کلیات سعدی/بوستان/باب هفتم/دوکس گرد دیدند و آشوب و جنگ

از ویکی‌نبشته
  دوکس گرد دیدند و آشوب و جنگ پراکنده نعلین و پرنده سنگ  
  یکی فتنه دید از طرف بر شکست یکی در میان آمد و سر شکست  
  کسی خوشتر از خویشتندار نیست که با خوب و زشت کسش کار نیست  
  تو را دیده در سر نهادند و گوش دهن جای گفتار و دل جای هوش  
  مگر بازدانی نشیب از فراز نگوئی که این کوتهست آن دراز