کلیات سعدی/مواعظ/هر چیز کزان بتر نباشد

از ویکی‌نبشته
  هر چیز کزان بتر نباشد از مصلحتی بدر نباشد  
  شرّی که بخیر باز گردد آن خیر بود که شر نباشد  
  احوال برادرم شنیدی فی الجمله ترا خبر نباشد  
  خرمای بطرح داده بودند جرم بد ازین بتر نباشد  
  اطفال و کسان و هم رفیقان خرما بخورند و زر نباشد  
  آنگه چه محصلی فرستی؟ ترکی که ازو بتر نباشد  
  چندان بزنندش ای خداوند کز خانه رهش بدر نباشد  
  خرمای بطرح اگر ببخشد از اهل کرم هدر نباشد  
  تا وقت صبر بود کردیم دیگر چکنیم اگر نباشد  
  آئین وفا و مهربانی در شهر شما مگر نباشد  
  در فارس چنین نمک ندیدم در مصر چنین شکر نباشد  
  هر شب برود ز چشم سعدی صد قطره که جز گهر نباشد  
  ما از سر مهر با تو گفتیم باشد که کسی خبر نباشد[۱]  

* * *


  1. این ابیات مشوش است و چند بیتی از آنها از شیخ است.