حافظ (غزلیات)/مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
' | حافظ (غزلیات) از حافظ (مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست) |
' |
مطلب طاعت و پیمان و صلاح از من مست | که به پیمانهکشی شهره شدم روز الست | |
من هماندم که وضو ساختم از چشمهٔ عشق | چار تکبیر زدم یکسره بر هر چه که هست | |
می بده تا دهمت آگهی از سرّ قضا | که بروی که شدم عاشق و از بوی که مست | |
کمر کوه کمست از کمر مور اینجا | ناامید از در رحمت مشو ای باده پرست | |
بجز آن نرگس مستانه که چشمش مرساد | زیر این طارم فیروزه کسی خوش ننشست | |
جان فدای دهنش باد که در باغ نظر | چمن آرای جهان خوشتر از این غنچه نبست | |
حافظ از دولت عشق تو سلیمانی شد | ||
یعنی از وصل تواش نیست بجز باد بدست |