مذاکرات مجلس شورای ملی/دورهٔ ۱۶/جلسهٔ ۳۱

از ویکی‌نبشته


مذاکرات مجلس شورای ملی ۱۴ خرداد ۱۳۲۹ نشست ۳۱

روزنامه رسمی کشور شاهنشاهی ایران

شامل متن قوانین – تصویبنامه‌ها – صورت مفصل مذاکرات مجلس شورای ملی – مذاکرات مجلس سنا

اخبار رسمی – فرامین – انتصابات – آیین‌نامه‌ها – بخشنامه‌ها - آگهی‌های رسمی و قانونی سوالات

شماره ۱۵۴۳

شنبه ۲۰ خرداد ماه ۱۳۲۹

سال ششم

دوره شانزدهم قانونگذاری

شماره مسلسل ۳۱

مذاکرات مجلس شورای ملی

جلسه ۳۱

صورت مشروح مذاکرات مجلس روز ۱شنبه ۱۴ خرداد ماه ۱۳۲۹

فهرست مطالب:

۱ - قرائت گزارش کمیسیون آئین نامه راجع به اصلاح آئین نامه داخلی
۲ - بیانات آقای دکتربقائی نسبت بمطالب جلسه قبل آقای وزیرراه
۳ - طرح ۸ فقره سؤال آقایان: حائری‌زاده – آزاد – مکی – دکتر شایگان – صفائی - ارباب – فقیه‌زاده – برومند – کهبد از
آقایان وزرای کشور و دادگستری و بهداری و فرهنگ و دارایی و جواب آنها
۴ - تعیین موقع ودستورجلسه بعد – ختم جلسه

مجلس دوساعت ونیم قبل از ظهر برپاست آقای رضا حکمت تشکیل گردید

رئیس – صورت اسامی غائبین جلسه قبل قرائت میشود (بشرح زیرقرائت شد)

غائبین بی اجازه – آقایان: صفوی. دکترمصباح‌زاده. شوشتری. قهرمان. سنندجی. دکترطبا. حسن اکبر. تیمورتاش. مهدوی. خسروانی. دکترسید امامی. معدل

غائبین با اجازه – آقایان: عرب شیبانی. فرهودی. منصف. صاحب جمع. امینی. آشتیانی‌زاده. اسکندری. پیراسته. طباطبائی.

دیرآمدگان بااجازه – آقایان: شکرائی. دولت آبادی. گنجه. دکترراجی. سلطانی دیرامدگان بی اجازه – آقایان: خسرو قشقائی. ۳۰ دقیقه. ثقته اسلامی ۳۰ دقیقه. تولیت ۳۰ دقیقه. خاکسار ۲۰ دقیقه

رئیس – گویا صورت جلسه هنوزبدست اقایان نرسیده است؟

فقیه‌زاده - بنده هم میخواستم دراطراف همین موضوع استدعا کنم امربفرمائید زودتر حاضرشود

رئیس – دیروز مجلس سنابود وچون کارها هرروزه است یک قدری مشکل شده ولی معهذا تأکید کردم که بعد از این زودتر چاپ شود. یک عده از آقایان امروزتقاضای نطق قبل از دستورکرده‌اند ولی بنده استدعا میکنم که این اجازه ها محفوظ باشد برای جلسه اینده زیرا سؤالات زیادی آقایان نمایندگان از دولت کرده‌اند که باید جواب گفته شود، آقاتی دکتر شایگان وآقای حائری‌زاده سؤالاتی از دولت کرده‌اند که اینها باید مطرح بشود وجواب داده بشود بعد هم گزارش است.

نبوی - اجازه بدهید بنده تذکری بدهم

پیراسته – بنده هم غائب نبودم آقای رئیس دیرآمدند

– قرائت گزارش کمیسیون آئین نامه راجه به اصلاح آئین نامه داخلی[ویرایش]

۱ – قرائت گزارش کمیسیون آئین نامه راجه به اصلاح آئین نامه داخلی

رئیس – بسیارخوب اصلاح میشود گزارش کمیسیون آئین نامه رسیده است که قرائت میشود تاخاطر آقایان مستحضرباشد (بشرح زیرقرائت شد) گزارش از کمیسیون آئین نامه بمجلس شورایملی کمیسیون اصلاح آئین نامه داخلیمجلس روز ۱۴ خرداد ۱۳۲۹ بریاست آقایان مخبر فرهمند تشکیل گردید ماده واحده تنظیمی آقایان نمایندگان که یک فوریت آن درمجلس تصویب شده بود مطرح مذاکره واقعاً عیناً موردتصدیق وتصویب کمیسیون واقع شده اینک خبر آن برای تصویب تقدیم میشود.

ماده واحده – مجلس شورایملی مقررمیدارد که اصلاحات تنظیمی بوسیله کمیسیون منتخبه در آئین نامه داخلی مجلس شورایملی موقع اجرا گذاشته شود.

مخبرکمیسیون اصلاح آئین نامه – دکترهدایتی

رئیس – این گزارش برای چاپ فرستاده میشود وممکن است جلسه آینده مطرح بشود

دکتر بقائی – خواهش میکنم حالاطرح بفرمائید.

رئیس - این حالاباید چاپ بشود وتوزیع بشود درجلسه آینده طرح میشود – آقای حائری‌زاده سؤال کرده بودند

دکتربقائی - نوبت ما محفوظ بود در آخر جلسه گذشته برای جواب

رئیس - صحیح است، بسیارخوب حالا که آقای دکتر اقبال نیستند

دکتر بقائی - نخیر ما باید جواب بدهیم

رئیس – بفرمائید

نورالدین امامی – باید وزیرراه باشد

– بیانات آقای دکتر بقائی نسبت به مطالب جلسه قبل آقای وزیر راه[ویرایش]

۲ – بیانات آقای دکتر بقائی نسبت به مطالب جلسه قبل آقای وزیر راه

رئیس – نخیر مانعی ندارد بفرمائید آقای دکتر بقائی

دکتر بقائی – در جلسه گذشته جناب اقای دکتر اقبال بعنوان جواب به آقای مکی شرح بیان کردند که درحقیقت جواب باتهاماتی بود که بنده نسبت به عملیات سوءوزارت راه وبنگاه راه آهن در روزنامه مطرح کرده بودم و بدینجهت اجازه میخواهم که توضیحاتی در این باره بعرض مجلس شورایملی برسانم و مدارکی هم که دراین قسمت هست البته به کمیسیون عرایض تقدیم میشود که رسیدگی بکنند دراین مبارزه ای که ماشروع کردیم برای راه اهن یک نظر عمده وکلی هست وآن آزاد کردن کشور از هرنوع استعمار اقتصادی است موضوع معامله لکوموتیو ها وقراردادی که درشرف انعقاد است یک گوشه کوچکی از اوضاع این مملکت است که بنده تصادفاً اطلاع حاصل کردم ولی این خودش یک نمونه بارز وروشنی است از مداخله بعضی از همسایگان مادرامور کشوری، دراین موضوع راه آهن ماببک مسئله خیلی اساسی برمیخوریم که جناب آقای دکتر اقبال در ابتدای صحبتشان بطور سفسطه آمیز اینرا درکردند واین موضوع طلاست که بطور خیلی خلاصه بنده حضور آقایان محترم عرض میکنم:

آقایان بخاطردارند که درموقع طرح ۲ دوازدهم فروردین واردیبهشت ۲۸ یک تبصره ای تقریباً بدون اینکه کسی متوجهش بشود درمجلس گذشت که طبق این تبصره طلب مااز متفقین بمبلغ ۵،۷۰۰،۰۰۰ لیره شناحته شده بود در صورتی که آقایانی که تااندازه‌ای واردهستند دراین موضوع میدانند که مطالباتی که ما برای راه‌آهن داشتیم خیلی بیش از ۱۰ برابر این مبلغ میشد این مبلغ به تصویب مجلس رسید وطبق قرارداد سه جانبی تیرماه ۲۲ میبایستی مثل سایر وجوهی که ماطلبکار بودیم از متفقین ۶۰ درصدش باید بطلادادهشود و۴۰ درصدش به لیره کاغذ (مکرم ـ جنابی آقای دکتربقائی این مبلغ بتصویب مجلس نرسیده) جازدند بطور حقه بنده این راعرض کردم که بطورحقه بمجلس جازدند چون اگر خاطرآقایان باشد آنشب دوشنبه کذائی که ابستروکسیون شد ومجلس از اکثریت افتاد یکدفعه گذراندند بدون اینکه آن تصویب نامه ها وتبصره ها خوانده بشود حالا کاری ندارم این مبلغ بایستی ۶۰ درصدش بطلا داده بشود وروی این موضوع مکاتبات شد مذاکرات شد بین راه آهن، وزارت راه ووزارت دارائی ومدارک مثبته دراین موضوع هست حتی وزیر دارائی وقت باداره کل گمرک مینویسد که چون راه آهن مقداری طلا دریافت خواهد کرد وباید این طلا رادربازار آزاد بفروشد واعتبار زیادی خواهدداشت شما باز هم به راه آهن اعتباربدهید وچیزهای گمرکیش رافعلاً بطور نسیه خارج بکنید این جریان بود یکدفعه مصادف شد باتنزل لیره وعیناً آن ۸،۲۰۰،۰۰۰ لیرi شما حقتان است وتفاوت این معامله درحدود ۱۸۰ میلیون تومان میشود یعنی یکمیلیارد وهشتصد میلیون ریال ولی این هم مثل بسیاری از چیزهای دیگر یک پرده وسکوت وتاریکی روی آن راگرفته بنده برای اینکه وقت مجلس شورایملی رانگرفته باشم وآنهائی راکه میخواستم امروز شرح بدهم درروزنامه درشماره امروز روزنامه صغیر مورخه یکشنبه ۱۴ خرداد نوشته ام تقدیم مقام ریاست میکنم که درصورت جلسه دستور بفرمایند منعکس بشود فقط دوسه مطلب هست که لازم است توضیح عرض کنم، یکی جناب آقای دکتر اقبال درجواب بنده فرمودند که دستوردادم کمیسیونی از آقای مهندس فلان وفلان وفلان تشکیل بشود واینها بسیار مردمان خوبی بودند بنده هم تصدیق دارم که اینها بسیامردمان خوبی، عاملی، بصیری، درستکاری ووطنپرستی هستند، بنده هم اینرا تصدیق دارم ولی یک چیز رافراموش کردند بفرمایند وآن اینست که چه ترتیب اثری بنظریات این مهندسین دادند فقط گفتن که مایک کمیسیونی از اشخاص بسیارخوب تشکیل دادیم کافی نیست، این کمیسیونی که ایشان از یکعده آقایان بسیارخوب تشکیل داده‌اند بنده از نزدیک بعضی از این آقایان مهندسین رامیشناسم بعضیهاشان رادید ه ام، بعضیهاشان راهنوز ندیده ام، میدانم بسیار مردمان درستکار وصحیح العمل ودلسوزی هستند وبنده که اینرا میگویم استناد میکنم بگزارش خود این مهندسین، این مهندسین درکمیسیون عالی خرید که تحت نظر جناب آقای دکترشجادی منعقد میشد یک نظریاتی دادند صورت جلسه هائی هست این صورت جلسه ها حاضربود بر ای امضاء وابلاغ برنده مناقصه که کابینه تغییر کرد وجناب آقای دکتراقبال شدند وزیرراه وتمام این پرونده ها راگرفتند گذاشتند توی کشو میزشان مدت ۴۵ روزاینها درآنجا راکد مانده درصورتیکه فوریت خرید لوازم راه اهن برهیچکس پوشیده نیست بعد از ۴۵ روزنامه ای از سفارت انگلیس رسید بامضای مستر جون والتر که مستشار اقتصادی سفارت انگلیس است طی آن نامه مینویسد که مابا کمال خوشوقتی پیشنهاد جدید کارخانجات انگلیس راتقدیم میکنیم وامیدواریم که اینها مورد تصویب واقع شود اولاً بنده سؤال می کنم که این ۴۵ روز این گزارشها چراراکد مانده ثانیاً سؤال میکنم مگر وزارت خارجه این بود جه راکه میگیرد برای چیست؟ چه حق دارد مستشار اقتصادی سفارت انگلیس که مستقیماً باوزارت راه مکاتبه بکند وبعد از این مکاتبه تمام این گزارشات این مهندسین عالیمقامی راکه آقای دکتراقبال پشت این تریبون ستودند کنارگذاشته شد ودستورداده شد که باهمان کمپانیهای انگلیسی معامله بشود، بنده تمام اعتراضاتم راجع باین بود که این معامله برخلاف اصول است اولاً وبضرر فاحش مملکت ایران است ثانیاً آنوقت درجواب جناب آقای دکتراقبال همه اش می فرمایند که فروشتال بدبوده بنده فعلاً تصدیق میکنم گواینکه همین گزارش آقای شیمی راکه ایشان خواندند که مهندس هم نیست بسیار مرد خوبی است شنید هام ولی نمی شناسمش گفتند آدم خوبی است ولی مهندس نیست واطلاعاتی دراین خصوص ندارد ومدارکی بنده درهمین جادارم که همین آقای شیمی درسه سال قبل یا چهارسال قبل خلاف این گزارش راکه داده بجناب اقای دکتراقبال توی مجله راه آهن ومردان روز خلاف اینرا نوشته تمام مطالب هم مربوط بلکوموتیو ۱۰/۱۳/۱۷/ ۲۰ است یعنی قبل از ۲۵ است وبنده نمیدانم چطورشده که در ۱۳۲۵ آقای مهندس شیمی مینویسند این لکوموتیو ها خوبست وحالاگزارش میدهند به آقای دکتراقبال که اینها بداست ومن یک جمله اش رافقط می خوانم صحبت از لکوموتیو های امریکائی میکند ایشان میگوید راه آهن اینک نوع دیگری از لکوموتیو های ۴۲ دارد که بنام میکاد و معروف است و همان ۷۰ لکوموتیوی است که اخیراً از امریکا خریداری نموده وازنقطه نظرکشش خیلی از نوع ۴۲ سوئدی قویتر است اینرا دقت بفرمائید... وبانوع ۵۱ فروشتال کاملاً رقابت میکند، درتعریف لکوموتیو امریکائی ایشان می نویسند که این بافروشتال کاملاً رقابت میکند یعنی طبق این نوشته ایشان خوبی این لکوموتیو هایفروشتال راتصدیق کرده‌اند حالا آقای دکتراقبال بایشان لقب مهندسی داده‌اند درصورتیکه ایشان مهندس نیستند وگزارش می دهند که لکوموتیو های فروشتال از روز اول بدبوده بنده باین موضوع کاری ندارم اینجا یک حکایتی هم یادم آمد که خدمت آقایان عرض میکنم، می گویند یک نفر رفته بود توی یک خانه ای دزدی، صاحبخانه بیدارشد از او پرسید که تواینجا چکارمیکنی، گفت تو چرا برای مادرزنت کفش نمیخری، گفت مردکه بتوچه که من آمدم اینجا عین و حقیقت جواب آقای دکتراقبال است بنده می گویم این قراردادی که باانگلیسیها دارند منعقد می کنند بامدارک ثابت می کنم که خیانت باین مملکت است، می گویند که لکوموتیوهای فروشتال بداست بنده هم قبول دارم بنده هیچوقت نمی گویم که بافروشتال معامله کنید یک چیزهائی هست آقایان که من نمی خواهم وقت مجلس را بگیرم چون وقت مجلس ذیقیمت است و من یتوانم در روزنامه بنویسم ولی نمیدانم آدم اینها را کجا بگوید همین پیشنهادی که از انگلیسیها رسیده و پیشنهاداتی که از آلمانها رسیده انگلیسیها در مقابل از ما لیره نقد میگیرند و آلمانها در مقابل روده خشک و خشکبار میگیرند، این یکی، بنده باین هم کاری ندارم که یکچیزی هم که متعلق باحساسات قلبی خودبنده است ومربوط بموطن خود بنده است آقایان میدانند قسمت عمده اقتصادیات کرمان روی قالی است والان در اثر کسادی بازار ایران ودر اثربیحالی دولتهای ما که درمقابل محدودیتهادی که دول خارجی قائل میشوند هیچ اقدامی نمی کنند ونه تنها صنعت قالی از بین رفته بلکه کرمان مواجه باخطر فنای محض است چون فقط یک بازار باقی مانده برای کرمان وآن بازار امریکاست اینها هم قالی رابطور ثابت فوتی ۳ دلار می خرند یعنی مترمربعی برای ما ۱۰ دلار تمام میشود می توانیم ۲۷ دلاربفروشیم واگر۷۰ دلارهم تمام بشود بادی ۲۷ دلار بفروشیم وروی این اصل تمام قالیبافهای کرمان درخطر ورشکستگی هستند (صحیح است) دولت انگلستان اگرما بخواهیم این معامله ۲ میلیون لیره ای رابااو بکنیم ورودقالی رابکشور انگلستان منع کرده دربرابر دولت، یعنی کمپانیهای فرانسوی پیشنهادی داده‌اند که این لکوموتیو ها راطبق مشخصات بنازلترین قیمتی که درمناقصه بدست می اید بما بفروشند ودرمقابلش قالی ببرند آقایان شما رابوجدانتان قضاوت کنید درمقابل این دوپیشنهاد خیانت نیست که مابدهیم بانگلستان این معامله راویک مطلب دیگر، ایشان هم هاش فرمودند فولاد انگلیسی مرغوبتراست فولاد آلمانی غیرمرغوب است بنده کاری باین ندارم که شهرت کارخانه های انگلیس چطوراست، کار بآن ندارم که استناد جناب اقای دکتر اقبال باین بود که ما ۲۴ لکوموتیو از انگلستان خریدیم از کارخانه روکنان فوندری که این ۲۴ لکوموتیو راده سال پیش ماخریدیم هنوزتحویل نداده‌اند اینهاراه حالا مااستناد میکنیم که این ۲۴ تالکوموتیو راکه ما خریده ایم باقی راهم باید از اینها بخریم درصورتی که ده سال است اینها رانداده‌اند وکلاه عجیبی سرایران گذاشته‌اند که بحث جداگانه ای دارد فعلاً نمی خواهم مصدع آقایان بشوم ولی یک مطلب را می گویم. آقایان می دانند که برای خرید های ماشین آلات واینها دراروپا یک مؤسساتی هستند که بعنوان مؤسسه بازرسی نامیده میشوند جناب آقای وارسته فرضاً می خواهند که یک دستگاه عظیمی بخرند، دستگاه زراعتی یاهر چیزی که خودشان وسیله ندارند بروند آنجا وتخصص هم ندارند بیکی از این مؤسسات مینویسند که آقا من میخواهم یک ماشین آلاتی بااین مشخصات از یک کمپانی سوئدی یا اسپانیولی یاالجزایری بخرم شما رسیدگی کنید که طبق مشخصات باشد ویک حقی باین مؤسسه میپردازند واین مؤسسه مثل یک مستخدم دلسوز رسیدگی میکند وطبقه مشخصات تحویل میدهد واین مؤسسات البته برای حسن شهرتشان دردنیا مجبورند که کمال دقت رابکنند اتفاقاً تمام خرید هائی که راه آهن ایران از اروپا کرده چه از آلمان چه از فرانسه چه از سوئدچه از بلژیک و چه از انگلستان تمام اینهابوسیله یک مؤسسه انگلیسی بود بنام (رابرت هونک) که این موسسه مهندسی میفرستاده فرضاً بآلمان تشخیص میدادند که این لکوموتیوی که ساخته شده طبق مشخصات هست یانیست وقتیکه متخصص این مؤسسه تصدیق کرده که طبق مشخصات هست آنوقت ماتحویل گرفتیم بنابراین این مثل پارچه نیست که بگوئیم پارچه ایتا لیا مرغوبتر است یاپارچه انگلیسی این عمل راه آهن هم مثل حلبی سازی نیست که فولاد یااهنی ک هبرا هرقسمت بکارمیرود یک مشخصات معینی دارد یک ترکیبات معینی است یک آلیاژ های معینی است که باید طبق آن مشخصات باشد ووقتی که طبق آن مشخصات شد دیگر فولاد آلمانی وفرانسوی وانگلیسی ندارد این فقط وفقط یک سفسطه است چون مؤسسه انگلیسی رابرت هونک خودش مذمور رسیدگی است که طبق مشخصات باشد

رئیس - آقای دکتر بقائی وقت دارد تمام میشود.

دکتر بقائی – عرض کنم یک موضوع دیگری فرمودند که پولهای مادرانگلستان بلوکه شده بود وراجع براه آهن آنهم بکلی خلاف حقیقت بوده وبنده تکذیب میکنم درهرصورت سه طرف بای این معامله وجودداشته البته آمریکائی ها هم بودند ولی این سه طرف یک طرف انگلیس ها هستند که میخواهندباپول نقد جنس رابما بفروشند که بنده در کمیسیون عرایض ثابت حواهم کرد که اینها نمی توانند زودتر از ۳ سال بما تحویل بدهند طرف دیگر پیشنهاد آلمانی ها است که درمقابلش از ما روده خشک وخشکبار میگیرند وطرف دیگر هم فرانسویها هستند که درمقابل لکوموتیو از ماقالی میگیرند آقایان خواهش میکنم این مبلغ راخودشان حساب کنند ببینند که چند هزار نفرقالیباف بایک معامله لکوموتیو به نوائی میرسنددرصورتیکه ماداریم لیره ها رازود ترتقدیم انگلیس ها میکنیم.

رئیس - آقای دکتر بقائی وقتتان دیگر گذشته است.

دکتر بقائی – این قبل از دستور که نبود خیلی متشکرم بنده بیش از این توضیحی نمیدهم آقایان اگراطلاعات بیشتری بخواهند روزنامه را در اختیارشان هست در آنجا توضیحات تکمیلی راببینند اما یک موضوع دیگری بود که بنده می خواستم اجازه بگیرم که آقایان اگرلطفاً اجازه بدهند اینجا مطرح کنم آقایانیکه دردوره ۱۵ اینجا تشریف داشتند گمان میکنم این شهادت رابرای بنده بدهند که بنده هیچوقت از این مجلس راجع بخودم صحبتی نکردم واگرآقایان اجازه بفرمایند چند کلمه راجه بدفاع مشروح حیات خودم میخواهم بعرض آقایان برسانم وضمناً یک مطالب مهمی هست که باید آقایان نمایندگان استحضار داشته باشند درصورتیکه اجازه بفرمایند بنده چند کلمه عرض میکنم.

رئیس – بسته بنظر آقایان است (جمعی از نمایندگان مانعی ندارد) کسی مخالف نیست بفرمائید

دکتر بقائی - عرض کنم درچندروز قبل دراین کشور یک سانحه‌ای اتفاق افتاد که آنطوریکه بادی و شاید من ندیدم که آقایان محترم و حتی روزنامه ها باین موضوع توجه کرده باشند و آن موضوع ترور مرحوم دهقان بود بنده باین موضوع کار ندارم که از لحاظ سیاسی با مرحوم دهقان در دو صف کاملاً مخالف بودیم و با هم مبارزه میکردیم ولی در اینجا یک چیز را بنده در نظر میگیرم و آن این است که دهقان یک نماینده مجلس بود اعتبارنامه اش دراین مجلس بتصویب رسیده بود باما توی مجلس مینشست صحبت میکرد همکاری میکرد ولو اینکه دردوصف مخالف بودیم این موضوع جنبه شخصی بود ولی یک چیزدیگری خیلی اهمیت داشت که یک نماینده مجلس کشته میشود. دردوره گذشته یک نماینده مجلس کشته میشود. در دوره گذشته یک نماینده مجلس را زدند سیلی زدند توی گوش یک نماینده ای همه آقایان میدانند مردشریف و وطن پرستی بود ومبارزه ای راهم که آغاز کرده بود فقط برای خدمت بمملکت بود واو مهندس رضوی بود چون گوشه ای از پرده فساد ها رابالا زده بود درصحن مجلس اورازدند وچون آنطوریکه باید باین ترتیب اثر داده نشد یعنی آنطوریکه باید مجلس اراین قضیه متأثرنشد حالا یک نماینده ای را کشتند هیچ دلیلی ندارد که این عمل ادامه پیدا نکند هیچ دلیلی ندارد که فردا آقایان دیگر و بنده را نکشند این عرایضی که بنده میکنم از لحاظ ترس نیست گمان میکنم احتیاجی نباشد که به آقایان عرض کنم بنده از مرگ نمیترسم برای اینکه اگرمیترسیدم حالااینجا نبودم یااگر هم بودک بیک صورت دیگری بودم این عرایضی که من میکنم از لحاظترس نیست این عرایض یک چیزهای اصولی است که بنده میخواهم بعرض نمایندگان محترم برسانم و توجهشان راجلب کنم. راجع باین بازپرسی که از قاتل مرحوم دهقان میشود آقایان میدانندکه حرفهای گوناگونی گفته میشود ولی آنطوریکه میبینیم پلیس ودستگاه دادگستری بطوریکه بایدوشاید بوظایف خودشان عمل نمیکنند ودارد این قضیه هم ماست مالی میشود از مد میافتد وفراموش میشود ودرهمه جا دنیا وقتیکه یک جنایتی اتفاق میافتد کوچکترین کشفی که راجع به این جنایت میکنند فوری درروزنامه هامینویسند وهیچوقت نمیگویند چون تحقیقات ناقص است فعلاً چیزی نمینویسیم (صحیح است) چون وقتیکه نوشتند تحقیقات ناقص است، چیزی نمینویسیم معنای حقیقیش این است که مامی خواهیم پرونده بسازیم وچون ممکن است یک مقداراطلاعاتی فعلاً داده بشود وبعد اسباب زحمت ما بشود مافعلاً چیزی نمینویسیم نمونه فراوان دارد اگرآقایان بهمین انتخابات دوره های اخیر توجه بکنند بخوبی می بینند تعداد آراءکه نوشته شده بعداًاسباب زحمت آدم می شود بنابراین عیناً همان موضوع است باید هر اطلاعی که بدست می آید درمعرض افکار عمومی واقع شود واین مطلب کاملاًغلطی است که چون درمیرود خیر اگر زید بداند حسن گرفته شده درمیرود خیر اگر زیدی درکارباشد حتماًزودتر از شهربانی خبر میشود که حسن راگرفته‌اندودرمیرود این فقط برای درپرده نگاهداشتن وبعد هم برای خفه کردن است واصولاً عادت شده دراین مملکت درچند وقت پیش درشاهی یک جریانی اتفاق افتاد یک عده ای کشته شدند این چیز مسلمی است که مامیدانیم هزارحرف دراطراف زدند یک هیئت هم رفتند برای رسیدگی وبرگشتند آقای نخست وزیر همین وعده فرمودند که گزارشی بدهند چطورشد آیا هیچ گزارش خبری نشد هیچکس فهمید که درشاهی چه خبربوده کی مسئول اینکاربوده کی باید تنبیه بشود اینها همه تمام شد اینموضوع هم اگر این صحبتهای بنده وامثال بنده (صفائی – بسؤال آقای دکترکاسمی دراینموضوع جواب ندادند) (معلوم است نباید جواب بدهند اینموضوع باید فراموش بشود ودراینموضوع بنده شخصاً یک اطلاعاتی دارم که بخواهم بعرض مجلس برسانم یک اطلاعاتی هم به بند ه داده شده آقایانی که بادادگستری سرو کار داشته باشند میدانند که هراطلاعی از هرمنبعی باشد ولو بامضا این قابل رسیدگی وقابل طرح درمحکمه است بنده یک شرح مختصری رابعرض آقایان میرسانم این شرح حال این قاتل است چون این موضوع راروشن میکند. حسن جعفری ۲۳ سال پیش در شهر ملایر بدنیا می آید تا سن هفده سالکی گوشه گیر است کمکم فشار زندگی اورا برمی انگیزاند برای ادامه تحصیل به آبادان میرود. محیط شرکت نفت ابتدا دروی تأثیرعکس میکند واورا مانند صدهزار کارگر وکارمند شرکت نفت بمبارزه دست هجمعی وامیدارد. اوحتی هنگام اعتصاب معروف خوزستان یک از اعتصابیون است بعد هم از جریان خارج میشود وحتی درماههای اخیر علیه حزب توده ایران اقداماتی نیز میکند وعده بیگناه رابنام توده ای برکن ۲ ستاد معرفی مینماید ورسماً درجبهه مخالف توده قرارمیکیرد. زحمتکشان خوزستان دیگر اور امی شناسند وازاودوری می کنند او خودرا درمیان تنفر شدید اهالی حس میکند تمام سرنوشتش دردست رکن ۲ است ۹ روز (در ۳ ماه پیش) بزندان میافتد و با وساطت رکن ۲ ستاد آزاد میشود. دوسال است که از بیماری سل رنج میبرد وبزندگی خود امیدی ندارد درزندان آبادان باو دروغ خبر میدهند که شهربانی برادرش رادستگیر کرده وزجر فراوان داده است. احساساتش علیه سرلشکر زاهدی بر می انگیزانند.. قبل از این دستگیری در کنکور اعزام محصلین آموزشگاه فنی نفت که فارغ التحصیل آن بوده است شرکت میکند واتفاقاً قبول میشود. شرکت نفت این آتورا برای تحریک اوبانجام مأموریتی دردست میگیرد. اوخیلی مایل بمسافرت بانگلستان است همانروزی که رئیس مدرسه باو اطلاع میدهد که برای معاینه پزشکی به بیمارستان برود ساعت ۹ بعد از ظهر ده دوازده نفر سرباز مسلح وچند مأمور آگاهی و ۲ نفر مأمور رکن ۲ نیروی دریایی اورا دستگیر میکنند تحت تأثیرش قرارمیدهند وعلیه حزب توده ایران از او اعترافاتی میگیرند واشخاصی راتوسط اودستگیر میسازند، مثلاًیکی از دستگیر شدگان جوان غیر واردی بوده است که درازای مقاومت دربرابر هتک حرمت ناموس خودتوسط افسری دستگیر میشود این را توجه بفرمائید سرگرد نقشینه رئیس دفتر رکن دوم ستاد ارتش است نقشینه معروف با مأموریت مهمی از تهران واردآبادان می گردد (نورالدین امامی -؟آقای دکتر بقائی این چیست میخوانی؟) ودرچهارمین جلسه بازپرسی جعفری شرکت میکند ورل رهبری بدست میگیرد وبااوطرح دوستی میریزد تصور میکند که شکار خوبی برای مأموریت آینده بچنگش افتاده است باو وعده کمک میدهد واورا به خرمشهر نزد دریادار ظلی فرمانده نیروی دریائی جنوب، عضو مؤثر باند رزم آراء ومطلع از مأموریت جدید سرگرد نقشینه میبرد، درراه معلوم نیست چطور نقشینه جعفری راحاضر میکند که اولاد ونفر از جاسوسان شهربانی رابنام رابطین حزبی آبادان بستاد معرفی کند وبدین ترتیب شهربانی زاهدی رابیش از پیش بنفع ارتش رزم آراء خراب کند وثانیاًدرنزد ظلی همه گونه مأموریتی رامتقبل بشود سرتیپ ظلی بجعفری تفقد فراوان میکند وحتی بطوریکه بعد ها شنیدیم از او می خواهد که درکشف محل روزنامه مردم به آرتش ونه شهربانی کمک کند وجعفری هم قول مستعد میدهد وچون مخصوصاً درروز های اخیر جعفری خودرا کاملاً دراختیار ارتش گذاشته است ظلی خوشوقت میشود وبه شرکت نفت که خود درجریان قضیه است توصیه میکند که دوباره باهمان حقوق مکفی بکارگمارده شود. اینجا یک نکته رابعرض آقایان میرسانم واواینست که این جعفری هرچه بود یک دفعه عضو شرکت نفت بوده، اخراجش کرده‌اند، دوباره برگشته عضو شرکت نفت شده آنوقت روزنامه اخبار روزما آبادان، مال شرکت نفت مینویسد مرحوم دهقان بدست یکنفر ناشناس یقتل رسید. این قضیه گمان میکنم جالب توجه باشد چون اگر روزنامه های ما می نوشتند ناشناس این یک چیزی بود ولی شرکت نفت که دودفعه اورا استخدام کرده ومدتی هم باجعفری کشمکش داشته چطور میتواند درروزنامه ارگان خودش بنویسد دهقان بدست یک نفر ناشناس بقتل رسیده است. این یک نکته ایست حکم مجدد استخدام جعفری درشرکت نفت صادر میشود شرکت نفت موافقت میکند که جعفری قاتل سرلشکر زاهدی رئیس شهربانی ودکتربقائی باشد خیلی معذرت میخواهم از آقایان اینرا چون مربوط بخودم است میگویم جعفری با مرخصی از شرکت نفت بتهران اعزام میشود هنوز قبل از عید نوروز ۱۳۲۹ است درتهران جعفری مأمور میشود باحزب توده ایران تماس بگیرد ولی چون نقش اووارتباطش باستاد وسرگرد نقشینه مخصوصاً معلوم است هیچکس باو روی نشان نمیدهد دونفر (رابطین آبادان) راطبق دستور نقشینه به ستاد معرفی میکند ونقشینه اورانزد سرتیپ گیلانشاه میبرد گیلانشاه که همکار سرتیپ ظلی وبلا واسطه مربوط به رزم آراء است جعفری رامورد (تفقد) قرارمیدهد وازاینکه اوحاضر شده است ضمن ۲ محل روزنامه مردم را نشان دهد ابراز خوشوقتی میکند وباو قول میدهد که اگر مأموریتش راانجام دهد که باخود رزم آراء ملاقاتش دهد اماخبری که حاکی از این ملاقات باشد بدست مانرسیده است. نقشینه مأمور میشود که اورا برای ترور زاهدی آماده کند اسمی از بقائی حالا در میان نیست. جعفری هر روز بمنزل نقشینه در رفت وآمد است حالا دیگر با عده کثیری از اعضاء رکن ۲ آمیزش دارد ولی نزدیکی اوبا نقشینه وخانواده اش بیشتر است. پس از یکهفته نقشینه بااوراز رابمیان مینهد میگوید که محمد مسعود تحت سرپرستی اووبکمک کسانی گشته شد که بعداً (ازسر) بازشدند باو وعده میدهد که اگر درقتل زاهدی اقدام کند اولاً وسائل فرارش راآماده میکند وثانیاً احمددهقان درمجلس از او طرفداری میکند از همه مهمتر رزم آراء‌اورا بانگلستان میفرستد واگر حاضر نشود از بین میرود زیرا دیگر از سری باخبر است که مطلعین آن نباید زنده باشند قبول میکند. ده دوازده روز از عید نوروز گذشته است به جعفری خبر میدهند که فردا موعد ترور زاهدی است. شب قبل از فردای عمل نقشینه باز در خانه اش از او پذیرائی می کند. بدین ترتیب یک جوان بی تجربه مسلول نا امید از زندگی که دیگر مثل گنجشک در دست ستاد ارتش است مسحور میشود صبح فردا باو خبر میرسد که اجراء نقشه بعقب افتاده و به آبادان بر می گردد. در اینمورد حدس هائی زده میشود که یکی از آنها مربوط به انتخابات تهران است. جعفری در آبادان بیش از پیش تنفر زحمتکشان را نسبت بخود حس میکند. حتی یکبار تصمیم با نتحار میگیرد ولی منصرف میشود اگر ا نتلیجنت سرویس با عجله او را در زندان نکشد و بگذارد که او بدادگاه برسد ممکن است که بگوید چرا شخصاً و علی رغم نقشه ای که در دستش داده‌اند تصمیم بقتل دهقان میگیرد این را هم ضمناً عرض می کنم خدمت آقایان که صبح خبرانتحار جعفری را بنده شنیده ام ولی این را پشت تریبون عرض عرض میکنم که بهرنحوی جعفری قبل از محاکمه بمیرد ملت ایران خواهددانست که از کجا بوده واین یک چیزی است که من میخواستم پشت این تریبون گفته شود اودردادگاه اگردوباره گولش نزنند نحت تأثیر ش قرارندهند ممکن است خیلی چیزهای دیگربگوید باری چندی پیش جعفری از طرف ظلی احضار میشود. ظلی خیلی کوتاه باو میگوید: دوبار ه همان مأموریتی راکه میبایست انجام دهی لازم شده تا ۲ روزدیگر باید بتهران حرکت کنی. بایدسعی کنی طوری بروی که نگویند ستاد ویاشرکت دستور داد. باین ترتیب ستاد ارتش ایران! وشرکت نفت جنوب دریک توطئه خودرا متحد نشان میدهند اوهم مرخصی میگیرد شرکت باو مرخصی میدهد و بتهران می آید ودراتاق شماده ۱۱ مهمانخانه اروپا مسکن میگزینید قبل از حرکت بتهران ظلی باو میگوید همینکه دوفرودگاه تهران از هواپیما پیاده شدی نقشینه منتظر تست دستورات اورا باید اجراکنی. در فرودگاه نقشینه به استقبالش میرود و همانروز نخست پارابلوم خودکار شماره ۱۲۰۹ را باضافه ۳۲ فشنگ ویک دفتر دستور تیر باو میدهد ومیگوید روزپنجشنبه ۱۳۲۹/۳/۴ ساعت ۱۲ نه زودتر جلو مجلس برود وبقائی رابزند اولین باراسم دکتر بقائی رابرای ترورمیشنود بخصوص باو وعده میدهد وسیله فرارش جلو مجلس مهیاست اینجا دوتوضیح بایدخدمت آقایان عرض کنم که از این توطئه روزپنجشنبه ما اینجا بودیم یکنفر بنده خدائی که نمیشناختمش یک یادداشتی از درمجلس برای من فرستاد وخواهش کرد که من از این دربیرون نروم بنده اتفاقاً روز ها که میرویم درخدمت آقای مکی میرویم و از اتومبیل ایشان استفاده میکنیم واز درچاپخانه می رویم باین جهت بنده طبعاً از این راه نمیروم.

ارباب – اتومبیل آقای مکی هم خالی از خطر نیست.

دکتر بقائی - هیچ جا خالی از خطر نیست

نورالدین امامی - آقای دکتر بقائی روح پدرت این کاغذ از کجاست؟ مال چیست؟ اینرا ما بفهمیم روزنامه مردم راآورده اینجا دارد می خواند

دکتر بقائی – آن شخص وقتیکه بنده را دید یک اطلاعاتی به بنده داد که بنده یک قسمت از آنها را تاکنون توانسته ام تحقیق بکنم و یک قسمت را نتوانسته ام تحقیق بکنم ولی بطور مسلم بنده میدانستم که اینروز پنجشنبه درمجلس منتظربود واینرا که بنده خواندم ودیدم با آن اطلاعاتی که بنده داشتم وبعضی از دوستانم که سابقه داشتند کاملاً وفق میدهد باری هدف این ترور ارعاب وکلا وجراید ومحافل مخالف رزم آراء بوده است تاهم زمینه دیکتاتوری رزم آراء فراهم ترگردد وهم امپریالیسم امریکا درمبارزه نفت دچار ناکامی بیشتری شود قراردبوده است جعفری همینکه بقائی راکشت مانند فخرآرائی بلافاصله کشته شود ووسیله نیزازهرجهت فراهم بوده است لابد برای زاهدی دیگری رادرنظر گرفته بودند روزپنجشنبه جعفری اصلاً بدرمجلس نمیرود. رزم آراء، گیلانشاه، نقشینه ودهقان گیج هستند دهقان مأمور است که اوقوت قلب بدهد!اینکه می گویند دهقان اورا نمی شناخته دروغ محض است چند روز مرتب جعفری برا ی همین کار بدفتردهقان میرفته و بالا خره روز ما قبل آخر قرار میشود شنبه شب نزد او برود واو اطاق راخلوت کند و در همین باره صحبت کنند!جعفری بقول خود وفا میکند!نزد او میرود و بادلی آ×رام می خواهد یک بار دیگر بخیانت رزم‌آراء روح بدهد که همان پارابلوم نقشینه کبدش را سوراخ میکند این ورقه که بنده خواندم یک ورقه ایست مربوط به اسم حزب منحله توده به اسم مردم، روز نامه مردم منتشر میشود و گاهی برای بنده می فرستند و گاهی هم می فرستند این شماره به وسیله یکی از رفقا بدست بنده رسید، چند شماره دیگرش را هم بنده خوانده ام و آقایان هم می دانند که اخیراً هم مبارزه ما با حزب توده خیلی شدید بوده ودریکی از شماره های اخیرش هم یک چیز های ناروا نسبت بما نوشته بودند. بنده میخواستم نقاضا کنم که آقایان توجه بیشتری راجع باین موضوع بفرمائید یک قدری ملاحظه کنید بهبینید این ستاد ارتش از چه اشخاصی تشکیل شده این سرگرد نقشینه که الان رئیس دفتر رکن دوم ستاد ارتش است رکن دومی که درهمه جای دنیا مأموریتش جاسوسی ارتشهای بیگانه است ودرممکت ما تمام بودجه اش صرف این میشود که بداند آقای هیئت شب بکجا رفته یاآقای فرامرطزی شب باکی ملاقات کرده‌اند (فرامرزی – من شب بیرون نمیروم) ستاد ماکارش این بود یک سابقه ای از این سرگرد نقشینه بنده باید عرض کنم خسروروزبه راهمه آقایان میدانید جریانش راهم اطلاع دارید، دراردیبهشت ماه ۱۳۲۶ خسروروزبه به دژ بانی مرکز زندانی بود نامه ای از مجرای رسمی مینویسد برئیس ستاد وقت که درآن موقع تیمسار سپهبد رزم اراء بود طی آ ن نامه مینویسد چون اینجانب فقط باتکاء بکاراکتر وقول تیمسار درخدمت ارتش حاضرشدم (چون آقایان یادشان هست روزبه فراری بود وبعدبرگشت بشرافت سربازی ووفای بقول تیمسار) باین جانب اجازه بدهید درپناهگاه اولیه خودم مخفی شوم تااگرمأمورین موفق بدستگیری اینجانب بشوند باکمال میل مجازات خودرا استقبال نمایم وتیمسار هم بقول خود وفا نموده باشند، موضوع این بوده که روزبه فراری بوده باو قول میدهند کاری باو ندارند برمیگردد لباس میپوشد اورا میگیرند حبسش میکنند این نامه رابه تیمسار مینویسد چند روز بعدازصدورنامه بالا وگذشتن آن دریک شب جمعه ای که ناگهبانی دژبان بعهده سروان خسرو روزبه از دژبانی متواری گردید، اینها که عرض میکنم مدارک دارد، روزبعد رئیس ستاد تیمسار رزم آراء سروان نقشینه رامورد اعتراض شدید قرار داده دستور فرمودند که این شخص بکرمان منتقل شود (نمیدانم شهر بدبخت ماچه چیز است) ویکسال از ترفیع محروم گردد، این دستور راصادر میکند، اما پس از ده پانزده روز بعد از این دستور سرگرد نقشینه فعلی از دژبانی مرکز برکن دوم ستاد ارتش منتقل میگردد وباتوجه بگزارش روزبه وصحبت هائی که از قتل مرحوم مسعود درافواه شایع است آیا بنظر نمیرسد که نقشینه شخصاًروزبه رافرار داده واصولاًدرکلیه کارهای مظنون ستادارتش دخالتهای این سرکرد نقشینه این است که توی روزنامه مردم اینطور درباره او مینویسد واینهم گزارشی است که هرکدام از آقایان میخواهند میتوانند بروند درستاد انراتعقیب کنند وبفهمند که چطور شد بما گفتند که این ادم نالایقی است زندانی رافرارداد وتبعیدش کردند بکرمان وگفتند باو درجه ندهید چطورشد که ۱۵ روز بعد انتقالش دادید برکن دوم ستاد ارتش، این ها یک چیزهائی است که باید رسیدگی بشود وچیزهائی است که درمجلس گذشته آقای حائری‌زاده ومن گفتیم راجع باعدام دوتاسرباز که خیلی عجیب بنظر میرسید، مدرک خواندیم، درجواب تمام اینها گفتند تکذیب میکنیم نگفتند که چی ها راتکذیب میکنم اینها راممکن است بگویند تکذیب میکنیم ولی اینها چیزهائی است که موجوداست، این رکن دوم ستاد یک لانةعقرب شده این رکن دوم جائیست که حیات همه شماها را مگر آنهائی که نوکرصرف باشند بخطرخواهد انداخت اینرا اطمینان داشته باشید آقایان اطمینان داشت هباشید که هرکسی فکری از خودش داشته باشد بدردآینده نمیخورد (غلامرضا فولادوند – پس چطور مذاکرات خصوصی سرگرد نقشینه باآقای دهقان راروزنامه مردم میداند پس این جاسوس روزنامه مردم است) حالا آنرا هم عرض میکنم بتصدیق دولت وقتیکه چندتاازشبکه ها ی حزب توده ایران راکشف کردند خودشان اعلامیه دادند که اینها درهمه جادست دارند وخیلی قوی هستند واین مطلب متأسفانه صحیح است چون انها رفته‌اند زیرزمین ودرآنجا دارند بامتد خیلی منظم کارمیکنند بنده شاهداین جریان مدت چند ماه بودم چندماه وچون بنده نخواستم مفصل بخوانم ومطالب دیگری که داشتم خواندم ومخصوصاً آن چیزهائی که بنده دارم ومربوط بخود من است کاملاً تطبیق میکند، یک موضوع دیگری هم هست که شنیدم از جناب آقای نخست وزیر خواهش شده لایحه ای که برای دفاع آقای رئیس ستاد تهیه شده درمجلس قرائت بکنند گرچه ایشان خواهش نمیکنم که از لحاظ اهمیت مقام نخست وزیری گمان میکنم بهترباشد قرائت آن لایحه تهیه شده را اصلاً بجناب آقای وزیر جنگ محول بکنند بنده فعلاً دیگرعرضی بآقایان ندارم وارددریک مبارزه ای هستیم که دنباله اش راخدا میداند ودیگر هم امیدوارم که هیچوقت راجع بخودم صحبت پشت تریبون نکنم خیلی هم تشکر میکنم از آقایان که حوصله فرمودندوبابردباری عرایض بنده راشنیدند ولازم بود بیاییم اینهارا بمجلس بگوئیم وبخوانیم که آقایان محترم یک قدری بیشتر توجه باین موضوع بکنند یک چیزهائی هم هست که نسبت به آنها ماوقت مجلس رانمی گیریم درروزنامه منعکس میکنیم مثلاً آن شبی که قاتل دستگیر شد وقتل اتفاق افتاد سرتیپ دفتری رئیس دژبان فشار می اورد که قاتل راببرند بدژبانی حبس کند یکی از افسرهای شهربانی که مخالفت کرد (فقیه‌زاده – منظوری نداشته) آقاچکاره هست که برود حبس کند و بالاخره آن افسر شهربانی که محالفت کرد او را نبرند در دژبان حبسش کنند او را ب اتنزل رتبه فرستادند به رشت آخر اینها اگر تصادف است من نمیدانم چطور اینجور تصادف ها پشت سرهم میشود یک سرتیپی است اسمش راحالا بخاطرم نیست (مکی – سرتیپ همایونفر) بلی سرتیپ همایونفر مخالفت کرد و گفت این قاتل در تحت اختیار شهربانی است من باید ببرم اورا بشهربانی کاربن این دونفر به مناقشه کشید و بالاخره زور سرتیپ همایونفر چربید چون قانونی بود برد به شهربانی، سه روز بعد اورا باتنزل رتبه منتقلش کردند برشت (نصرتیان - تنزل رتبه نبود) چرا آقا با تنزل رتبه بود خیلی واضح است رئیس پلیس انتظامی بوده حالا فرستاده‌اند او را بشهربانی رشت این عمل تنزل رتبه است این یک چیزهائی است که نباید بگوئید تصادف بوده است، این ها رایک قدری توجه بفرمائید والا مردم اینها را میفهمند مااگر بیش از این خودمان رابه نفهمی بزنیم خودمان هم میدانیم قضیه چیست چون اگر گفته شود متشنج میشود اگر ما بیشتر حودمان رابه نفهمی بزنیم مردم میگویند... بنده خیلی معذرت میخواهم اینها رابایدیک قدری توجه کنید، اگر یک قدری میخواهید احقاق حق بشود بدهید این قاتل رادرست ازش تحقیقات بکنند محاکمه بشود الان یک کارتی بمن رسیده است که از قرار معلوم یکی از جراید صبح نوشته است که حسن جعفری درزندان خودکشی کرده ومرده است این شخص فردا ممکن است بمیرد فردا تیر باو بزنند بمیرد تمام اینها ممکن است، چون بنده درمحبس بودم کاملاًباین چیزها آشنا هستم، تمام این چیزها ممکن است ولی بنده اعلام میکنم که اگر جعفری قبل از اینکه درمحکمه علنی آنهم محاکم دادگستری برای محاکمه حاضر بشود اگر بنحوی از انحاء مرداورا شخص رزم آراء کشته است بنده شخصاًاینرا اعلام میکنم وحاضرم مدارک وقرائن وشواهدش راهم ارائه بدهم چرا از رئیس دژبانی نمی پرسند که تو چکار داری قاتل رابخواهی ببری درمجلس دژبانی، همین یک سؤال راباید جواب بدهند، اگر مأمور شهربانی نبود اگر پاسبان نبود خیلی خوب میگفتیم خواسته‌اند کمک کنند ولی وقتی هست دیگر چرا آنها دخالت میکنند اینها راباید رسیدگی کنند، عرض دیگری ندارم.

رئیس – آقای وزیر دارائی هم شرحی مرقوم داشته‌اند که برای جواب سؤالات آقای دکتر شایگان حاضرند.

مکی – جواب بنده راجع به آقای دکتر اقبال مانده است.

رئیس – بشما که چیزی نگفتید.

مکی – آقای دکتر اقبال تمام بیاناتشان راجع ببنده است.

رئیس – راجع بشما حرفی نزده است.

مکی – چراآقا تبعیض میکنید؟

رئیس – درست حرف بزن.

مکی - شما هم درست نظامنامه را اجرا کنید

رئیس - گوش بده آقا شما که بنده را می شناسید.

مکی - بنده راهم همه میشناسند.

رئیس – این مزخرفات را نگوئید من که این جا نشسته ام همه من را می شناسند، هیاهو نکنید این آئین نامه است حق ندارید.

مکی - چرا حق ندارم تمام بیان دکتر اقبال راجع بمن است.

رئیس - ماده ۹۰ را میخوانم

دکتر بقائی - درجواب ایشان بود آقای رئیس

رئیس - درجواب روزنامه شما بوده است

مکی - نخیر درجواب بنده بود اول حرفش این بوده که درجواب آقای مکی، صورت جلسه رابخوانید آقا

رئیس – مگر شما سؤال کرده بودید؟

مکی – نخیر تمام بیان ایشان درجواب صحبت بنده بوده صورت جواب رابیاورید اول بیانش میگوید درجواب آقای مکی

رئیس - بسیار خوب بیان شما هم بماند برای جلسه آینده بگذارید آخریک کاری هم برای مملکت بشود والا این حرفی راکه شما میزنید همه را خسته میکند بگذارید یک کارهائی برای این بیچاره ها بشود دیروز بنده رفتم دربیمارستان فیروز آبادی پنجنفر دراثر دقت نکردن شوفر اتوبوس بچه بزرگ یاپایشان قطع شده یا مرده‌اند، بگذارید یک کاری برای مردم بشود من که می گویم برای این و اگر برای شخص خودم نیست همه موقع بزندگانی اجتماعی وسیاسی من هر سؤالی که میخواهید بکنید بنده حاضرم آقای حائری‌زاده بفرمائید سؤال خودتان را از آقای وزیر کشور بکنید

- طرح ۸ فقره سوال آقایان: حائری‌زاده – آزاد – مکی – دکتر شایگان – صفائی - ارباب – فقیه‌زاده – برومند – کهبد از آقایان وزرای کشور و دادگستری و بهداری و فرهنگ و دارایی و جواب آنها[ویرایش]

۳- طرح ۸ فقره سوال آقایان: حائری‌زاده – آزاد – مکی – دکتر شایگان – صفائی - ارباب – فقیه‌زاده – برومند – کهبد از آقایان وزرای کشور و دادگستری و بهداری و فرهنگ و دارایی و جواب آنها

حائری‌زاده - بنده قبل از اینکه موضوع سؤال راطرح بکنم. چون چندنفر از دانشجویان پزشکی رادانشگاه از شرکت درامتحانات قسمت ها نظر بآن اعتصاب محروم کرده است ونظر باینکه مطلب راجع بدانشگاه پرسشی میکند کسی نیست که جواب بدهد فقط بااظهار تأسف این مطلب راخواستم عرض کنم بچه هائیکه بخرج دولت مشغول تحصیل میشوند آن سالهای آخر مدرسه طب اینها ر ا محروم میکند این ظلمی است که بجامعه می کنند ممکن است یک خبط و خطائی هم شده باشد که آنها را باید از طریق دیگری حل کرد و در این موضوع بیشتر هم صحبت نمیکنم، موضوع سؤال من راجع به روزنامه اصناف است روزنامه اصناف شماره ۱۲ تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۲۹ منتشر شد خبر دادند که از طرف شهربانی اقدام شده است برای دستگیری مدیر روزنامه واوراق روزنامه راهم غارت کرده است دولت وبرده‌اند ویک نفری که توی آن روزنامه کار میکرده است اورا هم گرفته‌اند حسبش کرده‌اند من بااینکه کمتر فرصت میکنم که روزنامه راازاول تاآخرش بخوانم چون زیاد است وفرصت من کم است بهمان تیترهاش قناعت میکنم اگر مطالب مهم مملکتی باشد می خوانم اگر نه می گذارم کنار این راکه شنیدم این روزنامه رااز اول تا آخرش خواندم ولی بنده چیزی که بتوانم توی این روزنامه فکر کنم که مورد بی لطفی دستگاه مملکت باشدندیدم یک قسمت نقاشیها وصورتهائی هم داشت من نگاه کردم آن صورتها ونقاشیها، از اینها من چیزی نفهمیدم که یک چیز خلاف حقیقتی چاپ کرده باشد این نقاشی عکس شاه سابق هست وعکس مرحوم مدرس است آقا‌زاده خراسانی وحاج آقا اصفهانی مرحوم مستوفی الممالک است سرهنگ فولادین است، اسدی است و تیمورتاش است وداور وسردار اسعد وفرخی وعشقی این عکسش است توی آنهم نوشته است شاهنشاه فقید وجمعی از رجال ایران که درسنوات اخیر بدرود حیات گفته‌اند این هیچ جایش دروغ نیست، خوب همین جور بوده بدرود حیات گفته‌اند مقالاتش راهم که من برداشتم نگاه کردم یک خبری که موجب باشد ومضربدین ومملکت وشخصی باشد که دادستان اوراتعقیب کند من نیافتم اگراقایان میل دارید از اول تا آخرش رابخوانم تا آقایان قضاوت کنید توهینی نسبت بهیچکس نیست اگر مملکت آزادی نداشته باشد قابل زندگی نیست یک وقتی ابداً قانون نبود توی این مملکت یک پادشاهانی مملکت رااداره میکردند بطریق استبدادی بایک مأمورین آنروز گاهی مردم مورد غضب واقع میشدند گاهی مورد رحمت، تکلیف مردم معلوم بود که باید آن شخص راازخود راضی بکنند حالااین شخص خودشاه باشد یادربلوچستان آن فرمانده محل اورا باید راضی نگه دارند اگرمورد بی مهری واقع شدند که آن جریان مجازات و عذاب و عقاب و همه چیز بود در مملکتی که قانون حکومت میکند مردم تکلیفشان معلوم است دستورهای قانون رامن اگر اطاعت کردم وراحت توی منزلم میخوابم کسی بمن کاری ندارد اشخاص از قیافه من اگر نفرت دارند بمن نگاه نکنند ولی حق ندارند بمن تعرض بکنند فقط قانون حق دارد حکومت کند، چه شده است که مردم دوره ناصرالدین شاه رادوره خوشبختی خودشان میشمارند، از اغلب مردم بپرسید بشاه شهید رحمت میفرستند اینکه امروز قانون اسمش هست برای اینکه بهانه وحربه برای زمینه سازی بدست اشخاص فاسد باشد قانون وجوددارد ولی برای حفظ حق مظلوم ابداً وجودندارد، اراده های اشخاص از هرنقطه ای هرشخص که قدرتش نسبت به آن افراد دیگر بیشتر شد اراده اوقانون وحاکم است، این پولهائی که خرج میشود برای انتخابات که ماها بیائیم اینجا بنشینیم بااین سرو صداهائی که بنام دستگاه اجرا و قانون وزارتخانه ها دارند آن مقصود اصلی که حکومت قانون باشد چون وجودندارد بکلی لغو است بیخود مردم رالخت میکنند یم جماعتی میچاپند، غارت میکنند آن منظوری که اسایش جماعت باشد ابداً از قوانین امروز عاید مملکت نمیشود. من از قسمت هائی که دارد چندسطر میخوانم (بااین که یک هفته از بحاک سپردن شاه فقید گذشته است از آن جائی که تلقین کلمات بربالین کسیکه روزی باکمال قدرت بر۱۵ میلیون نفر حکومت میکرد زندگی داشت این مقاله رانوشتم وامیدوارم که افهم افهم واعلم واعلم برتشییع کنندگان جنازه شاه فقید اثرکرده بدانند که صاحبان کلیه آثار وقدرتهای گردنکشان عالم رابیل وکلنگ قبرکن میتواند محو ونابود کند جزظالم وعدل را) من هرچه فکر کردم این جا کفری گفته؟ برخلاف حقیقت گفته غیر از یک نصیحتی چیزدیگری جز به اینجا چیزی نفهمیدم درسا ل فلان از دامن زن پرتستانی درآلمان طفلی بدنیا آمد که به نیچه ملقب گردید الی آخرش قصه وحکایت این است این هم صورتها وعکسها بلی یک جمله ای دارد این جا عکس مرحوم سید حسن امامی است نوشته است شادروان میرسید حسن امامی هیچ چیز دیگری هم ود دراطرافش نمیبینیم نوشته باشد صفحات دیگرش هم من هرچه فکر میکنم یک مشت رمان یک مشت اعلان یک قسمت شکایات مردم ناله هائی که دارند من چیز دیگری توی این روزنامه پیدا نکردم تاریخ ممتدی هم فهرست وارنوشته است، نوشته است (در آذر ماه ۱۳۲۸ عبدالقدیر آزاد حائری‌زاده و مکی و دکتر بقائی که در قتل وزیر دربار بازداشت شده بودند آزاد شدند) (۱۹ – آقای علی اکبر سیاسی از اروپا واردشدند) این چیزهائی نیست که بتوان جرمی تشخیص داد اخباری برداشته نوشته علت اینکه مأمورین وزارت کشور یک روزنامه ای رابدون جهت بدون اینکه مطلبی مضر بدین وآئین داشته باشد مدعی خصوصی داشته باشد توقیف کند حق اینکه اوراق آنرا ببرند وغارت کنند ندارند این اوراق مالیات دارد این مردک که این اوراق رانوشته است لابد خرجی کرده مالیه راکه نمیشود غارت کرد، دربالای این روزنامه نوشته است صاحب امتیاز ومدیر ابراهیم کریم آبادی مدیر داخلی خلیل کریم آبادی یک نفر کرباسی نام، کرباسچی نامی همچو کسی بوده است که توی آن اداره کارمیکرده است هرچه نگاه کردم علتی برای آن شخص که برده‌اند و او را گرفته‌اند وحبسش کرده‌اند من نفهمیدم و یک مدتی در کشمکش بود که او را ببرند در محاکم نظامی پدرش رادربیاورند یاتحویل محاکم عمومی بدهند خداپدرشان رابیامرزد که تحویل محاکم عمومی دادند والان هم حبس است من این رامی خواهم از آقای وزیرکشور که سابقه ممتدی درآزادی دارند (آزاد – همچو چیزی نیست) وبقول جناب اقای دکتر بقائی از رجال صدر مشروطیت هستند آن مشروطه ای که ماها سنگش را به سینه میزنیم که نتیجه اش همین است جواب بدهند

آزاد - آقای رئیس نوبت بنده است

وزیر کشور (آقای اردلان) – اجازه بدهند آقایان سؤال بکنند همه را یک جا جواب میدهم آقای دکتر شایگان بفرمائید

آزاد - بنده مقدم بودم

رئیس - بفرمائید

آزاد - گرچه میدانم آقای اردلان که الان اینجا تشریف دارند چندین دفعه که من سؤال کرده ام ایشان میگویند تکذیب میکنم ولی من برای اطلاع آقایان عرض میکنم که قضیه چه بوده من حرفی ندارم که اگر یک کسی مرتکب جرمی شد آنرا ببرند توقیف کنند واذیتش کنند ولی بدون جهت چرا؟مطابق قانون هرکاری که میخواهند بکنند ولی بدون جهت چرا درصدرمزاحمت مردم برمی آیند این روزنامه وقتی که منتشر شد ازطرف کریم آبادی که من همسایه او هستم بمن خبر داده شد که درب حانه او پاسبان گذاشته‌اند وزن وبچه اووپدر پیرمردش رااذیت می کنند وخودش هم فرار کرده من قبل ازاینکه باکسی صحبت کنم رفتم پیش دادستان پرسیدم این شخص رااگر دادستان توقیف کرده است ا لبته باید برود بمحکمه، اگر دادستان توقیف نکرده است چرا اینکار راکرده‌اند رفتم پیش آقای ریاحی آن روزنامه رابرداشتم گفتم آقای ریاحی این روزنامه راشماتوقیف کرده اید یاخیر واگرشما این روزنامه راتوقیف کرده اید ودنبال آن صاجب امتیاز میگردید این چه ربطی باین شخص دارد گفت من این روزنامه راخوانده ام ولی هیچ جرمی درش نیست، این ریاحی دادستان گفت:من هم این راتعقیب نکردم اداره شهربانی خودش برداشته قرستاده اینجا بعداً با خود آقای سرلشکر زاهدی صحبت کردم گفتم آقای سرلشگر زاهدی من از دادستان پرسیدم ودادستان گفتند که این جرم نیست بفرستید مرخصش کنند ایشان گفتند میفرستم مرخصش کند مرخص کردند امد اینجا بلافاصله آمدند دنبال این شخص که دستگیرش کنند از طرف دیگر ان کرباسچی راهم توقیفش کردند ودارند پرونده درست میکنند من میخواهم بپرسم که چرا این مردم رادارند تحریک میکنند من میگویم اگر کسی جرمی مرتکب شده کاربد میکند ببرید توقیفش کنید ولی کسی که کاربدنکرده از این که مردم را حبس بکنید بمردم فشار وارد بیاورید مردم رابیندازید زندان وبیرون بیاورید اینکار ها از برای چیست اینها رابمن چون خودم از آقای ریاحی دادستان سؤال کردم دادستان بخود من گفتند که این جرم نیست خواستم آقای وزیر بیایند وباین موضوع جواب بدهند.

رئیس - آقای مکی

مکی - بنده بعد از این که آقای وزیر صحبت کردند عرض خواهم کرد.

رئیس - آقای دکتر شایگان سؤال شما مربوط باین قسمت نیست بعد بفرمائید. آقای وزیرکشور.

وزیر کشور - اولاً عرض کنم که چون هرسه نفر آقایان یک سؤال راامضاء کرده بودند مطلب هم یکی است البته مناسب بود که هرسه یک دفعه سؤال میکردند که بنده یکدفعه عرض کنم ولی برای بنده فرق نمیکند آقا هم سؤال کنید همین جوابها راغرض خواهم کردم اینجا سؤال محدود بود بتوقیف روزنامه وتعقیب مدیر ویک نفر دیگر، آقای حائری‌زاده خارج از این سؤال یک فرمایشاتی فرمودند که بنده اول جواب سؤال آقایان راعرض میکنم بعد بااجازه ریاست محترم مجلس درآن قسمت هم چون اظهاراتی شد بااجازه آقایان یک عرایضی عرض خواهم کرد، توقیف روزنامه چون اصرار شده که کارها روی قانون باشد بنده هم بمحض اینکه این سؤال شد از شهربانی کل استفسار کردم درتاریخ ۲۸ – ۲ – ۲۹ ودرتاریخ ۴۰ – ۲ – ۲۹ تحت شماره ۵۷۵۱ از شهربانی کل کشور گزارش رسید که چون طبع روزنامه اصناف مورخه ۲۳- ۲ –۲۹ ضمن گراور مطالبی بمنظور اهانت بمقام سلطنت (آزاد – آقای اردلان آنرا بخوانید) درج شده، شما بنا نبود صحبت کنید

رئیس - آقای آزاد شما سؤال کردید مطابق آئین نامه و بعد هم حق دارید اگرمنظور شما تأمین نشده بود توضیح مختصری بدهید

وزیر کشور - که مفاد آن طبق بند الف قانون اصلاح مطبوعات مصوب اسفند ۳۲۷ تشخیص واین حق شهربانی است واین حق البته فعلاً هست هروقتی که آن قانون تغییر کرد مطابق آن قانون بعدی رفتار خواهد شد ولی مطابق قانون فعلی حق داده شده است بشهربانی که هروقت تشخیص داد روزنامه راتوقیف کند وچون آقای ابراهیم کریم آبادی مدیر آن پنهان شده بود پرونده آن در موقع مقرر بدادسرای شهرستان تهران احاله شده است این کجایش خلاف قانون است؟ شهربانی بموجب قانون حق دارد تشخیص بدهد (فرامرزی – حق تشخیص ندارد) که روزنامه خلاف قانون عمل کرده است و او را بفرستد بدادسرا، حالا محاکمه شد وتبرئه شد آن روزنامه از توقیف درمی اید، اما موضوع دیگر موضوع توقیف کرباسیان او را هم مستند به اعلامیه هائی مبنی برمخالفت با تشییع جنازه اعلیحضرت فقید رضاشاه بوده است اینرا توقیف کرده‌اند و پس از تحقیقات آنرا هم بداد سرای مربوطه احاله کرده‌اند، پس جواب مختصر سؤال آقایان همین بود که بعرض رسید اما چون در ضمن صحبت فرمایشاتی شد بنده خیلی دلم میخواهد مجلس شورایملی واقعاً تکلیف زندگانی مردم راتوی این مملکت معین کند، اگر هرکس بمیل خودش مطالبی رابخواهد یک طوری تفسیر کند وحمله کند باجرا کنند گان قانون خوب آ ن امری است علیحده باید گفت که اختیار مملکت دست ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۵ نفرآدم است وانها هرجور تشخیص دادند دولت باید اطاعت کند، یکی میگوید قانون باید حاکم باشد یعنی وقتی که قانون حق داد که یک کسی این روزنامه را توقیف بکند باید منتظر شد باید محکمه درباره او حکم بدهد، دیگر عهد ناصرالدین شاه راآوردن ومقایسه کردن دیگر خارج از سؤال است بنده از آقایان محترم سؤال میکنم همه ملت ایران ملل ودول دنیا که نسبت به تشییع جنازه اعلیحضرت فقید احترام گذاشتند آیاانصاف است که یک نفرتوهین بکند؟ بنظر من انصاف نیست (آزاد – توهین نکرده کی توهین کرده؟) عرض کنم آقاچرا بایدخدمات اشخاص بزرگ رافراموش کرد بنده نمیگویم که معایب هم درکار نبود، برای اینکه نمی توانم این را بگو یم البته دریک کارهای بزرگی یک اقدامات بلندی معایب هم ممکن است داشته باشد اگرمعایبی بود باید همه کارها رافراموش کرد؟ راهها، راه آهن ها، پلها، دانشگاه، تعلیمات عمومی، سربازگیری، هرچه که الان هست شما میبینید از اقدامات شاهنشاه فقید بوده است بی انصافی است که پشت این تریبون این حرفها را نزنیم (آزاد – اینها را تفتین است) همه اش تنقید وایراد دیگر کی جرأت میکند توی این مملکت کار بکند.

رئیس - آقای آزاد توضیح ثانوی دارید آقا؟

آزاد - بلی بلی بعد عرض میکنم.

مکی - آقای وزیر کشور فرمودند که تکلیف زندگانی مردم راباید معلوم کرد، تکلیف زندگی مردم راقانون باید تعیین کند وقانون هم تعیین کرده قانونی دردوره ۱۴ ما گذراندیم که فراریان شهریور راتعقیب کنند چراتا حالا این قانون را بموقع اجرا نگذاشته‌اند تا کسانی که اعتراف بفرار کرده‌اند مورد تعقیب قراربگیرند چرا تاحالا این قانون رابموقع اجرا نگذاشته‌اند تاکسانی که اعتراف بفرارکرده‌اند مورد تعقیب قراربگیرند چرااین قانون عمل نشده، اما راجع باین شخص که ما سؤال کردیم امروز درمحکمه جنحه شعبه ۱۳ این پرونده رسیدگی شد محکمه باتفاق آراء نظرداده است که هیچگونه دلیلی برای مجرمیت وجودندارد وپرونده رااحاله کرده است بدادسرا ولی دادسرا برخلاف مقررات قرار حبسش رابقرار کفیل تبدیل نکرده بااین که گفته‌اند توهین نبوده. باز قرارراتبدیل نکرده‌اند این مطالبی که میگویند تفتین است اینها برای این است که میخواهند بین ملت وبین پادشاه ایجادتفرقه بکنند اگر یک کسی مطالبی مینویسد باچند تاعکس ومینویسد که اینها درچندی قبل مرده‌اند یابنویسد مدرس مرده است آیا مدرس زنده است؟؟آیا گفته است مدرس کشته شده؟ عکس مدرس راگذاشته گفته است مرده ویک عده ای درچندی قبل مرده‌اند اگراینها رانوشته باید این شخص راتوقیف کنند؟ چه توهینی کرده است؟ توهین باهو وجنجال دوتا است اگر البته کسی توهین کرده است باید تعقیب شود قوانین مملکت توهین واهانت وضرب وجرح رامعین کرده است، اگر کسی توهین کرد اگر کسی رازد، اگر خدای نکرده برخلاف قانون پایش را از گلیمش دراز کرد باید مجازات بشود اول شهربانی توقیف بکند، بعد برود بمحکمه، دیروز بنده دوساعت ونیم بعدازظهر تاآمدم بخوابم گفتند مدیر روزنامه حاجی بابا راگرفته‌اند بوسائلی باآقای دکتر فاطمی مدیر باختر گفتم ایشان باشهر بانی صحبت کنند وتا ساعت چهار بعدازظهر از ایشان کفیل گرفته و آزاد کردند مطالب آن روزنامه از خواندم بچند نفر از آقایان حقوق دانان نشان دادم گفتند ماتوی این چیزی نمیبینیم ولی هرروز میخواهند یک روزنامه رابزند آن جا نشان بدهند وبگویند بعرض برسانید بگوئید این توهین است وقتی که انسان از دریچه بدبینی بخواهد نگاه کند مطالب جراید انتقادی وفکاهی راالبته یک چیزها هم از تویش میتواند دربیاورد ولی جراید فکاهی وانتقادی درتمام دنیا هست همانطور که ملل دیگر باروزنامه نویس ها رفتار میکنند ماهم باید بهمان رویه ومطابق قوانین کشور رفتار بکنیم ویلسن رئیس جمهور اسبق امریکا یک قاعده مخصوصی راجع بروزنامه نویسها داشته میگوید باروزنامه نویس از سه طریق یکی راباید انتخاب کرد یاباید بی اعتنائی کرد وحساب روزنامه راواگذار کرد بقضاوت عمومی که افکار عمومی قضاوت کند، یامحاکمه بوسیله محاکم وحضور هیأت منصفه یامقابله بمثل یعنی اگر یک روزنامه ای مطلب خلاف حقیقتی نوشت دولت فوراً دریک روزنامه دیگرتوضیح بدهد که ایم مطلبی که فلان روزنامه نوشته حقیقت ندارد تکذیب میشود (فرامرزی – مقابله بمثل برای مطلبی است که خلاف حقیقت باشد) یاجواب بدهد یااینکه بوسیله محاکم ببرد محاکمه اش بکند ومحکومش بکند هرترتیبی محکمه معین کرد اجرا بکند یااصلاً بی اعتنائی بکند ولی دراین مملکت اول زبان روزنامه نویس رااز پشت گردن او درمی آورند وبعد هم باهو وجنجال میگویند که آقا این روزنامه نویس چنین کرده وچنان کرده اول اورا از کار وزندگی بازمیدارند وبعد هم میخواهند باهو وجنجال یکدسته ای راهم که اگر بخواهند دفاع از حق وعدالت بکنند باهوو وجنجال از میدان میخواهند دربکنند که تو دوره ناصرالدین شاه راچرا گفتی؟ وچه گفتی؟خوب اگرکسی یک حرفی بخواهد بزند باید یک مقدماتی برایش فراهم بکند وبعد هم یک نتیجه ای ازش بگیرد، بعد هم یک مثالی بیاورد، کسی جرأت نکند که اقای وزیرکشور بدش می آید که چرا از فلان دوره صحبت کرده‌اند مگر برای خوش آیند جنابعالی باید این حرف زده بشود مامطالبی که اینجا میگوئیم از نظر قضاوت افکار عمومی می خواهیم بگوئیم ومیخواهیم که اگر جرائد آزاد درمملکت وجودداشته باشد این مملکت تحت تأثیر قوای دولت قرارمیگیرد وهرکاری بخواهد سرملت درمی آورد. آخر دوره ۱۵ آقایان یاد شان هست که چه فشاری بمطبوعات آوردند، زبان همه رابستند برای اینکه قانون نفت راازمجلس گذرانند. امروز هم که این قانون مطبوعاتی رابمجلس آورده‌اند ومعلوم نیست کجا میخواهند دفنش بکنند ونمیگذارند که این قانون بیاید بمجلس وآقایان محترم این قانون رادرش نظر بدهند برای اینست که یک نفتی هم درپیش هست وازاین قانون میخواهند برا خفه کردن روزنامه ها استفاده بکنند والا این قانون یک قانونی هست که تکلیف مقامات عالیه مملکت راتعیین کرده‌اند این قانون رابگذرانید وطبق این قانون هم باکسی میخواهند رفتاری بکنید، بکنید الان ماقانون نداریم وقانون راهم باید اجرا کرد ولی نه اینکه هرکسی تعبیر بکند شهربانی تعبیربکند. روزنامه راببندد، محکمه توقیف بکند، محکمه قضاوت وتشخیص بکند یادرش راببندد ولی آقای رئیس شهربانی بگوید این روزنامه راببندید یاآقای وزیرکشور دستور دهد با تلقن که این روزنامه راببندید. آقا این روزنامه درروزیک مقداری خرج دارد، کارمند دارد، گرفتاری دارد، همینطور بیایند و ببندند، بعد هم معلوم شود، یعنی محکمه نظر میدهد مثل همین روزنامه اصناف که هیچ تقصیری ندارد وجرمی واقع نشده این خسارتی که بهش وارد شده کی باید جبران بکند؟ فقط بک تلفن برمیدارند وهربلائی سرمردم بخواهند می اورند بعد هم میگویند تقصیری نداشته، آزاد شد ولی این غرامت را هم باید تعیین کرد که بعد از این یک وزیر یک رئیس اداره با تلفن و بی جهت یک روزنامه ای راتعطیل نکند.

وزیر کشور - اجازه میفرمائید؟

رئیس – بفرمائید

وزیر کشور- فرمایشات اخیر آقا را جواب عرض میکنم خواهش میکنم توجچه بفرمائید بنده تلفن برا توقیف هیچ روزنامه ای نکرده ام وانشاءالله تا آخر عمر نخواهم کرد انرا خواهش میکنم که مطمئن باشید از این بابت واینرا هم خواهش میکنم ببینید درشهربانی آنوقت کی بوده چه جورتشخیص داده بنده هم موافقم که باید قانون اجرا شود هردو هم دراین باب متفق علیه هستیم. خودتان هم فرمودید که محکمه اینطور حکم داده پس تصدیق فرمودید که خلاف قانونی نشده واین بمحکمه فرستاده شده ومحکمه هم ازاد ست وهرطوری دلش خواسته رأی داده بنابراین خلاف قانونی نشده، اگر بنده یک خرده از مثال تاریخی عرض کردم برای این بود ک هصحبت شد وبنده هم صحبتی کردم والا جواب قانونی همین است که مطابق قانون جاری بوده ومادامیکه قانون دیگر جایگزین قانون فعلی نباشد ناچار هستیم که همان رااجرا کنیم دولت هم اگر نظر نداشت که یک تسهیلاتی برای جراید ایجاد کند، این لایحه رابمجلس نمی آوردالبته هروقت که تصویب شد ومجلس رأی داد واین لایحه اش گذشت البته هرکس هم خلافی کند مطابق این لایحه بااورفتار میشود.

رئیس - آقای دکتر شایگان.

دکتر شایگان – مطالب مهمتری از این سؤالاتی که امروز مطرح میشود بنده داشتم که میخواستم بعنوان نطق قبل از دستور از وقت استفاده کنم واین مطالب رابعرض آقایان برسانم که این وقت محفوظ ماند برای روز دیگر، بنده دو سؤال ویک تقاضا از دولت کرده ام که راه جوابش بسیار آسان بود ممکن بود عملاًببنده جواب بدهند که دیگر مطالب دراینجا بحث نشود. نه آن دوسؤال ونه آن تقاضا هیچکدامش راترتیب اثر بهش ندادند. اگر گاهگاهی مجبور بسؤال میشویم علتش اینست که هرروز مقدار زیادی کاغذ برای مامیرسد که شکایات از عمال دولت است. البته اگر همه مامیرسد که شکایات رابخواهیم بعرض مجلس برسانیم باید تا آخر مجلس بهمان سؤال بگذرد ولی بعضی اوقات بعضی از این سؤالات هست که نمیشود بدون اقدام گذاشت. این سؤال یکی دوتا اگر اینجا مطرح شود ودولت جواب مقنع بدهد نه جواب جدلی و ترتیب اثر بسؤال بدهد تمام آن شکایات خرده خرده رفع میشود یعنی فلان عامل دولت که درولایات است میبینید که اگر شکایتی از اوشد ترتیب اثرمیدهند، بدلیل انکه میبینید شکایتی که از رفیق اوشده ترتیب اثردادند، بخودی خود اگر بدو سه تاازاین سؤالات جواب مقنع وصحیح (نه جواب جدلی) داده شود، خرده خرده این شکایات رفع میشود ولی ابتکاراتی که ماداریم اینست که هرگز جوابی بسؤال مطابق آن سؤال ندهیم وفقط مثل اینست که دونفر درمبارزه هستند مثل آخوندهای سابق نه ملاها، ملاها جدلی نبودند، این سؤالی میکند آنهم بلند شود وجواب میدهد دوسؤالی که بنده کرده ا م یکی راجع باستاندار کرمانشاه ویکی دیگر هم راجع بشاه بهرام است. هردو درشاهی اشتراک دارند اودرکرمانشاه واین هم شاه بهرام است یکی اولش شاه است ویکی آخرش. این دوتا درحقیقت برایشان مشتبه شده است از این اسم خودشان میخواهند سوءاستفاده کنند کارهای بیمزه می کنند. کارهای خلاف قانون میکنند. تجاوزبحقوق عمومی میکنند. دولت هم به انها تماشامیکند وهیچ ترتیب اثری به شکایات مردم دراب این دوشخص نمیدهد. شاید محتاج بگفتن نباشد که بنده نه باین آقا صمصام ونه به آن شاهرخ هیچ نوع نظرخاصی ندارم واگرنظرخاصی داشتم نسبت بع آن صمصام باید نظر محبت باشد، برای آنکه این شخص رادرمتوسط سه سال من درس داده ام. حالاخواهید فرمود که چه نفس غیرگیرایی داری؟ ولی: آه سعدی اثرکند درسنگ نکند درتوسنگدل اثر هستند سنگدلانی که تأثیر ندارند. این شخص برادری هم داشت آن برادر آنهم هم درس این بود ولی رفت بفرنگ وتحصیل کرد وآن تحصیلات عالیه یک صفای روحی برا ی این آورده بطوریکه ممکن نیست که بهیچ جنبنده ای هیچ زنانی برساند ولی ایشان تشریف بردند وآن خشونت خاص درایشان مانده است وآن خشونت رابتمام معنی درآن ناحیه ای که اسمش کرمانشا ه است اعمال میکند ودولت هم ایشان راتشویق میکند وتلگرافشان را می آورند بهمه جا میدهند که چه مرد مهمی است. دولت از ایشان راضی است (وزیرکشور – دولت تلگرافی نداد اینجا) چرا؟ دادند. (وزیرکشور – کی دادند؟) دادند تلگرافی آوردند که نانواهای آنجا که تکلیفشان رو شن است، راضی هستند از ایشان. نانوا که از استاندار متشکر باشد تکلیفش روشن است. نانوا که از ایشان ارد گرفته است از ایشان تشکر کرده است که چه مردی است جانشین انوشیروان عادل است این انوشیروان عادل کارهای زشت میکند یعنی درست یک از اعمال همان ناصرالدین شاه شهید بقول آقا شهید یکی از آنهاست یعنی عیناً میخواهد آنطوری حکومت بکند، کارهای متعددی کرده از همین تیپ یکی این است که آمده است مدیرروزنامه ای را باسم آیینه روز، روزنامه باسم آئینه روزاست ومرتضی مهدوی هم مدیرش هست. این مرتضی مهدوی بسیارمردخوبی است یادداشتی فرستاده وخودش بیوگرافی خودش رانوشته است که من کی هستم فضائلی دارد از علوم قدیمه اطلاع دارد وخواهرزاده آن کزازی معروف است از قراری هم که کرمانشاهیها میگفتند ببنده خیلی آدم محجوب بی ازاری است ایشان راخواسته است برای مقاله ای که درانجا نوشته است وگفته است باو که مقاله مال تواست؟ گفتندبله مال من است، صدا کرده است ان فراشباشی راباید گفت فراشباشی برای انکه این عمل باهمه آن اصلاحاتش مال آنوقت است فراشباشی راصداکرد هگفت هبزنید اینرا آورده بتفصیل دورتادورفرمانداری زدند وان فراشباشی دروقتیکه از جلوی حاکم رد میشد اهسته ترمیزد ووقتی هماستاندار میدیده محکمترمیزده وبعد از اوعذرخواهی میکرده که من جلوی او میزنم (حاذقی – این اگرواقعیت دارد آقای وزیرکشور باید تلگرافی معزولش کنید) وزیرقدرت ندارد که چنین کاری بکند، شما چراتکلیف مالایطاق میکنید (مکی – آقای اردلان فرمودند قانون است) (فرامرزی – این حتماً بایدمحتاکمه شود ومجازات شود، دولت راباید استیضاح کرد، اگرنکرد این کاررا) بع دآنجا هم میرسیم، تکلیف مالایطاق نباید کرد عرض کنم ایشان روزنامه ای که نوشته عین این روزنامه را برای من فرستاده است روزنامه ای نوشته بدبخت متکی شده است به احادیث وازبس عجله داشته حدیث راهم حدیث علوی حساب کرده گفته است که این حدیثازقول حضرت علی است درصورتیکه حدیث نبوی است کما تکونو یولی علیکم، مال حضرت رسول است ولی اوخیال کرد همال حضرت علی است، اینراگذاشته وهمان فکری که دراروپا هم هست اول دفعه دراروپا این درمشرق مال حضرت رسول است، ولی درغرب این حرف رامنتسکیوزده است، همکار روسووولتر زده: هرملی شایستگی آن حکومت رادارد، آن دولتی رادارد که بهش حکومت میکند این بربخت خیال میکرده که میشود این حرفها را زد، این حرف را زده، ودراینجا هست ببینم که این بکجا برمیخورد بع داشاره کرده است که باید مطابق قانون رفتارکرد واین جیقه های چوبی کاری از ایشان ساخته نیست، این کلمه جیقه چوب آتشی کرده است آقای استاندار را و انجا روزگار اینرا اینقدر سیاه کرده است بعد این مطلب را روزنامه های انجا مدیران جراید آنجا اجتماع میکنند صبح فردای انروز ومی خواهند یک قطعنامه ای صادرکننددرباره این آقا که عجب استانداری است، گرگی است درلباس گوسفند (فرامرزی- به لباس گوسفند هم که نیست) (ناظرزاده – به لباس پلنگ) بلی گرگ است به لباس گرگ. رئیس شهربانی می آید جلوگیری میکند، میگوید آقا چون آقای استاندارنیستند البته نیستند یعنی آمده‌اند بتهران که کثافت کاریشان اینجا رابشویند نمیشود که قطعنامه صادرکرد، اینها ساکت شدند از قطعنامه صادرکردن منصرف شدند ولی روزنامه طوفان غرب عین این واقعه رانوشته، همین این عرایضی که بنده عرض میکنم بااین پسگردنیها همه اش را اینجا بتفصیل دارد اینهم عین روزنامه اش هست، بعدوقتیکه این روزنامه رامنتشر میکند و بمرکز میرسد، آنجا شهرت میدهند که آقایان باهم صلح کرده‌اند، مثل اینکه این صلح صورت پذیراست، اگرکسی بنده راسیلی بزند بعنوان خود بنده منهم بگویم بعد باهم روبوسی کنیم، این صلح معنی دارد، ولی اگرکسی سیلی ببنده زده است بعنوان نماینده مجلس، صلح بنده چه معنائی دارد؟ (آزاد – صلح نکرده) صلح هم نکرده (فرامرزی – صلح نکند چه کند؟) این بدبخت روزشنبه تلگرافی ببنده کرده این تلگراف را بنده میخوانم مجلس شورایملی، فلان کس رو نوشت جناب آقای عبدالقدیر آزاد: ضمن اظهارتشکرازمراحم آقایان، مراتب مندرجه درشماره ۳۷ طوفان غرب تعیین میشود مدیرروزنامه، یعنی همین، همینکه الان هست همین شرحی که بنده الان عرض کردم راجع به پسگردنی، اینجاست اینرامیفرستد بعد این بدبخت میترسد که مبادا تلگرافش را نرسانند سواد مصدق میکند تلگرافش راوباپست میفرستد، باز میترسد ببینید چه زهرچشمی از مردم گرفته‌اند میترسد عکس آن تلگراف راهم برای بنده فرستاده که هیچ شبهه ای در کارنباشد (خنده نمایندگان) عرض کنم به حضورجنابان عالی، بعد شاهد دیگرش این است که بعد از این روزنامه ای که به این ترتیب شده روزنامه بعد را منتشر میکند، از ترس آن سرمقاله راسفید میگذارد، چیزی نمی نویسد چون هرچی بنویسد چون بازکتک ثانوی چندان مطبوع نیست این است که شماره دوم را بدون سرمقاله مینویسد شمار ه سوم راهم بازفکرمیکند بدبخت که مقاله چی بنویسد ومتوسل بذیل عنایات حافظ میشود واین شعربسیارزیبا را که درست وصف حالش است. سرمقاله میکند بدبخت: من که از آتش دل چون خم می درجوشم مهر برلب زده خون میخورم وخاموشم این سرمقاله این بدبخت است، آقاحسن ذوق این بدبخت راببینید. این ادم به این رقت ودقت را درمقابل آن آدم عجیب این دوتارادرمقابل هم گذاشته‌اند بعد بالاخره درتمام این مقاله بدون اینکه حرفی بزند این بدبخت، تمام متوسل شده است به اشعار. یک شعردیگر از حافظ، تملقی هم بیچاره گفته است: خون خور و خامش نشین که آن دل نازک طاقت فریاد دادخواه ندارد این نازکی دل رانمیدانم از کجا دیده است دیگر چیزی خودش ننوشته فقط بغزلیات اکتفا کرده بعد مقاله بعدش را بازمتوسل شده بتاریخ وسنن واحادیث وغیر ذالک. این آقا اینکارشان راجع بروزنامه، ولی حسن قضیه این است که الحمدالله همه اعمالشان باهم متناسب است. کارهای دیگرشان هم بااین کارشان خوب میخواند بقول معروف وکارهای دیگرشان یکی بقدری مفتضح است که والله من جرئت نمیکنم اینجا صحبت کنم. بقدری زشت است، بقدری مفتضح است که اگریک حکومت بیداری دراین مملکت بود دودقیقه نمیگذاشت او بماند. شخصی است شکیبا الاسماء تنزل من اسماء، بسیارشکیبا، آدم بسیارپاکیزه ای، لیسانسه دارمعلمین عالی است، همه وزارت معارفیها هم میشناسند که چه ادم پاک وپاکیزه ای است. این رئیس معارف کرمانشاه است وزحمت کشیده، مدارس ساخته، همه مردم آنجا ازش متشکرند (محمد علی مسعودی – صحیح است بسیارمردشریفیاست) روزی از این روزها کاغذی برای این آقای شکیبا میرسد از جناب استاندار، حیف خانمها اینجا هستند نمیتوانم این حرفها را بزنم. آقایان وصف کاغذ را در روزنامه داد کرده‌اند. از رئیس فرهنگ چه توقعاتی دارد من نمیتوانم بگویم (آزاد – من میگویم) نه نفرمائید. این بدبخت که این توقع ها ازش میشود میبیند درمحظور است چه کند، این راباوالد آن دختر درمیان میگذارد که یک چنین چیزی است چه می فرمائید. ان والدش رابرمیدارد واین رادرضمن مراسله رسمی میفرستد، والد بامراسله رسمی میرود نزد حاکم، حاکم ا وقاتش بسیارتلخ میشود از اینکارکه ای نادان مزخرف تونمیفهمی این کاغذی که من نوشتم جوابش این نبود. همانوقت درصدد برمی آید که این آقارابرگرداند بمرکز، همان وقت آقایمگوید که بما توصیه شده بود درباره شما ارفاق خاصی قائل شویم خواستم این مطلب را بگویم والا مطلبی نیست. این شکیبا می آید بتهران (اینجا روی سخن من باآقای وزیرفرهنگ است) این آقاسی رئیس فرهنگ میروند این قضایا راجزبجز بهشان میگویند وآنوقت جریانی میشود که این شکیبای بدبخت راازکرمانشاهان بلند کرده‌اند این کارهایش بود این آدمی است که ازش تقدیرکرده‌اند (فرامرزی – این کارآخریش) این آخریش بهزار تا از آنها میارزد. عرض میشود که اقای وزیر فرهنگ دستور کتبی میدهند، دستور کتبی میدهند که این شخص را به آنجا برگردانند این حیف است، ولی آن دستگاه فاسد وزارت فرهنگ، آن دستگاه که از کثیفترین دستگاههاست وحال آنکه بایستی پاکیزه ترین مردم وپاک نفسترین مردم آنجا جمع شده باشند آندستگاه کثیف باپشت هم اندازی نمی گذارد که این شخص اعاده شود وا ین شخص الان هست وبمحل اول نمیرود وبالاخره این شکیبا دراینجا میماند (مخبرفرهمند – مأمورهمدان شد مابااصراروالتماس بردیم) این دلیل خوبی است که آقایانی که میخواستند رئیس فرهنگ خوبی داشته باشند اورابرده‌اند، مطلب سوم عرض کنم از این مطالب درباره ایشان هرچه بفرمائید هست، همه ماهم میدانیم. رئیس اوقاف را میخواهد میگوید به آن بدبخت شما به اندازه ۵ هزارتومان بفلان مؤسسسه بدهید (یکی از نمایندگان – کدام مؤسسه) آن مؤسسه موسسه بدی هم نیست، ولی آخرقانونی باید باشد. نمیدانم کدام مؤسسه است حالاشاید آقایان بدانند میگوید که آقا اوقاف قانون دارد، من چطورمیتوانم؟میگوید آقا این فضولیهارانکنی فوراً‌وسیله فراهم کن این آقا هم الان آمده است تهران، از ریاست اوقاف آنجا برداشته میشود. آن نقطه مستقل بتمام معنی درتحت توجهات آقا است ومشغول اداره است. عیب بزرگ این آقا که من خجالت دارم از ذکرش این است که اگردرمیان این مملکت سابقاً مردم خائنی بودند (انشاءالله که نیستند) که بانتسات به اجانب افتخارمیکردند، اینها خیلی معدود بودند، خیلی محدود بودند شاید که واقعاً انتسات داشتند ولی اینقدرحیا داشتند که هیچوقت حاضرنمیشدند آنها رامنتسب بیکی از سیاستهای مخرب بیگانه بکنند. این آقا یکی از مشخصاتشان وازخصوصیاتشان این است که خیلی دراین باب صریح هستند، سابق یکی دو نفر در تمام ایران بودند که میگفتند که اینها آدمی هستند که خودشان صریحاً می گویند ما منتسبیم بفلان جا و این دو سه نفر مثل گاوپیشانی چال بودند ولی این آدم مثل افیالتس معروف یونانی، میگوید آقا من خائنم. این آقا چنان خائنی است که می گوید من خائن هستم. ایشان این حرف را در محافل می گوید و خودش را منتسب میکند به بعضی مقامات ببخشید به بعضی مقامات بیگانه. عرض دوم من راجع شاه بهرام است القاب را گرفتند ولی سلطنت راازایشان نگرفتند. شاه بهرام است و شاهرخ. این سؤال دوم بنده است و گمان میکنم که ربع ساعت هم باید برای این وقت بدهید.

وزیر کشور – اجازه بفرمائید این مال من نیست.

رئیس - بسیارخوب قبلاً این سؤال راجواب بدهند، بعد آن یکی رامطرح میکنیم.

آزاد – آقا زیراین سؤال را من هم امضا کرده‌ام.

رئیس – زیر کدام سؤال؟ راجع به کرمانشاه؟

آزاد – بله

رئیس - بفرمائید.

آزاد – بخاطرم میاید چندروزقبل از اینکه آقای صالح سؤال کردند، آقای وزیر کشور اینجا تشریف آوردند راجع بلوله کشی فرمودند.

برومند - بنده اخطار نظامنامه ای دارم.

رئیس – طبق چه ماده‌ای؟

برومند - ماده ۱۶۹

رئیس – تأمل کنید آقای آزاد، بفرمائید آقای برومند

برومند – بنده قبل از آنکه آقایان نمایندگان تهران تشریف بیاورند دوتا سؤال یک از آ‎قای وزیردادگستری کردم...

رئیس – اینراهم نوشته ام و امروز را هم برای سؤالات گذاشته ایم که جواب شما و جواب آقای صفائی راهم بدهند تمام آقایان وزیران هم برای جواب آقایان نمایندگان حاضرهستند، بفرمائید آقای آزاد

آزاد - گفتند که ما تقصیرداریم مجلس شورایملی هم تقصیردارد درصورت جلسه هست. البته هیئت دولت ثابت کرده است که تقصیرش لاتعدولاتحصی است برای اینکه البته کسی در این مملکت منکر نیست که تمام ایم محدودیتهائی که در مملکت ناشی از قوه مجریه است. ولی مجلس یک تقصیر دارد و آن تقصیرش این است که وزرائیکه برخلاف قانون رفتارمی کنند وزرائی که به مملکت خیانت می کنند، این مجحلس شورایملی یکی ازاینها را به چوبه دار آویزان نکرده است این بالاترین تقصیر مجلس شورایملی است اگرمجلس شورایملی یکمرتبه یکی ازنخست وزیرها، ازاین وزرائی که قانون مملکت را زیر پا گذاشته‌اند، برخلاف تعالی مملکت قدم برداشته‌اند اینها راتنبیه کرده بود، آنوقت دیگر تقصیری نداشت. بله آقای اردلان من تقصیردارم واین مجلس هم تقصیردارد، که آن اشخاصیکه برخلاف قانون رفتارمی کنند، اینها را تنبیه نمیکند مایک قانونی وضع کردیم که فراریان شهریورباید مجازات شوند، آقای اردلان فرارکردند، اثاثیه خودشان را برداشتند و از استانداری فرارکردند، آمدند به تهران. وزارت کشوریک نفر را برداشت فرستاد آنجا.

رئیس – آقای آزاد سؤال شما که چیزدیگری است از مبحث سؤال که نباید خارج شد.

آزاد - ازمبحث سؤال خارج نمیشوم ایشان میایند اینجا ما را مقصر میشمارند، می آیند می گویند آقا مجلس شورایملی مقصراست، مجلس شورایملی تقصیرش فقط این است که اشخاص تبهکار را مجازات نمیکند (افشارصادقی – آقای آزاد آقای اردلان به اهالی رضائیه خیلی خدمت کرده است) میدانم، بعد ازآنکه فهیم الملک... (افشارصادقی – شما که آنجا تشریف نداشتید) میدانم فهیم الملک را فرستادند آنجاآمد به تبریز... (افشارصادقی – شما که تشریف نداشتید) مگر باید آنجا باشم؟ بنده شنیده ام، راجع بقضیه که مورد سؤال بنده است این است که جناب آقای دکتر شایگان قضایا را کاملاً شرح ندادند. عرض کنم وقتیکه این مقاله را در روزنامه مینویسند این مدیر روزنامه را بر می دارند می آورند و آقای استاندار می گوید این مطالب را تو نوشته ای می گوید این مطالبی است که من نوشته ام دستورمیدهد به پاسبانی که آنجا بوده است می گوید این را یک دوره دور استانداری بگردانید و پشت گردنی بزنید، بعد اینرا یک دوره دور استانداری می چرخاند اینرا پشت گردنی میزند بعد میبرند دراتاق رئیس دارائی درآنجا بوده میرود که استمالت کند این راآشتی بدهد وقتیکه رئیس دارائی میرود آنجا این دستش درجیبش بود استاندارمی گوید این دستت چرا توی جیبت است؟ دست میکند وباسیلی توی گوشش میزند که چر ادرجلوی استاندار دست توی جیبت می کنی؟ دردنیا آقا الان دوبلوک تشکیل شده یک بلوک به اصطلاح خودشان دیکتاتوری رنجبران ویکی دیگر بلوک دموکراسی، در بلوک دموکراسی اینها (‌دراین موقع همهمه ومشاجره ای بین افشارصادقی وآشتیانی‌زاده روی داد)

افشارصادقی - من خائن نیستم خادمم خائن نیستم. من افشارصادقی هستم

آشتیانی‌زاده - خفقان بگیر احمق، خادمم!

رئیس - بشما تذکر میدهم آقای آشتیانی‌زاده

افشارصادقی - داد میزند، مثل اینکه من میترسم، چرا توهین میکنی؟

آشتیانی‌زاده – مدافع فرماندار میگوید خادمم.

رئیس - بفرمائید آقای آزاد

آزاد – آقای رئیس شما مجلس راساکت کنید..

رئیس - آقایان نظم جلسه راحفظ کنید والا مجبورم اخطاربکنم.

آزاد – آقای افشارصادقی من بشما میخواهم تذکربدهم که این بدبختی مملکت سراین است که یکنفرآدم که برخلاف مصالح مملکت کار میکند، برخلاف قانون رفتارمیکند، همه سعی می کنند که اورا تنبیه بکنند که سبب عبرت شود برای دیگران یکی را شما از ایشان دفاع میکنید، یکی رادیگری از او دفاع میکند

افشارصادقی – آقاایشان در رضائیه خدمت کرده‌اند.

آزاد – اینجور نیست آقای افشارصادقی

رئیس - حرفتان رابزنیدآقای آزاد شما باایشان چکاردارید؟

آزاد – شما مجلس را ساکت کنید من حرف بزنم (زنگ ممتد رئیس) این شخص فراری است آقای افشارصادقی شما یک خدمت بگوییداز خدمات ایشان، بروید پشت تریبون بگوئیدآقای افشار مملکت روی همین چیزهای ما متشتنج شده و به اینروز دچار شده مردم بدبخت شده‌اند، شما عوض اینکه اینها را تنبیهشان بکنید پشتیبانی میکنید این مملکت را شما به انقلاب میکشانید و خودتان بالاخره طعمه انقلاب میشوید. (افشار صادقی – خودت رااول میبرند به محکمه انقلابی) خاطرت جمع باشد اول درخانه تو می آیند نه خانه من اول زن وبچه تو در خطرانقلاب است

بهادری – مااگر میترسیدیم اینجا نمی آمدیم.

آزاد – بمقدسات، بخدا قسم است که زهره تان آب میشود میترسید

رئیس - من بیکی یکی آقایان تذکر میدهم، بعد هم اخطار میکنم.

آزاد - مجلس راساکت کنید آقای رئیس عرض کنم در دنیا دوبلوک تشکیل شده یکی بلوک بقول خودشان دیکتاتوری رنجبر یکی بلوک دموکراسی و در آنجا می گوئیم زور و ستم و آزار و اذیت است ولی دربلوک دموکراسی که ما خوشبختانه جزو بلوک دموکراسی دنیا هستیم می گوئیم عدالت است وامنیت است وحق وحساب است، اما درآنجاوقتی یک کسیرا بخواهند محاکمه کنند می آورند محاکمه می کنند واعتراف می گیرند مجازاتشان می کنند مثل محاکمه آن کشیش، درکشورما وقتی یک روزنامه نویسی یک مطلبی مینویسد، استاندار اینرام خواهد وبه پاسبان می گوید که دورحیات استانداری بگردان وپشت گردنیش میزنند. وقتی که پشت گردنیش میزنند می آورد آنجا دستش توی جیبش است یک سیلی هم باو میزند که توچرا دستت راتوی جیبت کردی؟ وزارت کشور چندین مأمورین عالیمقام دارد که ۲۰ سال، ۲۵ سال، ۳۰ سال خدمت کردند، تجربه دارند، اینها راگذاشته‌اند کنار ویک جعلقی که تازه از پشت کوه آمده است می گذارد باستانداری که اوهم بامردم اینطوربیاحترامی بکند. من مخالف این قضایا هستم این قضایا اصلاً‌برخلاف حیثیت ماست، برخلاف شئون ماست، برخلاف همه چیزماست که بدون محاکم، بدون اینکه هیچ تحقیقی بکنند، یک نفررابیاورند که اوراپشت گردنی بزنند واستاندار سیلی توگوش او بزند. من به این موضوع اعتراض دارم ودرخواست میکنم که این شخص را احضارکنید ومحاکمه اش کنید.

کشاورز صدر-آقای آزاد سیلی نزده

آزاد - چراسیلی زده.

رئیس – آقای وزیر کشور

وزیرکشور (اردلان) – بمحض اینکه این سؤال از طرف آقایان شد وزارت کشورازآقای استاندار سؤال کرد ایشان یک راپورتی نوشته‌اند که اگرمایل باشند آقایان این راپورت را بهیئت رئیسه میدهم (فرامرزی – از همین آقای استاندارسؤال کردید؟) اجازه بدهید عرض کنم خلاصه این مطلب اینجا می گوید عین کاغذ مرتضی مهدوی سردفتریک از دفترهای کرمانشاه است که روزنامه راهم البته ایشام متصدی هستند بعد از عنوان میگوید که نظر بسعایت عده ای مغرضین و عده ای بداندیشان بمناسبت مندرجات آئینه روز درچندی قبل باستانداری احضار ولی بعد دراثرجلسات ومذاکرات متعدد سوءتفاهم رفع شد و چیزی که مورد بحث قرارگیرد باقی نمانده است سردفتر اسناد رسمی شماره ۲ مرتضی مهدوی. حالاالبته بنده بتکذیب شخص استاندار هم قانع نیستم واین دوحال دارد یکی اینکه شخصی که آقایان ذکر فرمودند بااین طول وتفصیل خوب می تواند بمحاکم صالح از دست استاندار که سهل است از دست وزیرکشور یاهرکس خم میتواند شکایت بکند بگوید ک هبه این طرز بامن رفتارشده یا محکمه آن خاطی و آن کسیرا که بخلاف قانون رفتارکرده اورا برایش مجازاتی معین میکند ویکی که تحقیقات اداری است تحقیقات اداری البته وزیرکشورخودش نمیتواندکه محکومش بکند وبگوید که باید اینطوری بشود غیر از اینکه گزارش کرده ومستند کرده گزارش خودش رابتوضیحات آقای سردفتربنده بااین توضیحاتیکه از آقایان شنیدم یکی از همان مأمورین طرف اعتمادی که آقا می فرمایند در وزارت کشورزیاد هست وبنده هم معتقد هستم که درهمه وزارتخانه ها هست، همچو نیست که خالی باشد آخر آقاهمه رااگرگفتیم که بدند کاری نمیشود کرد بنده مأموری میفرستم وتحقیقات میکند ممکن است اگرخطائی بود خطای ارادی طبق مقررات درباره اش رفتار میشود وازاین بالاتراین است که آنرا آنشخص که عتقداست اینطور بهش توهین شده میتواند بمحکمه مراجعه بکند.

آشتیانی‌زاده - همه را میتوانید ماست مالی کنید.

رئیس - آقای دکتر شایگان.

دکتر شایگان - بنده درابتدای سؤالم درخواست کرده که آقا من اینجا برای مشاعره نیامده ام جدل نیست که بنده می گویم آقا اینطورشده بعد بگوئید اینطورنشده دلیل قطعی اش این است که این بدبخت رضایت داده اگر رضایت ندهد چه بکند رضایت دادن یعنی اینکه این پدر من رادرآورده وورقه ای هم بنویسد که راضی شدم آقااین مسائل مربوط بامنیت عمومی است خیر رضایت هم بدهد وبعد مخصوصاً یک تقاضائی هم بنوسد بمجلس شورایملی که خواهش میکنم تعقیب نکنید اگریک چنین چیزی بنویسد بازباید تعقیب بکنیم (وزیرکشور – مانعی ندارد) این چه صحبتی است میکنید که حواله میدهید بمحاکم دادگستری ماکه میدانیم دنیا چه خبر است ما نمیدانیم که درمحاکم چه خبراست؟ مامیدانیم دادگستری ومحاکم بدرد این مردم بدبخت بیچاره ای که زندگی آنها بادوپول میگذرد بروند آنجا محاکمه کنند چطور میرسد بعد هم بنده مطمئن هستم که ان صلحیه کرمانشاه ایشان رادعوت خواهد کرد یکجا مینشیند ایشان ویکجا هم استاندار محکمه هم رسیدگی خواهد کرد واخقاق حق دلتان خوش باشد آقادرمسائل جزائی یک قسمتهای اولیه تشهیر است یعنی باید همه بدانند که اگر کسی تجاوز کرد چکارش میکنند والا بعد هم این رارتوش می کنند یعنی بروند توی خانه همدیگر وبگویند صلح بکنید بعد یک پنجاه تومان هم بهش بدهید وشاید هم بگیرد بدبخت، بگوید کتک راکه خورده ام پنجاه تومان راهم بگیریم اینجا عرض کردم که بنده برای مشاعره نیامده ام شهوت کلام هم ندارم چند شکایت که میشود یکیش رابعرض مجلس میرسانم یکی را میرسانم برای اینکه شاید ترتیب اثرداده شود ودیگرشکایت نشود والا این جوابی که دادند مؤید عرض بنده است بنده هم دلایلم هست، روزنامه ها هست، تلگرافی که نوشته است هست من تکذیب میکنم این حرف را حالا برفرض هم که نوشته باشد این جا وتأیید بکند این جواب حرف بنده نمیشود بنظر بنده جواب دندان شکن احضار یک آدم متجاوز (فرامرزی – سابقه خدمت ندارد توی کادرنیست) متصل آن بند چهارم است که بنده عرض کردم علتش آ ن بند چهارم است که هرکس به آن بند متوسل جست دیگر ممکن نیست وآن بند از بندهای پوسیده نیست که بشود پاره اش کرد این بند از آن بند هائی است که هرکس توسل چیست بسختی نجات یافت وراحت شد علتش این است چیزدیگر نیست واگر اجازه بفرمائید راجع به سؤال دیگر عرض کنم.

وزیرکشور - اجازه بفرمائید بنده عرضی کنم؟

رئیس – بفرمائید.

دکترشایگان – بنده یک تقاضائی هم کرده بودم که بهیچ جا برنمیخورد وتقاضائی بود بسیار مشروع واو این بود که تقاضا کرده بودم از هیئت دولت که تصویب نامه هائی که دردوره فترت گذشته است بمجلس بفرستند آقا تقاضا از این مشروعتر نمیشود درهمه دنیا این تصویب نامه ها رادرروزنامه ها منتشر میکننددراین جا درروزنامه منتشر نمیکننداقلاًبمجلس شورایملی بفرستند این تقاضا راخواهش میکنم دستور بفرمائید که عملی شود.

رئیس – آقای صفائی.

وزیردادگستری – (آقای هیئت) – من چون مدتی است بستری بودم حالا هم اینجا خیلی معطل شدم آقای معاون وزارت دادگستری دراینجا راجع بهمین دوسؤال ایشان هستند وجواب راکتباًخواهند گفت.

رئیس – بسیار خوب.

فقیه‌زاده – بنده هم سؤالی از آقای وزیر بهداری کرده بودم.

رئیس – پس از این سؤال وجواب مطرح خواهد شد. بفرمائید آقای صفائی.

صفائی - قبلاً این موضوع راعرض کنم که یکی از آقایان از من پرسید که این نامه که در سؤال ذکر شده از کجا پیدا شد وتصور میشد که آقای دکتر خوشبین ببنده داده‌اند درصورتیکه بنده بهیچوجه باایشان آشنائی ندارم واین نامه رابنده بهیچوجه باایشان آشنائی ندارم واین نامه رابنده درپرونده اندوخته اسکناس دیدم وازآنجا بود که اینمطلب بدست آمد بنده دراین پرسش نظری جز حفظ اصول ندارم وآقای هیئت هم از قضات مورداحترام دادگستری هستند (صحیح است) ولی چون یکی از علل گسیختگی امور وعصیانهائیکه درتمام شئون کشور دیده میشود عدم تقسیم کارها بتناسب است که از این راه ایجاد یأس وبدبینی درافراد لایق وکاردان وتحصیل کرده کشور شده وروح عصیان رادردسته دیگر تقویت می نماید، مطلب دیگر که این روزها مد گردیده وبرعیب گفته شده باید افزود موضوع یدک کشی است که بعضی از آقایان رعایتاًالله حتیاط وبرای حفظ کامل حقوق خوددرنظر گرفته‌اند که اگربنا شود این مطلب عمومیت پیداکند تمام کارها منحصر درآقایان وزراء ومعدودی از وکلای مجلسین خواهد گردید زیرا هریک چندین پست رابطور ثابت تیول خود مینمایند تاهیچگاه از دسته هیئت حاکمه وکادر مؤثر دولت خارج نشوند، بنظر بنده بااین روش بکلی مختصر انتظام باقی مانده هم از بین میرود وکار هرج ومرج وعصیانهای عمومی بجائی میرسد که فرصت وامکان علاج بکی از دست خواهدرفت، بنابراین عقیده مندم مجلس شورایملی باید بااین فکر مبارزه شدید وکشنده بکند ونگذارد هوا وهوس برمصالح کشور حکمفرما گردد درمورد سؤال گذشته از اصل کلی که عرض کردم از لحاظ قانون نیزعمل صحیح نیست وچون ممکن است بعضی از آقایان نمایندگان محترم متن سؤال راملاحظه نفرموده باشند سؤال راعیناًقرائت میکنم: جناب آقای هیئت وزیر دادگستری درنامه شماره ۲۳۷۷ مورخه ۲۹/۱/۲۱ خطاب به آقای دکتر خوشبین چنین نوشته‌اند (چون اینجانب فعلاًاشتغال بکارهای وزارتی دارم جنابعالی وظایف مربوط به دادستانی کل رادردیوانعالی کشور وشورای عالی ثبت وهیئت نظارت اندوخته اسکناس دربانک ملی انجام دهید) از جمله این جانب فعلاً اشتغال بکارهای وزارتی دارم وجمله وظایف مربوط بدادستانی کل را انجام دهید چنین مستفاد میگردد که آقای هیئت بااینکه وزیردادگستری ویکی از ارکان قوه مجریه هستند سمت دادستانی دیوان کشور راکه عالیترین شغل قضائی است برای خود محفوظ نگاهداشته وضمناً اجازه دادند آقای دکتر خوشبین بنمایندگی شخص ایشان انجام وظیفه نماید تا درصورت سقوط کابینه یکسره از اطاق دادستانی کل تشریف فرما بشوند.

این عمل بنظر اینجانب مخالف باقانون اساسی وقانون محاکمه وزراست، زیرا بموجب اصل ۲۸ قانون اساسی قوای سه گانه مقننه، قضائیه، مجریه از یکدیگر مجزاست ویک شخص نمیتواند در آن واحد عامل مؤثر دردورکن باشد یعنی هم وزیر دادگستری وهم دادستان دیوانعالی کشور (اینرا هم باید عرض کنم که با توجه بمجموع آئین‌نامه های حقوقی وجزائی ایران دادستان جزء قضات شناخته میشود) وازطرف دیگر بموجب قانون محاکمه وزراء دادستان دیوان عالی کشور مأمور تعقیب وزراء متهم است بنابراین چنانچه یکی از افراد کابینه فعلی ویاشخص آقای هیئت بلحاظ شغل وزارت مورد اتهام واقع شوند ومحاکمه لازم افتد آقای هیئت که دادستان کل خواهند بود میاید خود ویاهمکاران فعلی خودرا که مسئولیت مشترک نیز باآنان دارند تعقیب نمایند وباعمالی که درانجام آن سهیم بوده‌اند رسیدگی کنند درصورتیکه برابر قوانین موجوده واصل کلی قضائی نمیتواند یکنفر هم مدعی بوده وهم متهم باشند (نبوی – صحیح است) باتوجه بمقدمه مذکور تقاضا داردمقرر فرمائید سؤال زیر را برای پاسخ گوئی جهت جناب آقای وزیردادگستری ارسال دارند.

۱ – آقای دکتر خوشبین بموجب حکم ۲۳۷۷ بسمت دادستان دیوان عالی کشور منصوب شده‌اند و با آنکه دادستان دیوان عالی کشور منصوب شده‌اند وباآنکه آقای هیئت دادستان بوده وفقط اجازه داده‌اند آقای دکتر خوشبین بنمایندگی ایشان انجام وظیفه کند.
۲ – در صورتیکه آقای هیئت بسمت دادستانی باقی هستند این عمل رابااصل تفکیک قوا وقانون محاکمه وزراء چگونه تطبیق نموده‌اند این بود متن سؤال اکنون اگر آقای هیئت دادستانی معلوم نمایند وخودرا دادستان ندانند بنده عرضی ندارم و گرنه بعدازاینکه آقای معاون وزارت دادگستری توضیح دادند و قبول نکرده باشند عرایض دیگری دارم که بعرض میرسانم.

رئیس - آقای معاون وزارت دادگستری معاون وزارت دادگستری (آقای بوذری) البته آقایان متوجه این مطلب هستند که علت تأخیر درجواب ناخوشی وکسالت آقای وزیر دادگستری بوده درهفته پیش چون این موضوع خیلی طول کشیده بود ایشان شرحی بعنوا ن جواب تهیه فرموده بودند وبنده هم برای عرض جواب بمجلس شورایملی شرفیاب شدم ولی موفق بعرض جواب نشدم ایشان خودشان رادادستان دیوان کشور نمیدانندوفقط وزیردادگستری هستند (عده ای از نمایندگان – پس تمام میشود) جوابی که ایشان تهیه کرده‌اند بعرض مجلس شورایملی میرسانم این متن جوابی است که جناب آقای وزیردادگستری تهیه فرموده‌اند پاسخ سؤال آقای عبدالصاحب صفائی نماینده محترم مجلس شورایملی راجع بجمع بین شغل وزارت وسمت دادستانی کل: سؤال نماینده محترم گویا ناشی از سوءتفاهمی است که از عبارت ابلاغ آقای دکترخوشبین رخ داده وشاید تصور کرده‌اند که آن ابلاغ رااینجانب بسمت دادستانی صادر وآقای دکتر راازطرف خودنماینده برای انجام وظائف مربوطه بشخص دادستان کل قرارداده ام درصورتیکه ابلاغ بعنوان وزارت صادر شده نه دادستانی وبرای روشن شدن ذهن آقایان نمایندگان توضیحاً بعرض میرسانم که وظائف دادستان دیوان کشور دوقسم است یکقسمت اظهار عقیده است درپرونده های مطروحه درشعبه های دیوان کشور ودادگاه عالی انتظامی که بوسیله دادیاران بسمت نمایندگی از دادستان کل بعمل می آید. قسمت دیگر کارهائی است که دادستان کل قانوناً خودش باید اقدام بانجان آنها نماید مانند اظهارعقیده درجلسه تجدید نظر آراء دادگاه انتظامی وشرکت درهیئت نظارت بانک ملی وشورای عالی ثبت. این قبیل وظائف رادرزمان مرخصی ومعذو ریت ویانبودن دادستان کل معاون اول دادستان که جانشین وقائم مقام اواست انجام میدهد مثل معاون یک وزارتخانه که درزمان غیبت ویانبودن وزیر تمام تکالیف وزیر رابجا می اورد بنابراین توضیح از روزیکه اینجانب متصدی مقام وزارت شدم چون نمیتوانستم دیگروظائف مربوطه بدادستانی راانجام دهم یعنی قانوناً صلاحیت نداشتم لذا جناب آقا دکتر خوشبین معاون اول قهراً صلاحیت قیام بتمام وظائف دادستانی راپیدا کرد محتاج بابلاغ مخصوص هم نبود لیکن خود آقای دکتر من باب احتیاط لازم شمردند ابلاغی هم از مقام وزارت صادرگردد ودرحقیقت غرض ومفاد ابلاغ کفالت آقای دکتر بوده است درزمان نبودن دادستان کل اگرعبارت ابلاغ از افاده این مقصود قاصر است تصور میکنم قصور عبارت بااین توضیح جبران ورفع سوءتفاهم شود وازلحاظ اینکه جا هیچگونه برای نماینده محترم باقی نماند تصریحاً عرض میکنم که اینجانب وزیر هستم وفعلاً وظیفه وسمت رسمی دیگری راجزوزارت متصدی نیستم (کشاورز صدر- خوب مدعی العموم هم تعیین کند) و در وظائف مربوطه بدادستانی کل بهیچوجه دخالت نمیکنم و تعیین دادستان کل درهر حال منوط است بنظر اعلیحضرت همایونی زیرا که بموجب اصل هشتاد و سوم متمم قانون اساسی وقانون اصول تشکیلات دادگستری تعیین دادستان کل از شئون مختصه شخص پادشاه است و بعد از انتقال مرحوم حاج سید نصرالله تقوی از دادستانی کل بریاست دیوان کشور کسی مطابق قانون اساسی باین سمت تعیین نشده بود چندین سال مرحوم وجدانی فقط باابلاغ وزارتی کفیل بود و کسب اهلیت برای نیل باین مقام علاوه برسیر تمام مراحل قضائی از لحاظ رعایت اصل قانون اساسی و مقتضیات زمان و حیثیت دیوان کشور وروابط اجتماعی دادستان کل که نماینده عالی قانون و وکیل اول پادشاه است در قوه قضائیه شئون و جهاتی را لازم دارد که مصداق آن بسیار محدود است و اراده سنیه اعلیحضرت همایونی بهر شخص صلاحیت داری علاقه گیرد البته آن شخص حائز این مقام ارجمند خواهد بود.

رئیس - آقای صفائی.

صفائی - بنظر بنده توضیح کامل داده نشده ویک مقداری ایشان با تخصص قضائی مطلب راپیچاندند بنده دوعرض کرده بودم یکی اینکه ایشان نمیتوانند هم وزیر باشند وهم دادستان ایشان جواب دادند وفرمودند که من وزیر هستم ودادستان نیستم (بهادری – جواب قانع کننده ای بود) مطلب دوم راجواب ندادند مطلب دوم بنده این بود که بایستی دادستان معلوم بشود وایشان نمیتوانند دیگر دادستان بشوند چنانکه روش وزرای دیگری که سابقه دادستانی داشتند مثل آقای صدرالاشرف بعد از آنی که وزیر شدند بدادستانی دیگر منصوب نشدند منصوب هم بنظر بنده دیگر نمیتوانند بشوند برای اینکه مخالف با قانون محاکمه وزراء است زیرا استدلال بنده دوقسمت بود یک قسمتش عبارت از این بود که دادستانی که در یک هیئت دولت مسئولیت مشترک پیدا کرده صلاحیت تعقیب آن دولت رانخواهد داشت (صحیح است) بخصوص که الان اعلام جرم هم شده بعد هم ممکن است برعلیه افراد این کابینه اعلام جرم بشود وانوقت آقای هیئت مسئولیت مشترک دارند وموضوع فرمانی که بیان شد این صحیح است ولی همیشه با پیشنهاد وزارت دادگستری است هیچوقت اعلیحضرت همایونی ابتدا فرمان صادر نمیفرمایند نه نسبت بدادستان کل ونه نسبت باستاندار ونه نسبت بهیچ مقام دیگری که طبق قانون اساسی بای دفرمان براو صادر شود (صحیح است) بنابراین عرض بنده این است که وزارت دادگستری باید پیشنهاد بکند بای دادستان وتقدیم بکند وشخص آقای هیئت از لحاظ قانون تعقیب وزراء دیگر نمی توانند دادستان باشند وموضوع دیگری که میخواهم توضیح بدهم این است که فرمودند دادیار میتواند عمل کند میخواستم عرض کنم درقانون اصول یاآئین دادرسی عمومی است که دادیار که بنمایندگی دادستان دردادگاه اقامه دعوی میکندشخصیت ندارد بنابراین اگرآقای دکترخوشبین بعنوان دادیار میخواهند صحبت کنند معناش این است که ایشان هنوز دادستان هستند پس بنابراین... (کشاورزصدر- درپاره ای جاها مدعی العموم شخصاً باید باشد) درمحاکمه دادیار مطابق آئین دادرسی یااصول محاکمات جزائی است که میگویند بنمایندگی دادستان اقامه دعوی میکندوشخصیت ندارد وبعلاوه درپاره ای مواد درقوانین صریح است که دادستان درمورد تصرف عدوانی وبعضی از موارد دیگر اصولاً حمک صادر میکند وقاضی است حالا بهرحال چون قبول کردند که دادستان نیستند آن قسمت اول از عرایضم از بین میرود ولی آن قسمت دوم که ایشان نمی توانند دادستان بشوند بدلایلی که عرض کردم باید جوابی بدهند که بنده متقاعد بشوم چون بند هنظری ندارم (یکنفرازنمایندگان – چرا لجوج هستید) بنده مثل شما لجوح نیستم چون ممکن است مطلبی باشد که از بنده مکتوم باشد بنابراین اگرایشان توضیح بدهند باین معنی که بعداً هم در نظر ندارند و یا اگر درنظر داشته باشند میتوانند توضیح بدهند عرایض بنده تمام شد.

رئیس - آقای معاون وزارت دادگستری. معاون وزارت دادگستری - (آقای بوذری) بنده تصور میکنم که آقای صفائی توجه به بعضی از قسمتها نفرمودند وآن این است که ملاحظه فرمودید ایشان صریحاً دراین جواب تصریح کرده‌اند که اقای دکترخوشبین بسمت کفالت دادسرای دیوانکشور معین شده‌اند وحتی دراینجا ید شده بود که اگرعبارت آن ابلاغی که بدکتر خوشبین داده شده است اجمالی داشت هباشد بااین توضیحی که دراین جا عرض کردم رفع این اجمال وابهام خواهدشد.. کشاورز صدر - کفیل نمی تواند درتجدید نظر حاضرباشد رئیس – مگرشما هم سؤالی کرده اید آقای کشاورز صدر (خنده نمایندگان) معاون وزارت دادگستری - بنابراین متصدی دادسرای دیوان کشور بااین ابلاغی که بعرض آقایان رساندم معین است یعنی متصدی این اداره معین است واقای دکترخوشبین مسئول اداره دادسرای دیوانکشور هستند اما راجع باینکه آقای هیئت بعداً میخواهند دادستان بشوند بانه این واقعاً مطلب عجیبی است یک امری که هنوز معلوم نیست بچه تناسبی ما میتوانیم الان پیش بینی بکنیم که اقای هیئت وقتیکه از وزارت دادگستری برکنار شدند ایشان خیال دارند دادستان بشوند وآنوقت اگربعداً دادستان شدند یک مفاسد ومعیبی درتعقیب وزرائی که درکابینه فعلی هستند پیدا میشود انمیشود اینرا دیگر حالانمی توان جواب داد این یک امر احتمالی است که واقعاً قابل جواب نیست وبیش از این عرضی ندارم.

رئیس - آقای ارباب

مهدی ارباب - مورد سوال بنده مربوط به زمان تصدی جناب آقای اردلان نیست ولی آنچه مسلم است ایشان قائم مقام یک دستگاهی هستند که بعقیده بنده ودراین مورد بخصوص نوعی از قانون شکنی بعمل آمده بنده اصولاً وقت مجلس راگرانبها ترازاین میدانم که درجواب سؤالات بگذرد وبه مشکلاتی که مردم دچارهستند توجهی که وظیفه ماها است بتوانیم بکنیم اما گاهی اجبار وادار میکند برای حفظ نظم عمومی که یک مطالبی اینجا سؤال شود مقدمه مناسب میدانم عرض بکنم متأسفانه ایمان که برمبانی دین درجامعه استوار بوده است سست شده حکومتها هم که مقتضی نیست واصول دموکراسی ایجاب نمیکند که قدرت فردی خودشان رااعمال کنند پس نظم جامعه راکی حفظ میکند وقتی هم قوانین اجرا نشود همین آش است وهمین کاسه که ملاحظه میفرمائید مدتی است قسمت عمده مردم بی بضاعت سکنه دچار یک ناراحتی هستند که این دود وعفونت کوره های پائین شهر مزاحم حال آنهاست که این بدبختها که از برق وآب ومزایای طبیعی محرومند اقلاً بایستی اینها رابحال خود گذاشت واعصابشان رااذیت نکرد اینها مثل اینکه جنساً خدای نخواسته از نوع بشر نیستند که بایستی محروم از تمام این مزایا باشند بعلاوه راحتی هم از این بدبختها سلب شده است از اینجا بگذریم درغالب قسمتهای شهر یا کارخانجات اتومبیل سازی است یا آهنگری است وروزوشب سلب آسایش از مردم کرده‌اند که دریک نقطه ای چند نفر مبتلا به هیسشتری شب وروز شکایت کرده ام جوا ب دادند قانونی که جلوگیری از این اشخاص بکند ورفع مزاحمت بکند نداریم درحالیکه برای رفع مزاحمت قوانین زیادی داریم.

رئیس - تأمل بفرمائید اکثریت نیست. (پس از چند لحظه مجدداً اکثریت حاصل شد)

مهدی ارباب - دردوره پانزده قانونگذاری تبصره ۳۰ از ماده ۲ قانون بودجه کشور برای تأمین ایم منظور گذشت و۶ ماه مهلت قائل شدندبرای اینکه آن مؤسسات انتقال بخارج شهرپیدا کند الان ۷ ماه ارانقضای آن ۶ ماه میگذرد اگرقانون راقوه مجریه نمیتواند اجرا کند این صرف وقتها واین تشکیل جلسات واین تحمیل بودجه بخزانه مملکت وبودجه مجلس فایده اش چیست من بیش از این دراین باب عرضی نمی کنم وازجناب آقای وزرکشور استدعا میکنم بنام احترام حفظ قوانین واجرای قوانین اینکار کوچک رادرکشور ایران انجام دهند واین وظیفه قانونی خودشان راجرا کنند.

رئیس - آقای وزیرکشور وزیرکشور – بطوریکه نماینده محترم اظهارفرمودند دریکی از تبصره های قانون بودجه ۱۳۲۸ وزارت کشور مکلف شده است که کارخانجاتی که مضر بسلامتی اهالی باشد آنهاراازشهر خارج بکندودوقسمت یکی هم اجازه ندهد که از این ببعد چنین کارخانجات یامؤسساتی که ببهداشت عمومی ضررمیرسانددرشهر تأسیس نشوددراجرای این قسمت وزارت کشور بموقع خودش بتمام شهرداری ها ابلاغ کرد، درموقعی که سؤال نماینده محترم بدست من رسید من درتأکید وتأیید اجرای همین قانون بشهرداری نوشتم واین قسمت قطعاً اجراشده که از تاریخ تصویب این قانون دیگر درهیچ شهری اجازه یک تأسیسی که مضر بحال سلامت مردم باشد یاازحیث صدای زیاد ودود داده نخواهد شد یک قسمت دیگرالبته درست اجرا نشده بنده این راقبول میکنم وحالا درمجلس هم نمیخواهم دلایلش رابگویم که شاید بنفع آنهائی که نمی خواهند این قانون رااجرابکنند تمام نشود خود جنابعالی هم میدانند مثلاً یک چیز ساده ای که مربوط باین امر است نظری است که شهرداری ری دارد که اگر این کوره ها راخیلی عقب ببریم بشهرداری ری صدمه میزند آنوقت آنها میگویند کوره ها رایکجائی نگذارید که بشهرها صدمه بزند آقاینماینده محترم شهرری هم اینجا نشسته‌اند این صحبت هست اگر خیلی جنوبی ترببریم بشهر ری برمیخورد (یکنفرازنمایندگان – آنها الان هم شکایت دارند) خوبشکایت دارند مقصود بنده این است که الان هم یک اشکالاتی هست وماالان هم قانون رااجرا میکنیم واگر هم یک تذخیری شده جهاتی داشته که خودتان هم متوجه هستید که آن جهات باعث شده است که خودتان هم متوجه هستید که آن جهات باعث شده است کهیکمرتبه یک عده زیادی که کارمیکردند یک جا ی مناسبی تعیین بشود که بعد از چند سال باز مجبور نشوند که محل جدید خودشان راترک کنند از حیث خاک و از حیث آب هم مناسب باشد انها رابآنجا انتقال بدهیم بنابراین یک قسمت ندادن اجازه است که اجرا شده درکمال سختی هم تعقیب انتقال این مؤسسات موجود است که انهم اجرا میشود ولییک قدری بایدتأمل بشود که بآن ها صدمه زده نشود.

رئیس – آقای ارباب مهدی ارباب - خوشبختانه بین جنوب وشمال شهر یعنی بین عبدالعظیم وتهران بقدری صحرا وسیع هست که ممکن است طوری این کوره هاانتقال پیدا کنند (نورالدین امامی- صحرای وسیع کجا بود سرقبر آقابردند وخوردند) که مزاحم مردمشهرری نشوند اینها یک معاذیری است که مبتنی بریک نظریاتی است که مذمورین مربوط به اعمال میکنند واین یک عذری است که بدترازگناه است عرض بنده تنها کوره ها نست کوره ها یک قسمت شهر راسلب آسایش کرده کارخانجات دیگریست از قبیل کارخانجات آهنگری وغیره درهمین سه راه امین حضور یک عده ای را ناراحت کرده‌اند یک روز نه دوروز نه ۸ سال است که میکند هرچه هم شکایت میکنند کسی بدادشان نمیرسد نمیتوانند که خودشان بهم تعرض بکنند باید قانون موضوع راحل بکند مأمورین دولت باید قانون رااجرا بکنند تنها کوره هانیست هزارمؤسسه است که سلب آسایش میکند از مردم باید به آنها رسیدگی بکنید واستدعا میکنم که توجه بفرمائید ونکته دیگری که خواستم از موقع استفاده کنم وعرض کنم این است که وسائط نقلیه کرایه ای روزی نیست که عده ای رانکشد ومیخواهم عرض کنم مسلماً قتلها قتل عمدی است یک توجهی باینموضوع هم بفرمائید خوداین رویه موجب تزلزل امنیت وسلب آسایش فکری مدم میشود درمجلس سه نفر از رفقای ما خوشبتانه از خطر مرگ گذشته‌اند خودبنده مکرر شکایت کردم چندروزی خوب اداره میشود، چند روزی بد اد اره میشود (صحیح است) بنده نمیدانم روزی که خوب اداره میشود وضع شهر از حیث وسائط نقلیه چه عاملی درکاراست وروزیکه بداداره میشود چه عاملی درکاراست درحال حاضر وضع مردم دستخوش بی نظمی رانندگان وسائط نقلیه است این رااستدعا میکنم که توجه بفرمائید وتأکید بفرمائید که درست بشود.

رئیس - آقای فقیه‌زاده

فقیه‌زاده - قبل از اینکه راجع به سؤال از آقای وزیربهداری توضیح بدهم بعرض می رسانم چندروزقبل تلگرافی ببنده رسیده بود که ملخ مزارع قزوین راتهدید میکند تلگراف رابجناب آقا ی وزیر کشاورزی دادم ایشان باکمال حسن نیت بدفع آفات دستور دادند تلگرافاً دستوربکشاورزی قزوین بدهند واعتبار لازم هم بدهند متأسفانه آقای مهندس شیبانی متصدی دفع آفات تاکنون اعتبار لازم حواله نکرده است سهل انگاری متصدی امرشدیداً مورد اعتراض ومسئولیت خسارت وارده از تأخیر حواله می باشند از اقای وزی فرهنگ که تشریف دارند استدعا می کنم که باین موضوعی که عرض میکنم توجه بفرمایند پریشب بنده درقزوین بودم مجلس جشنی بمناسبت ولادت حضرت حجت درانجا بود دربلند گو راجع باوقاف یک حرفهائی زدند استدعا میکنم که یک نفر بفرستند واین موضوع رارسیدگی کنند اما راجع بسؤالی که از اقای وزیربهداری شده است چند سال است که مرض جذام دربلوک رودبار الموت قزوین پیدا شده مخصوصاً درقسمتی از قراء معروف بناحیه چند نفر از این مجذومین رابخرج شهرداری بجذامخانه اذربایجان فرستادند اطلاعی هم رسیده که جذامی خانه آذربایجان هم دیگر جاندارد (بهادری – این هم تحفه برای آذربایجان است) چون آنجا منبع فیض است آنها را به آنجا بفرستند که از حیث هوا واینها آسایش داشته باشند (نورالدین امامی – این را استدعا م کنم برای دخوها برید) عده زیادی جذامی فعلاً در محل موجودند این است که از اقای وزیربهداری سؤال شده چه فکری کرده‌اند برای آنها دوم اینکه سؤالی است که درقراء بلوک خرقان قزوین مرض سفلیس پیدا شده وبیداد میکند صدی پنجاه از سکنه انجا مبتلا بسفلیس هستند واقعاً آدم متأثر میشود وقتی میرود آنجا میبیند که مرد دهانش سق ندارد دندانهایش تمام ریخته است یک خانواده ای رامن سراغ دارم که تمام بچه هائی که از این خانوده متولد شده‌اند دهانشان سق دارد وکورند وسیله معالجه بهیچوجه راهم نیست یک نفر از اهل محل آقای هدایت الله خان یمینی از جیب فتوت خودش مقداری آمپول ضدسفلیس خریداری کرد وفرستاد بخرقان تقریباً ۶۰۰ عدد متأسفانه طبیب نبود که این آمپولها راتزریق کند نامه ایست که از خرقان برای بنده رسیده راجع بهمین قسمت مینویسد دوسال قبل از وزارت بهداری آقای دکتر تیرگری با دو نفر دیگر بخرقان آمد فقط برای فورمالیته مثل برق در دهات خرقا ن گردش کرد در هر ده زیادتر از یکساعت توقف ننمود در بعضی دهات مختصر آسپیرین و فناستین داد شمارا بخدا تماشا کنید که مرض سفلیس را با آسپیرین وفناستین می خواهند معالجه کنند این وضع که نیست من استدعا میکنم راجع باین موضوع یک توجهی بکنند بیش از این بنده عرضی ندارم.

رئیس – آقای معاون وزارت بهداری.

معاون وزارت بهداری – (آقای دکترنفیسی) در پاسخ دوسؤالی که از طرف آقای فقیه‌زاده نماینده محترم قزوین از وزارت بهداری شده بود سؤالات یکی مربوط بجذامیهای بلوک رودبار والموت قزوین است ودیگری مربوط بشیوع بیماری سفلیس دراکثر بلوک خرقان است که راجع بهردونتیجه اقدامات وزارت بهداری را استفسار فرموده‌اند راجع بسؤال اول مربوط بجذامیها دررودبارالموت. باید عرض کنم که وزارت بهداری چندین قبل مأمورینی بمحل فرستاده ومطالعات لازم درمورد جذامیها نموده است چون بودجه سال گذشته برای جمع اوری جذامیهای آن محل کافی نبوده دربودجه سال ۱۳۲۹ دومیلیون ریال اضافه اعتبار برای این منظور پیش بینی شده است اولاً جذابی خانه ئهای تبریز ومشهد توسعه یاته ثانیاً درکردستان جذامی خانه دیگر تأسیس شود که گنجایش نگاهداری جذامیهای کشورازجمله جذامیهای رودبار الموت را داشته باشد ضمناً باید عرض کنم که برای درمان بیماران مبتلا بجذام که تابحال تقریباً غیرقابل علاج شناحته بودند اخیراً داروهایی مؤثری بدست آمده بنام پروتئین ودیازون درچندی قبل مقداری از این داروها تحصیل شده وبه عده ای از جذامیان تبریز تجویز گردید ونتیجه کاملاً رضایتبخش بود مخصوصاً دردوره اول بیماری دردوره اول بیماری فعلاً یکصد هزارقرص از این داروها سفارش داده شده وقریباًهزارقرض آن خواهد رسیدوامیدواریم که از این قرصها این عده زیادی از این بیمارن استفاد ه کنند وبرای مبتلایانی که دررودبار والموت هستند دستورفوری داده شده است که فوراً رئیس بهداری محل باهمکاریفرماندارمحل برودباربروند وجذامیان راجمع آوری ودرمحل مناسبی تحت نظر پزشکیار ومستحفظین قراربدهند که با اعتباری هم که از طرف وزارت بهداری حواله شده است وبا اعتباری که باید از طرف شهرداری برسد عجالتاً امیدواریم که درمان این بیماران میسرباشد اما راجع بسؤال دوم نماینده محترم راجع بشیوع بیماری سفلیس درخرقان بطوریکه خودایشان اطلاع دارند این بیماری دردوسه سال اخیر درآنجا پید اشده ویک مرتبه بروزکرده بطور اپیدمی ودرسال ۱۳۲۷ و۱۳۲۸ اکیپهای مخصوص فرستادیم درمحل وبعضی از آنها را تحت مداوا قراردادند واکنون هم که راههای کوهستانی مجدداً بازشده است دارو ولوازم بقدرکافی بسته بندی شده وبایک نفرپزشک متخصص آماده حرکت میباشند امیدواریم که از همکاری آقای یمینی هم حداکثراستفاده میشود ضمناً برای استحضارآقایان نمایندگان محترم میخواستم عرض کنم که علاوه برمبارزه بامالاریا که درسال گذشته وسال جاری درکه مناطق مختلف کشورانجام میشود وزارت بهداری درنظر دارد درسال جاری مبارزه دامنه داری بابیماریهای آمیزشی درنقاط ضروری که از جمله همین خرقان خواهد بود شروع نماید وبرای این منظور مبلغی هم در بودجه سال جاری تقاضای اعتبار شده است بهرحال وزارت بهداری کوشش خواهد نمود که درسال جاری قدمهای مؤثری برای جلوگیری از شیوع وبروز بیماریهای آمیزشی که مورد توجه نماینده محترم وسایر آقایان نمایندگان محترم است بداشته شود البته مساعدت هائی که آقایان نمایندگان محترم چه درموقع طرح لایحه بودجه وچه در موقع طرح لوایحی که برای تکمیل کادر ثابت فنی کارمندان وزارت بهداری خواهند فرمود تأثیر مهمی درپیشرفت امر بهداشتی خواهد داشت.

رئیس - آقای فقیه‌زاده توضیحی داشتید؟

فقیه‌زاده - بنده یک توضیح کوچک دارم

رئیس - بفرمائید

فقیه‌زاده - بنده چون معتقد به آقای وزیر بهداری هستم فرمایشات ایشان راکاملاً قبول میکنم ومیدانم که اقدام خواهند کرد برای استحضار خاطر آقایان عرض میکنم که این سفری که بقزوین رفتم چون میدانستم بودجه کافی برای مبارزه برای جذام ندارند وکم است از بودجه شهرداری قزوین ده هزار تومان اصلاح بودجه صادرکردند وفرستادیم بوزارت کشور که تصویب کنند واین اعتبار رادراختیار بهداری قزوین بگذارند ضمناً برای مبارزه بامالاریا آقای وزیربهداری اخیراً اقدام کرده‌اند از آقای وزیربهداری تشکر می کنم چون درچند بلوک قزوین مشغول سمپاشی شده‌اند امیدواریم راجع بسفلیس هم دربلوک خرقان اقدام بفرمائید.

بهادری - بفرمائید آنها راهم بفرستید به آذربایجان

رئیس - آقای برومند.

برومند - آقای معاون دادگستری تشریف ندارند سؤال بنده یک قسمت مربوط بوزارت دادگستری است

رئیس - سؤال مربوط بوزارت فرهنگ رابفرمائید.

برومند - بسیارخوب جناب آقای وزیر فرهنگ روی سخنم باجنابعالی است (وزیرفرهنگ بفرمائید) مادراین مملکت هرقدمی که بر میداریم برمیخوریم باشکال بی سوادی مردم و واقعاً اگرحسن نیتی هم درکارباشد وکسی هم بخواهد خدمتی کند وقتی رسید بیک بن بست متوقف میماند قانون تعلیمات اجباری هم بتصویب مجلس شورایملی رسیده است دولت متأسفانه نخواسته بانتوانسته است که اجرا بکند وهمینطورمردم درحال بیسوادی هستند وهیچکاری هم با طبقه بی سواد نمیشود کرد الان دولت قانو نی بمجلس آورده است که بیسواد ها را از حق انتخاب کردن محروم بکنند وحق هم دارد برای اینکه این انتخاباتی که بوسیله افراد بیسواد میشود که بهیچوجه از انتخابات ومعنی نماینده خبرندارند حق برایشان نمیشود قائل شد وبی برای آنکه حقی هم از ایشان نباید زایل یاضایع شود برآنکه توجهی باین موضوع ندراد تضییعاتی هم فراهم می آورد (البته این قسمتی که عرض میکنم درزمان جنابعالی نبوده است قبل از جنابعالی این تصمیم گرفته شده است) تصویب نامه ای از هیئت وزراء میگذرد که اشخاصی که بطور داوطلب می خواهند درامتحانات ۶ ساله ابتدائی شرکت بکنند باید هر نفری ۱۵ تومان بدهند برای تمبر وحرفهای دیگر آن برای امتحانات دوره اول دبیرستان ۳۰ تومان وبرای دوره دوم دبیرستان ۵۰ تومان بنده میخواهم عرض کنم که وقتی بنا شد دولت هیچگونه وسیله ای فراهم نکند برای باسواد کردن مردم بااینکه این از وظایف حتمی وروزکارکند وازآن دسترنج خود امرارمعاش کند وشب دریکی از این آموزشگاههای شبانه برود تحصیل کند ای نشخص چه حور بیاید ۱۵ تومان بدهد درصورتیکه خیلی از اینها حتی برای یک ورق کاغذیکه برای جلسه امتحان می خواستند معطل بوده‌اند این چه نوع تصمیمی است که تصویب کرده‌اند اینرا بنده میخواستم بخصوص اینموضوع راشرح بدهید وبعد هم بفرمائید چه تصمیمی دراین مورد گرفته اید چون کم کم دارد دیرمیشود عده ای از اینها دراصفهان بودند نمیدانم چه شدند آنها راپذیرفتند یاخیر در اینجا جادارد که از نگاه تعاونی شهاب بنده اظهار قدردانی کنم که درهمه شهرستانها البته خیلی بی سرو صدا بدون تظاهراین بنگاه درباسواد کردن مردم اقدامات مؤثری نموده ودراصفهان هم اقدامات آن خیلی مؤثر بوده واین موضوعی راهم که دراین بنگاه تحصیل میکرده‌اند ببخشید یک عرض دیگر هم دارم بودجه وزارت فرهنگ همانطوریکه همه آقایان اطلاع دارند وجنابعالی هم اطلاع دارید بسیارناچیز است وبرااحتیاجات زیادی که ماداریم بسیارکمو ناچیز است بنابراین اگراین بودجه هم بنا باشد حیف ومیل بشود معلوم نیست نتیجه وعاقبتش بکجا خواهد انجامید دردستگاه وزارت فرهنگ مخصوصاً آقای سجادیان که نمیدانم رئیس ساختمان یاحسابداری بوده کدام یک ایشان کثافت کاریهائی کرده والان هم در اروپاست وسوءاستفاده هائی کرده است چون اطلاع دارم که جنابعالی اهل اصلاح فرهنگ هستید اینراهم یاداشت بفرمائید ورسیدگی کنید. وزیرفرهنگ (آقای کیهان) – سؤالات زیادی دراینجا از بنده شده است یکی همکاری محترم بنده جناب آقای دکترشایگان استاد محترم دانشگاه راجع بآقای شکیبا که ایشان رااحضار کردیم بتهران برای این عملی بوده که درکرمانشاه انجام گرفته عرض کنم که ایشان قبل از اینکه بنده تصدی وزارت فرهنگ راپیدا کنم احضارشده بودند ممکن است تشریف بیاورید پرونده است هست (دکترشایگان – بنده نگفتم شما کردید دستگاه وزارت فرهنگ کرده) وبنده فوراً یک شغل دیگری باو دادم ونسبت بایشان چیزی نشده است واما راچع بسؤالی که آقایان نمایندگان محترم فرمودند اجازه بفرمائید بنده یک بیک جواب عرض کنم یک سؤالی آقای برومند کرده بودند راجع بموضوع وجهی که از بابت امتحانات گرفته میشود درسال های اخیر مشاهده شده که عده زیادی بدون اینکه سابقه تحصیلی مرتبی داشته باشند درامتحانات شرکت میکنند که سؤالات خارج از برنامه بوده ودرنتیجه سبب بی نظمی میشوند وازطرفی برای اینکه حقوق دبیرانی که امتحان میکنند بپردازیم وازاین پو یک مقداری کاغذ ودوات وغیره لازم است که اینها خراب میشود وازبین میرود واعتباری برای این کارنداریم این حق امتحان گرفته میشود واگر اعتباری معین بفرمائید عرض میکنم چشم ما حرفی نداریم ونمی گیریم آقایان مکی وآزاد نمایندگان محترم هم.

مکی - اول باید سؤال طرح شود بعد شما جواب بدهید.

رئیس - جناب آقای کیهان اجازه بدهید سؤال آقایان مطرح شود بعداً جنابعالی جواب بدهید.

نورالدین امامی - جواب آقای برومند را میدهند

رئیس - آقای برومند توضیحی دارید بفرمائید

برومند - جنابعالی فرمودید که از دون ظر این پول گرفت همیشود یکی ازنظر اینکه درسالهای اخیر دیده شده است که یک عده ای بدون اینکه یک تجصیلات ومعلومات منظمی داشته باشند می آیند ودرامتحانات شرکت میکنند گرفتن این پولها ازآنها هیچ تأثیری ندارد انها وقتی میبینید متأسفانه دردستگاه وزارت فرهنگ مثل دستگاههای دیگر ما رشوه رسوخ پیدا کرده است بفکر این می افتند که بدون معلومات وبدون آنکه حتی سواد داشته باشند بیایند درامتحانات شرکت بکند وبعد بسته بنرخ روز وآن رئیس فرهنگ یارئیس امتحاناتی که آنجاست درامتحانات ۱۳۲۷ اصفهان دیپلم ۲۰۰۰ تومان به فروش میرفت برای کسی که ۲۰۰۰ تومان به دیپلم میدهد چه مانعی دارد که ۲۰۵۰ تومان بدهد این فقط صدمه اش بکسی میخورد که شب زحمت کشیده وپول قلم وکاغذ هم ندارد وشاید نان شب هم ندارد ودرجلسه امتحانات شرکت میکند بنابراین گرفتن وجه ازاین نظر هیچ تأثیری ندارد ویکی دیگر آنکه فرمودید که برای مخارج ممتحنین است که درشهرستان ها امتحان میکنند این حرف صحیح ومنطقی نیست که مردم ازطرفی ۱۲۰۰ میلیون مالیات بدولت بدهند وازطرف دیگر چهار نفر مأموری که معین میشوند برای امتحان یک پولی هم برای آنها بدهند اینکارمعنی ندارد بودجه وزارت فرهنگ بنده تصدیق میکنم بسیارکم است خیلی خیلی کم است دولت باید اضافه کند یکقدری هم ازاین سوءاستفاده ها ازبین میرود جلوگیری کنید والا بااین وضع نباید جلو مردم راگرفت وازتحصیل بازداشت ونگذاشت که درامتحانات شرکت کنند این جواب بعقیده بنده قانع کننده نبود واستدعا میکنم آقای وزیر فرهنگ توجه بیشتری دراین باره بفرمایند.

وزیر فرهنگ - عرض کنم که همانطوری آقایان محترم میداننددرتمام دنیا رسم است که برای امتحانات یک حقی میگیرند (مکی – تعلیمات اجباری پس دروغ است) مربوط به تعلیمات اجباری نیست تعلیمات متوسطه است (مکی – تصدیق ۶ ساله راهم میگیرند ابتدائی راچرا میگیرید) ما مجبوریم یکمقداری بپردازیم بیکعده ای ازدبیران وبرای اینکار پول لازم است که اینها کارکنند ازکجا بیاوریم بدهیم یک بودجه ای معلوم کنید تابدهیم (مکی – ابتدائی راچرامیگوئید؟) ابتدائی را ممکن است معاف کنیم ولی از ابتدائی به بعد رامیگیریم (برومند – پس ابلاغ بفرمائید به شهرستانها که از امتحان ابتدائی نگیرید) چون مجبوریم وراجع به سؤال آقایان مکی وآزاد راجع باراضی شمیران

رئیس - آقای کیهان تأمل بفرمائید باشد تاسؤال آقایان مطرح شود آقای دکترشایگان بفرمائید.

دکترشایگان – بنده عرض نکردم که جناب آقای کیهان ایشانرا احضارکردند بعکس بنده عرضی که کردم این بود که جناب آقای کیهان درکمال دقت ودرکنال درستی رسیدگی کردند وامر صادرکردند که این شخص باید برگردد بنده شکایتم از دستگاه وزارت فرهنگ بود که یک وزیر صدیق یک دستوری میدهد باحقه بازی نمی گذارند این دستوراجرا شود والابنده ایرادی بجناب آقای وزیر فرهنگ ندارم.

رئیس - ۵ دقیقه بوقت باقی است یک سؤالی آقای کهبد دارند (کهبد – بنده سه سؤال دارو وهر کدام یکربع وقت میگیرد اگراجازه میفرمائید عرض کنم) (بعضی از نمایندگان – جلسه سه ساعتش تمام شد) سه ساعت که نوشته شده کمتر نباید بشود اگر هم ده دقیقه زیادتر باشد مانعی ندارد فعلاً سؤالی که راجع به قند و شکر شده مطرح میشود.

کهبد – عرض کنم دوسؤال راجع بقند و شکر کرده ام که فعلاً یکی را طرح میکنم، عرض کنم سؤالی که بنده کرده ام از جناب آقای وزیر دارائی است برای استحضار آقایان محترم عرض میکنم برطبق قانونی که در۲۱ تیرماه ۱۳۲۷ از تصویب مجلس شورایملی گذشت وطبق آن لازم است کلیه کالاهائیکه باارز دولتی وارد کشور شده ومیشود طبق این قانون باید باسود صدی پانزده دراختیارمصرف کندگان گذاشته شود حالابنده باکبفیت خرید قند کاری ند ارم آن مورد سؤال دوم بنده است که تقدیم میکنم برای جلسه آتیه (وزیر دارائی – حالابفرمائید) ان راجع بکیفیت خرید است بنده استدعایم این بود که صورت خریدها بچه کیفیتی این خریدها شده بعرض نمایندگان محترم برسانم (رئیس – اکثریت نیست یکدقیقه تأمل بفرمائید) (پس از چند لحظه اکثریت حاصل شد) آنچه مسلم است وبنده عرض میکنم بطورمسلم هرکیلو قند بین سه ریال ونیم وچهار ریال تمام شده ودرحدود دوریال هم عوارض قانونی از قبیل حق انحصار وتعرفه ای که باید بدولت پرداخت شود تعلق میگیرد رویهمرفته این قند وشکر کیلوئی درحدود ۵/۶ ریال باتمام عوارض قانونی تمام میشود وهرقدرهم جناب آقای وزیردارائی بخواهند بنده خودم حاضرم ومیتوانم از قرارکیلوئی چهارریال وسی وپنج دینار درسر حد تحویل دولت بدخک دوریال هم عوارض قانونی است ولی ۱۷ ریال دربازار خرید وفروش میشود ده ریال اضافه خرج از مردم میگیرند درصورتیکه طبق قانون ۳۱ تیرماه میبایستی کالاهائیکه که باارزدولت واردمیشود باسود صدی ۱۵ فروخته شود (عده ای از نمایندگان – صحیح است) آقایان ببینیم این وزارت دارائی ودستگاه اقتصادی دولت مشمول این قانون هست یاخیر؟ بنابراین میخواستم تمنا کنم که بجای اینکه ۷ ریال که حداکثر تمام شده است وباسود صدی پانزده درحدود ۸ ریال میشود ۱۷ ریال از مردم گرفته میشود واین دستگاه دولت واین کسانیکه قوانین رازیرپا می گذارند وترتیب اثر نمیدهند آیامورد تعقیب قرارمیگیرند یاخیر؟ بنده عرض میکنم یکی از هدفهای دولت وحتی وتمام آقایان نمایندگان مجلس شورایملی اینست که هزینه زندگی بیاید پائین وهزینه زندگی چه جورپائین می اید این ترتیب که برمصارف عمومی کمترتحمیل شود (اردلان – صحیح است) برخوراک وملزومات مردم نباید این اندازه مالیات وضع شود آنهم مالیات وعوارض غیرقانونی هرقدرآقایان بخواهند مالیات بگیرند از مردم لایحه اش رابیاورند بمجلس شورایملی دراین مجلس اگرمقتضی بود که آقایان تصویب میفرمایند وشما آنرا اجراکنید وبگیرید والا همینطور عوارض گرفتن نمیشود ومن عرض میکنم این برخلاف هراصل قانونی است البته موضوع چای راهم میخواستم عرض کنم ولی چون موضوع سؤال نیست این راجلسه دیگر عرض میکنم فقط تمنای بنده اینست که بگویند این صدی ۱۵ سود رادولت بیشتر میگیرد یانه اینجا می گویم که حساب بدهندچون بنده خودم اهل حساب هستم وبقیه عرایضم را انشاءالله جلسه آتیه عرض می کنم.

رئیس - آقای وزیردارائی.

وزیردارائی - تصور نمیکنم که برای آقای کهبد یک سوء تفاهمی حاصل شده باشد چه اگر این موضوع راقبلاً از وزارت دارائی سؤال می فرمودند برای ایشان توضیح داده میشد که نه فقط وزارت دارائی سوء استفاده ای نکرده وازحدود مقررات قانونی تجاوز نکرده بلکه یک قدری هم کمتر از صدی ۱۵ سود کمتر از مردم گرفته حالا موضوع راعرض میکنم طبق توضیحاتی که اداره مربوطه به بنده داده است خریداری شکر تاکنون هرتن درحدود ۴۹ لیره برای دولت تمام شده است که قیمت هرکیلو شکر مساوی با ۵/۵ ریال آنوقت براین مبلغ بابت حق انحصار وعوارض گمرک اضافه میشود ۶۵/۳ ریال عوارض بسود شهرداریها یکریال کرایه راه اهن ۴۰/۱ ریال کرایه حمل از مرکز بشهرستانها هرکیلو یکریال حق بیمه بیسست دینار کرایه انبار درشهرستانها ۱ ریال جمع میشود ۷۵ / ۱۳ ریال وچون هرکیلو شکربمبلغ ۱۰ / ۱۶ ریال بفروش میرسد البته سود حاصل از این فروش کمتر از صدی ۱۵ است از طرفی شکر رادولت از کارخانجات داخلی میخرد از قرار کیلوئی ۱۳ ریال وباپرداخت ۷۵ /۲ ریال حق عوارض گمرکی ویکریال عوارض شهرداری وحداقل ۲ ریال کرایه از کارخانجات به شهرستانها که جمعاً ۷۵ / ۱۸ ریال برای دولت تمام میشود ودرمقابل هرکیلوئی رادولت از قرار ۱۰ /۱۶ ریال بفروش میرساند وازاین قرارکیلوئی ۶۵ / ۲ ریال بزیان دولت تمام میشود بنابراین تصدیق می فرمائید که سود دولت من حیث المجموع از صدی ۱۵ هم کمتر است.

رئیس - آقای کهبد قانع شدید؟

کهبد - بنده تصور میکنم که این حساب جناب آقای وزیردارائی اشتباه باشد برای اینکه نرخ رسمی ۴۹ لیره در۹۰ ریال وقتی حساب کنیم خرید هرکیلوشکر چهارریال وچهل دینار میشود وکرایه راایشان دریک ودووسه فقره جمعاً ۴۰ / ۳ ریال حساب کردند واین مبلغ نیست کرایه وتعرفه کرایه راه اهن را ببینید من خودم خدمتتان تقدیم میکنم حداکثر کرایه طبق تعرفه راه آهن از بندر تاتهران کیلوئی شصت دینار است سه عباسی دوریال خورده ای نزدیک به ۳ قران اشتباه است (یک از نمایندگان – اینرا رئیس دفترشان نوشته) سه ریال اشتباه چرا عرض کنم کرایه انبار نوشته‌اند یک ریال کرایه انبار یک خرج کوچکی است اینقدر نمیگیریدوبنده هم حاضرم انبارداری رابایک مبلغ خیلی کمتریقبول کنم آقابنده دلیل دیگر دارم پس چرا از عده ای از بازرگانان ۱۰ ریال بعنوان سود بازرگانی گرفتید و انها آوردند به آن قیمت دولتی هم فروختند این حرفها صحیح نیست حالا قطع نظر از انکه دراصل خود خرید بنده حرف دارم (آزاد – آن ما انگلیسیهاست) (مکی – شکر انگلیسیها شیرینتراست) این خرید چهار لیره اضافه تر از میزان معمولی خریداری شده است بنده سنددارم (عده ای از نمایندگان – صحیح است) وخدمتتان تقدیم میکنم که خودتان ببینید وقضایا روشن شود بنده نمی خواهم خلاف عرض کنم بخدا اینها از بیت المال مردم است پولی که گرفته میشود باید درخرجش دقت شود این خرید ۴ لیره از اصل گرانتراست (ناطرزاده – دولت تاجر بدی است) (اردلان – دخالت دولت بیخود است چراآزاد نمیکنید بگذارید آزاد شود تا مردم واردکنند) بله دولت تاجربدی کارخانه چی بدی است زارع بدی است دولت باید اجرای قانون رافق درنظر بگیرد نه اینکه هرچه دولت خواست بگیرد باید بوسیله وانین مصوب مجلس بگیرد اینکه می فرمائید ۷۵/ ۱۳ ریال قریب / ۵ ریال ان اضافه است یکریال وخورده ای بابت کرایه انبار است درعرف تجارت این حرفها نیست ما آقا اهل حسابیم شکرتان رالطف کنید آقابنده میدهم باکمال دقت نگهدارید وربع این مبلغ راازشما بگیرند کرایه راه آهن هم چون تعرفه اینجا نیست درست نمیدانم بنده گمان میکنم سه عباسی است بعضی از آقایان میفرمایند یکقران ویکعباسی است درقسمت خرید هم از هرتن ۴۹ لیره از قرار ۹۰ ریال ۴۱ /۴ ریالمیشود این هم اشتباه پس ۳۳ درصد اضافه ترازقیمت تمام شده میفروشند (صدی پانزده اینها همه حساب است اگر اجازه بفرمائید بنده حسابش رامی نویسم وخدمتتان تقدیم میکنم ک هخودتان تصدیق بفرمائید درپاکی آقا هیچکس تردیدی ندارد ولی متأسفان هدستگاه خراب است دستگاه رابادی پاک نمائید که حساب ساری برای شما نکنند والبته دراین حسابهائی که درست شده وخدمت شما تقدیم شده خلاف عرض کرده‌اند.

وزیر دارائی – توضیحاتیکه بنده عرض کردم مربوط بگذشته بود وازروی ارقامی بود که دردفاترثبت شده وبنده جریان راعرض میکنم حال اگرآقایان یک نظریات اصلاحی دارند بفرمایند بنده مورد استفاده قرارخواهم داد اما راجع به اینکه فرمودند که دولت تاجرخوبی نیست بنده هم کاملاً موافقم بنده وقتیکه وزیردارائی شدم درفکراین بودم راهی بازکنم ک هازاین وضع نجات پیدا کنیم (عده ای از نمایندگان – احسنت) واین کارها کار وزارت دارائی نیست که شکربخریم یابفروشیم ودرسهمیه امسال هم نصف انچه که برای مملکت منظورشده مابرای تجارگذاشتیم که تقاضا کنیم وارد کنند ولی متأسفانه حاضر نشدنداگرجنابعالی آنهاراحاضربکنید بنده حاضرم صددرصد سهمیه رابه آقایان واگذار کنم (احسنت)

– موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه[ویرایش]

۴ – موقع ودستور جلسه بعد – ختم جلسه

رئیس - جلسه راختم میکنیم جلسه آینده روز سه شنبه پس فردا ساعت ۹ دستور قانون فروش خالصجات وآئین نامه داخلی مجلس (جلسه سه ربع بعد از ظهر ختم شد)

رئیس مجلس شورایملی - رضا حکمت