دیوان حافظ/ایدل مباش یکدم خالی ز عشق و مستی

از ویکی‌نبشته
۴۳۴  ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی و آنگه برو که رستی از نیستیّ و هستی  ۴۴۵
  گر جان بتن ببینی[۱] مشغول کار او شو هر قبلهٔ که بینی بهتر ز خودپرستی  
  با ضعف و ناتوانی همچون نسیم خوش باش بیماری اندرین ره بهتر ز تن درستی  
  در مذهب طریقت خامی نشان کفرست آری طریق دولت چالاکیست و چستی  
  تا فضل و عقل بینی بی‌معرفت نشینی یک نکته‌ات بگویم خود را مبین که رستی  
  در آستان جانان از آسمان میندیش کز اوج سربلندی افتی بخاک پستی  
  خار ار چه جان بکاهد گل عذر آن بخواهد سهلست تلخی می در جنب ذوق مستی  
  صوفی پیاله پیما حافظ قرابه پرهیز  
  ای کوته آستینان تا کی درازدستی  


  1. چنین است در خ فقط (?)، سودی: گر خرقه پوش بینی مشغول کار خود باش، سایر نسخ این بیت را ندارند.