| | | | | | |
|
جز من آن کس که به وصل تو نشد شاد که بود |
|
آن که صد مشکلش از زلف تو نگشاد که بود |
|
|
غیر من کز تو به پابوس سگان خورسندم |
|
آن که روئی به کف پای تو ننهاد که بود |
|
|
جز دل من که فلک بسته به رو راه نشاط |
|
آن که بر وی دری از وصل تو نگشاد که بود |
|
|
بعد حرمان من نامهی سیاه آن که به تو |
|
برگ سبزی و پیامی نفرستاد که بود |
|
|
تا بریدی ز من ای گنج مراد آنکه نساخت |
|
دل ویران به ملاقات تو آباد که بود |
|
|
جز من تنگ دل ای خسرو شیرین دهنان |
|
عمرها از تو به جان کندن فرهاد که بود |
|
|
جز تو در ملک دل محتشم ای شوخ بلا |
|
آن که داد ستم و جور و جفا داد که بود |
|