شاهنامه (تصحیح ژول مل)/گفتار اندر ستایش خرد

از ویکی‌نبشته
شاهنامه از فردوسی
تصحیح ژول مل

گفتار اندر ستایش خرد

گفتار اندر ستایش خرد

  کنون ای خردمند وصف خرد بدین جایگه گفتن اندر خورد  
  بگو تا چه داری بیآر از خرد که گوش نیوشنده زو برخورد  
  خرد بهتر از هر چه ایزدت داد ستایش خرد را به از راه داد  
  خرد رهنمای و خرد دلکشای خرد دست گیرد بهر دو سرای  
  ازو شادمانی ازویت غم است ازویت فزونی ازویت کم است  ۲۰
  خرد تیره و مرد روشن روان نباشد همی شادمان یک زمان  
  چه گفت آن هنرمند مرد خرد که دانا ز گفتار او برخورد  
  کسی کو خرد را ندارد ز پیش دلش گردد از کردهٔ خویش ریش  
  هشیوار دیوانه خواند ورا همان خویش بیگانه خواند ورا  
  ازوئی بهر دو سرای ارجمند کسسته خرد پای دارد به بند  ۲۵
  خرد چشم جان است چون بنگری تو بی چشم جان آن جهان نسپری  
  نخست آفرینش خرد را شناس نگهبان جان است و و آن را سپاس  
  سپاس تو گوش است و چشم و زبان کزینت رسد نیک و بد بیگمان  
  خرد را و جانرا که یارد ستود و گر من ستایم که یارد شنود  
  حکیما چو کس نیست گفتن چه سود ازین پس بگو کآفرینش که بود  ۳۰
  توئی کردهٔ کردگار جهان شناسی همی آشکار و نهان  
  همیشه خرد را تو دستور دار بدو جانت از ناسزا دور دار  
  بگفتار دانندگان راه جوی به گیتی بپوی و بهرکس بگوی  
  ز هر دانشی چون سخن بشنوی ز آموختن یک زمان نغنوی  
  چو دیدار یابی بشاخ سخن بدانی که دانش نیآید به بن  ۳۵