کلیات سعدی/مواعظ/کسی که او نظر مهر در زمانه کند

از ویکی‌نبشته
  کسی که او نظر مهر در زمانه کند چنان سزد که همه کار عاقلانه کند  
  هر آنچه خاطر موری ازو بیازارد اگرچه آب حیاتست ازان کرانه کند  
  قناعتست و مروت نشان آزادی نخست خانهٔ دل وقف این دوگانه کند  
  چو نیک و بد بسر آید جهان همان بهتر که زندگی همه بر طبع شادمانه کند  
  زبان ز گفتن و ناگفتنی نگه می‌دار که شمع، هستی خود در سر زبانه کند  
  درین سرای که اول ز آخرش عدمست بخلق خوش طلب عمر جاودانه کند  
  زمانه را چو شناسی که چیست عادت او روا بود که کسی تکیه بر زمانه کند؟  
  بنقد خوش خور و خوش نوش و نام نیک اندوز که عاقل از پی یک نوش صد بهانه کند  
  مخور غمی که بفردا چگونه خواهد بود که چرخ عمر تو ضایع برین ترانه کند  
  اگر چه عالم خاکی نیرزد اندر راه برای تیر نظر عاقلی نشانه کند (؟)  
  ز گوشهٔ بجهان ناکوتر تر نبود (؟) که تا وظایف طاعات ازو دانه کند (؟)  
  کسی که صحبت سعدی طلب کند در دهر سعادت دو جهانی طلب چرا نه کند  
  اگر چه کار عمارت طریق دانش نیست علی الخصوص کسی کاندرین زمانه کند  
  بود هر آینه نزدیک عاقلان معذور کسی که از پی مسکن اساس خانه کند  
  که گرچه مرغ توکل کند بدانه و آب بدست خود ز برای خود آشیانه کند[۱]  

* * *


  1. این قطعه در یک نسخه دیده شد و تصحیح بعضی از ابیات آن ممکن نشد.