سلامان و ابسال/ظاهر شدن آرزوی فرزند از شاه کامیاب و سخن راندن حکیم در آن باب

از ویکی‌نبشته
بر پایهٔ تصحیح شیخ عبدالقادر سرافراز، بمبئی، ۱۳۱۵ خورشیدی

(ظاهر شدن آرزوی فرزند از شاه کامیاب)

(و سخن راندن حکیم در آن باب)

  چون به تدبیر حکیم نامدار یافت گیتی بر شه یونان قرار  
  سر بسر گیتی مسخر ساختش ثانی اثنین سکندر ساختش  
  یک نگین‌دار از همه روی زمین خارجش نگذاشت از زیر نگین  
۳۰۰  شه شبی در حال خویش اندیشه کرد شیوهٔ نعمت شناسی پیشه کرد  
  خلعت اقبال بر خود چست یافت هر چه از اسباب دولت جست یافت  
  غیر فرزندی که در عز و شرف از پس رفتن بود او را خلف  
  در ضمیر شه چو این اندیشه خاست گفت با دانای حکمت پیشه راست  
  گفت ای دستور شاهی پیشه‌ات آفرین بادا برین اندیشه‌ات  
۳۰۵  هیچ نعمت بهتر از فرزند نیست جز بجان فرزند را پیوند نیست  
  حاصل از فرزند گردد کام مرد زنده از فرزند ماند نام مرد  
  چشم تو چون زندهٔ روشن باوست خاک تو چون مردهٔ گلشن باوست  
  دستت او گیرد اگر افتی ز پای پایت او باشد اگر مانی بجای  
  پشت تو از پشتیش گردد قوی عمرت از دیدار او یابد نوی  
۳۱۰  اوست بُرّان در صف هیجا چو تیغ تیر باران بر سر اعدا چو میغ  
  چون بهم کاران شود دشمن شکن او بجان کوشش کند ایشان به تن  
  دشمنت را شیوه از وی شیونست خاصّه گوئی بهر قهر دشمنست