شیخ بهائی (مثنویات پراکنده)/از سمور و حریر بیزارم

از ویکی‌نبشته
شیخ بهایی (مثنویات پراکنده) از شیخ بهایی
(از سمور و حریر بیزارم)
  از سمور و حریر بیزارم باز میل قلندری دارم  
  تکیه بر بستر منقش، بس بر تنم، نقش بوریاست هوس  
  چند باشم مورع‌الخاطر ز استر و اسب و مهتر و قاطر  
  تا کی از دست ساربان نالم که بود نام او گم از عالم  
  چند گویم ز خیمه و الجوق چند بینم کجاوه و صندوق  
  گر نباشد اطاق و فرش حریر کنج مسجد خوش است، کهنه حصیر  
  گر مزعفر مرا رود از یاد سر نان جوین سلامت باد