پرش به محتوا

شاهنامه (تصحیح ترنر ماکان)/بخواب دیدن سام نریمان زال را

از ویکی‌نبشته

بخواب دیدن سام نریمان زال را

  شبی از شبان داغ دل خفته بود ز کار زمانه بر آشفته بود  
  چنان دید کز کشور هندوان یکی مرد بر تازی اسپی دوان  
  فراز آمدی تا بنزدیک سام سوار سرافراز و گردی تمام  
  ورا مژده دادی ز فرزند اوی بدان برز شاخِ برومند اوی  
  چو بیدار شد موبدان را بخواند وزین در سخن چند گونه براند  
  بدیشان بگفت آنچه در خواب دید جز آن هر چه از کاروانها شنید  
  چه گوئید گفت اندرین داستان خردتان برین هست همداستان  
  که زنده است آن خرد کودک هنوز و یا شد ز سرما و مهر تموز  
  هر آنکس که بودند پیر و جوان زبان برکشادند بر پهلوان  
  که هرکو به یزدان شود ناسپاس نباشد بهر کار نیکی شناس  
  که بر خاک و بر سنگ شیر و پلنگ چه ماهی بآب اندرون یا نهنگ  
  همه بچه را پروراننده‌اند ستایش به یزدان رساننده‌اند  
  تو پیمان نیکی دهش بشکنی چنان بی گنه بچه را بفگنی  
  ز موی سپیدش دل آری بتنگ تن روشن پاک را نیست ننگ  
  مگر تا نگوئی که او زنده نیست بیارای و بر جستنش بربایست  
  که یزدان کسی را که دارد نگاه نگردد ز گرما و سرما تباه  
  به یزدان کنون سوی پوزش گرای که اویست نیکی ده و رهنمای