مثنوی معنوی/خواندن فرعون زنان نوزاده را سوی میدان هم جهت مکر
ظاهر
| بعد نه مه شه برون آورد تخت | سوی میدان و منادی کرد سخت | |||||
| کای زنان با طفلکان میدان روید | جمله اسراییلیان بیرون شوید | |||||
| آنچنانک پار مردان را رسید | خلعت و هر کس ازیشان زر کشید | |||||
| هین زنان امسال اقبال شماست | تا بیابد هر یکی چیزی که خواست | |||||
| مر زنان را خلعت و صلت دهد | کودکان را هم کلاه زر نهد | |||||
| هر که او این ماه زاییدست هین | گنجها گیرید از شاه مکین | |||||
| آن زنان با طفلکان بیرون شدند | شادمان تا خیمهی شه آمدند | |||||
| هر زن نوزاده بیرون شد ز شهر | سوی میدان غافل از دستان و قهر | |||||
| چون زنان جمله بدو گرد آمدند | هرچه بود آن نر ز مادر بستدند | |||||
| سر بریدندش که اینست احتیاط | تا نروید خصم و نفزاید خباط | |||||