مثنوی معنوی/قانع شدن آن طالب به تعلیم زبان مرغ خانگی و سگ و اجابت موسی علیه السلام
ظاهر
| گفت باری نطق سگ کو بر درست | نطق مرغ خانگی کاهل پرست | |||||
| گفت موسی هین تو دانی رو رسید | نطق این هر دو شود بر تو پدید | |||||
| بامدادان از برای امتحان | ایستاد او منتظر بر آستان | |||||
| خادمه سفره بیفشاند و فتاد | پارهای نان بیات آثار زاد | |||||
| در ربود آن را خروسی چون گرو | گفت سگ کردی تو بر ما ظلم رو | |||||
| دانهی گندم توانی خورد و من | عاجزم در دانه خوردن در وطن | |||||
| گندم و جو را و باقی حبوب | میتوانی خورد و من نه ای طروب | |||||
| این لب نانی که قسم ماست نان | میربایی این قدر را از سگان | |||||