شاهنامه (تصحیح ژول مل)/پیغام فرستادن پسران نزد فریدون

از ویکی‌نبشته

پیغام فرستادن پسران نزد فریدون

  فرستاده آمد دلی پر سخن سخنرا سر دید پیدا نه بن  
  ابا پیل و با گنج و با خواسته بدرگاه شاه آمد آراسته  
  چو نزد فریدون رسید آگهی بفرمود تا تخت شاهنشهی  
  بدیبای رومی بیآراستند کلاه کیانی به پیراستند  ۶۸۰
  نشست از بر تخت پیروزه شاه چو سرو سهی بر سرش گرد ماه  
  با تاج و با طوق و با گوشوار چنان چون بود در خور شهریار  
  خجسته منوچهر بر درست شاه نشسته بسر بر نهاده کلاه  
  دو رویه بزرگان کشیده رده سرا پای یکسر بزر آزرده  
  بزرّین عمود و بزرّین کمر زمین کرده خورشید گون سر بسر  ۶۸۵
  بیک دست بر بسته شیر و پلنگ بدست دگر ژنده پیلان جنگ  
  برون آمد از کاخ شاپور گرد فرستادة سلم را پیش برد  
  فرستاده چون دید درگاه شاه پیاده دوان اندر آمد زراه  
  چو نزدیک شاه فریدون رسید سر تاج و تخت بلندش بدید  
  زبالا فرو برد سر پیش اوی همی بر زمین بر بمالید روی  ۶۹۰
  گرانمایه شاه جهان کدخدای بکرسی زرینش بفرمود جای  
  فرستاده بر شاه کرد آفرین کی ای نازش تاج و تخت و نگین  
  زمین گلشن از پایة تخت تست زمان روشن از مایة بخت تست  
  همه بندة خاک پای تو ایم همه پاک زنده برای تو ایم  
  چو بر آفرین شاه بکشاد چهر فرستاده پیشش بگسترد مهر  ۶۹۵
  کشاده زبان مرد بسیار هوش بدو داد شاه جهاندار گوش  
  پیام دو خونی بگفتن گرفت همه راستیها نهفتن گرفت  
  زکردار بد پوزش آراستن منوچهر را نزد خود خواستن  
  میان بستن او را بسان رهی سپردن بود تاج و تخت مهی  
  خریدن ازو باز خون پدر بدینار و دیبا گنج و گهر  ۷۰۰
  فرستاده گفت و سپهبد شنید مر آن بند را پاسخ آمد کلید