی می‌شود چند میلیون تومان هر روز می‌شود چند میلیون هرساعتی چند هزار تومان اینهم دروغ است ۱۲۰۰ میلیون نیست اگر بودجه اقتصادی را حساب بکنیم سازمانهای خیریه را حساب بکنیم شهرداریها راحساب بکنیم سه برابر می‌شود یعنی هر ثانیه بیست هزار تومان آقا مردم دارند پول می‌دهند این مردم گرسنه، آنوقت در مقابل مجهول المکانها آن اعلانات را ملاحظه فرمودید یک روز استدعا می‌کنم تشریف ببرید بازار کفشدوزها و به بینید مردم چه حالی دارند همین لاله زار تشریف ببرید به بینید چه وضعی دارند آنوقت از یک کفشدوز ۷۵ هزار تومان مالیات می‌خواهند بگیرند یک دانه بقال ۷۵ هزارتومان سرمایه اش ۷۵ تومان نیست (ارباب ـ زندگیش را حراج می‌کنند برود گدا بشود) نتیجه چه می‌شود؟ نتیجه صفر آنوقت از اشخاصی که محققا بتصدیق خو آقایان دیشب گرسنه خوابیده‌اند و کفش پایشان نیست مالیات می‌گیرند دوسیه باین بزرگی برایش درست می‌کنند که آن باقی سرمایه اش یا آن سماور حلبی خودش را بفروشد و بگذارد و مهاجرت کند و برود (صحیح است) بدبختانه یا خوشبختانه برنامه دولت یک کلیاتی بود که خیلی مورد توجه همه مردم شد ولی ما دلمان می‌خواست چون ما جناب آقای نخست‌وزیر را یکپا آذربایجانی می‌دانیم و دلمان می‌خواست که در این برنامه حالا مورد اعتراض اقایان نشوم هر کس حق دارد دلخواهش را بگویدـ حالا دلم می‌خواست در این برنامه یک چیزهایی راجع بآذربایجان می‌فرمودند. عملا فرمودند نمی‌گو‌ییم عرض هم کردم انشاءالله پیشرفت هم خواهد کرد ولی راجع به کشاورزی آذربایجان بکلی از بین رفته (فقیه‌زاده ـ همه جا از بین رفته) جناب فقیه‌زاده توجه بفرمایید قبول است همه جا از بین رفته ولی آذربایجان خزانه شما است، خزانه کشاورزی است، مخزن کشاورزی است، در سال ۱۳۱۱ بنده رفتم بآذربایجان تمام راههای آذربایجان بکلی ویران و خراب شده بود چرا؟ برای اینکه گندم از تمام نقاط آذربایجان با آن کامیونهای پنجاه، صد تنی، (یکنفر از نمایندگان ـ صد تنی نیست) چه می‌دانم سه تنی پنج تنی یا ده تنی آن کامیونهای سنگین، با کامیون گندمها بروسیه حمل می‌شد و صد چندهزار تن کندم به دولت آنسال بروسیه فروخت چه شد؟ کجا رفت؟ چه شد امسال ۷۵ هزار تن گندم بانجا داده‌است و تازه روزی صد و پنجاه نفر از گرسنگی آنجا میمیمرند (فقیه‌زاده ـ علتش را بفرمایید)عدم توجه دولت (فقیه‌زاده ـ این که همه جا بوده) عدم توجه دولت که همه اش در این کلمه مستقر است دیگر اجازه ندهید حرف بزنم همه اش را عرض کنم والله جناب آقای نخست‌وزیر مثل اینکه ما نظرکرده هستیم، چند روز پیش بنده آمده بودم بمجلس یک کسی به من گفت فلانی این مجله‌هایی که سازمان برنامه چاپ کرده تودیدی؟ گفتم نه، رفتم پیدا کردم، این سازمان برنامه والاحضرت شاهپور عبدالرضا که در راس این برنامه هستند من دو مرتبه بیشتر خدمتشان نرسیدم در این دو مرتبه که هر مرتبه نیم ساعت یک ساعت بودم ایشان راخیلی وارد و دقیق بکارها دیدم جناب آقای منصور الملک را که اول عرض کردم، بایشان ایمان و عقیده دارم مرد کار و فعالیت است یک شب بنده ساعت یازده به تبریز رفتم تک و تنها در پشت میزش نشسته بود و کار دفترش را هم می‌کرد، همان ۶۳ ساله ایشان هم در راس هستند، مشرف نفیسی را هم بنده شخصا باو عقیده دارم که مرد کار است، عقیده شخصی من است ایشان در راس برنامه، این دو نفر هم اینجا، آنوقت این یک صورت حساب دارد ۴۷ میلیون تومان وجوهی که سازمان برنامه تا آخر بهمنماه ۱۳۲۸ برای بهره برداری و رفع نواقص بطور علی الحساب بشرکتها وواحدهای صنعتی معدنی پرداخته ۴۷میلیون تومان را چرا دادید؟ عایدات اینها کجا رفته؟ اگر عایدات ندارد بدهید بهمان کارگرها بروند بقول مرحوم مدرس خودشان بچرند. دیگر چرا دستی بدهیم؟ آخر بگویید کارخانه نساجی شاهی یا کارخانه پارچه بافی کازرونی اصفهان مگر فرقی دارد؟ چرابکازرونی نمی‌دهید؟ به این هم ندهید آخر این عایدات دارد یا ندارد؟ حریر بافی چالوس عایدات دارد یا ندارد؟ این رقم ۴۷ میلیون تومان کجا رفته‌است. یازده میلیون تومان مؤسسه راه آهن یازده میلیون تومان نه ریال، خوب یکیش ما‌ییم، آذربایجان. من که بحضرت عباس چیزی ندیدم (نخست‌وزیر ـ شما در طهران نشسته‌اید، نرفته‌اید خط آهن که سر راه شوسه نیست) حالا این برنامه بعقل ناقص من (صحیح است) (خنده نمایندگان) عرض می‌کنم اگر هزار تا ماشین کشاورزی بیاورند هزارتا، یکساله چه میشد؟ آنوقت آمدند رفتند نود و چند میلیون رقم آخرش ۹۴ میلیون و خرده‌ای حساب بالا آورده این ۹۴ میلیون وخرده‌ای، آنوقت اینجا گرسنه، آنجا گرسنه، مگر این دولت بدبخت چقدر پول دارد یا ملت و مردم چقدر پول دارند که اگرسال دیگر اینطور بشود.. بخدا امسال آذربایجان ندارد دیگر با کدام پول می‌توانیم سیصد هزار تومان گندم بگیریم؟ راجع به بوزارت فرهنگ عرضی ندارم فقط همینقدر عرض می‌کنم که سه سال است هر چه که ما دویدیم که یک دبیر بگیریم بفرستیم بشهر خوی خودمان چیزی گیرمان نیامد و اما از دو تا جناب وزیر کشور و راه یک تقاضا دارم سرلشگر بوذر جمهوری کریم آقای خان آمد میدان سپه را اسفالت کرد، بیست سال قبل، تا پیرارسال آن برف کذایی اسفالت سر جایش بود. من می‌خواهم به بینم بنده بعد از سوم شهریور باینطرف چه شده می‌خواستم از اقایان خواهش بکنم از دو تا جوجه مهندس بپرسند که این اسفالت چقدر می‌مانند آخر سال اسفالت می‌کنند سال دیگر دوباره بر می‌دارند این راههای شوسه را فکر کنید اقلا برای خودتان هم شده‌است برای اطلاع شخص خودتان از یک جوجه مهندس بپرسید ترا بحضرت عباس که یک اسفالت مردنی چقدر می‌ماند یک اسفالت زندانی چقدر می‌ماند؟ اینکه نشد هر سال سه دفعه اسفالت را پاک کنند، آن قدیمیها می‌گفتند که این گلها را جمع می‌کنند می‌برند خشک می‌کنند سال دیگر می‌آورند حالا اسفالتها را می‌برند خشک می‌کنند سال دیگر می‌آورند (شوشتری ـ نان تویش دارد) از اقای نایب رئیس خیلی احتیاط می‌کنم که یک اخطار دیگر نکنند، جناب وزیر کشور یک عرض آخر را هم بکنم این انتخابات شهرستانها چرا مانده (صحیح است) یکعده‌ای از این شهرستانها از قبیل اردبیل، مهاباد، آباده کرمان بجنورد، نجف آباد، عرض مرا توجه بکنید اگر همه جایش را ندانید نجف آباد را که می‌دانید، عرضمر را توجه بکنید ترا حضرت عباس می‌دانی بیا اینجا بگو، نجف آباد چرا مانده، اربیل را هم من می‌دانم چرا مانده توجهی بفرمایید من انتظار دارم همانطور که آنروز عرض کردم صد در صد چون اعتماد دارم بجناب آقای نخست‌وزیر اطمینان دارم که انتخابات این چند نقطه هم صحیح و سالم عمل خواهد شد و بزودی که ما آن همکارهای خودمان را اینجا به بینیم البته من اطلاعاتی دارم همانطور که آا عرض کردند راجع به نجف آباد اطلاعاتی دارند بنده هم راجع بمهاباد و اردبیل یک اطلاعاتی دارم، اردبیل چند روز اخذ آراء شد بعد صندوق‌ها را همانطور نگهداشتند (آشتیانی‌زاده ـ کاندید کیست) دیگر نمی‌توانم بگویم (ناصر ذوالفقاری ـ راجع بدزفول و آباده هم ما اطلاعاتی داریم) این را استدعا می‌کنم که هر چه زودتر انتخابات بشود و امیدورام بسلامتی اگر امروز وقت نشد پس فردا دولت با یک رای اعتماد کافی از مجلس برود آنوقت این گود این میدان ما به بینیم و تماشا کنیم و هر روز هم اینجا احسنت احسنت بگو‌ییم (انشاءالله)

- موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه[ویرایش]

۴ـ موقع و دستور جلسه بعد ـ ختم جلسه

نایب رئیس ـ وقت مقتضی شــــده جلسه را ختم می‌کنیـــم جلسه آینــــده روز پنـــج شنبه ساعـــــت ۹ صبــــح (مجــــلس ۵۰دقیقه بعدازظهر ختم شد)

نایب رئیس مجلس شورای ملی ـ جواد گنجه