دیوان سلمان ساوجی/رباعیات/دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون
ظاهر
دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون
از دل رخ نازنین گل کرد برون
در خون دل غنچه اگر نیست چراست؟
گل را همه پرههای دامن پر خون
دارم عجب از غنچه دل تنگ که چون
از دل رخ نازنین گل کرد برون
در خون دل غنچه اگر نیست چراست؟
گل را همه پرههای دامن پر خون