Download
سعدی (باب چهارم در تواضع)
از ویکینبشته
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
سعدی (باب چهارم در تواضع)
توسط
سعدی
16949
سعدی (باب چهارم در تواضع)
سعدی
ز خاک آفریدت خداوند پاک
یکی قطره باران ز ابری چکید
جوانی خردمند پاکیزه بوم
شنیدم که وقتی سحرگاه عید
شنیدستم که از راویان کلام
فقیهی کهن جامهای تنگدست
یکی پادشهزاده در گنجه بود
شکر خندهای انگبین میفروخت
شنیدم که فرزانهای حق پرست
سگی پای صحرا نشینی گزید
بزرگی هنرمند آفاق بود
کسی راه معروف کرخی بجست
طمع برد شوخی به صاحبدلی
ملک صالح از پادشاهان شام
یکی در نجوم اندکی دست داشت
به خشم از ملک بندهای سربتافت
ز ویرانهی عارفی ژنده پوش
گروهی برآنند از اهل سخن
عزیزی در اقصای تبریز بود
یکی را چو سعدی دلی ساده بود
شنیدم که لقمان سیهفام بود
شنیدم که در دشت صنعا جنید
یکی بربطی در بغل داشت مست
شنیدم که در خاک وخش از مهان
کسی مشکلی برد پیش علی
گدایی شنیدم که در تنگ جای
یکی خوب کردار، خوش خوی بود
چنین یاد دارم که سقای نیل
ردهها
:
آثار بیتاریخ
آثار سعدی
بوستان سعدی در تواضع
منوی ناوبری
ابزارهای شخصی
به سامانه وارد نشدهاید
بحث
مشارکتها
ایجاد حساب کاربری
ورود
فضاهای نام
نوشتار
بحث
گویشها
بازدیدها
خواندن
ویرایش
نمایش تاریخچه
بیشتر
جستجو
گشتن
صفحهٔ اصلی
ورودی کاربران
دفترخانه
تغییرات اخیر
مقالهٔ تصادفی
راهنما
کمک مالی
تماس با ویکینبشته
جعبهابزار
پیوندها به این صفحه
تغییرات مرتبط
بارگذاری پرونده
صفحههای ویژه
پیوند پایدار
اطلاعات صفحه
یادکرد این نوشتار
آیتم ویکیداده
چاپ/برونبری
ایجاد کتاب
نسخهٔ قابل چاپ
Download EPUB
Download MOBI
Download PDF
Other formats
به زبانهای دیگر
افزودن پیوند