حافظ (غزلیات)/کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) از حافظ (کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد) |
' |
کِی شعرِ تر انگیزد خاطر که حزین باشد؟ | یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد | |
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار | صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد | |
غمناک نباید بود از طعنِ حسود، ای دل | شاید که چو وابینی خیرِ تو در این باشد | |
هر کو نکند فهمی زین کلکِ خیالانگیز | نقشش به حرام؛ ار خود صورتگر چین باشد | |
جامِ می و خونِ دل هر یک به کسی دادند | در دایرهی قسمت اوضاع چنین باشد | |
در کارِ گلاب و گل حکمِ ازلی این بود | کهاین شاهدِ بازاری وان پردهنشین باشد | |
آن نیست که حافظ را رندی بشد از خاطر | کهاین سابقهی پیشین تا روزِ پسین باشد |