پرش به محتوا

تاریخ ایران باستان/قسمت دوم - مشرق قدیم/۱ - خطوط قدیمه/خطّ مصری قدیم

از ویکی‌نبشته

منابع تاریخ مشرق قدیم

بطور کلی این منابع را میتوان بدو قسمت بزرگ تقسیم کرد: سرچشمه‌های قدیم یعنی کتابها و نوشته‌هائی که از مورّخین عهد قدیم مانده و اکنون در دست است.

سرچشمه‌هائی که تقریباً از یک قرن و نیم به این طرف کشف شده. منابع نوع دوّم را مقدّم می‌داریم، چه صحت منابع نوع اوّل در موارد زیاد از مقایسهٔ آنها یا سرچشمه‌های نوع دوّم معلوم می‌شود.

سرچشمه‌های نوین[۱]

خواندن خطوط قدیمه - کاوش‌ها (حفریات)

۱ - خطوط قدیمه

خطّ مصری قدیم مصر همیشه بیش از ممالک دیگر مشرق قدیم توجه اروپائیان را به خود جلب می‌کرد. خبری هست که رومیهای قدیم هم به مصرشناسی توجه داشتند و اشخاصی بودند مانند آم‌مین مارسلّن[۲] و غیره که خطوط مصری را بی‌غلط می‌خواندند. در عهد نوین، بخصوص در قرن شانزدهم و هفدهم میلادی، در اروپا علمائی اوقات خود را صرف فراگرفتن زبان قبطی کرده جدّ داشتند که بوسیلهٔ این زبان با زبان قدیم مصریها آشنا شوند، ولی موفّق بخواندن خطّ مصری قدیم (هیروگلیف)[۳] نمی‌شدند. امر بدین حال بود، تا سفر جنگی ناپلئون بمصر در ۱۷۹۸ پیش آمد و او مصرشناسی را تشویق کرد. نتیجهٔ این سفر جنگی از حیث علم چنین است: اولاً کتابی در ۲۴ جلد و نقشه‌هائی (اطلس) در ۱۲ قسمت راجع بمصر و آثار قدیم آن از بناها و صنایع و غیره بعنوان «توصیف مصر» منتشر شد[۴] ثانیاً در موقعی که سربازهای فرانسوی در قلعه (سن‌ژولین)[۵] کار می‌کردند، سنگی بیرون آمد که معروف به سنگ (رزت) است[۶] (۱۷۹۹ م.) و از این زمان مصرشناسی تولّد یافت. نوشته‌ها بسه زبان و سه خطّ بود: ۱ - به زبان مصری قدیم و بخطّ قدیم (هیروگلیف).

۲ - به زبان محاوره که در زمان بطالسه معمول بود و بخطّ دموتیک (خطّ جدید مصری). ۳ - به زبان و خطّ یونانی. کلمات آخر نسخه یونانی معلوم کرد که دو نسخه اولی اصل است و این نسخه ترجمه دو نسخه مزبور. از نسخهٔ مصری نخستین چیزی که معلوم شد این بود که خطّ مصری قدیم تماماً (ایدئوگرامی) نیست یعنی هر علامت را نمی‌توان نماینده کلمه‌ای دانست و ممکن است که علامتی نماینده حرفی باشد.

(ث‌اگا) عالم دانمارکی قبلاً گفته بود کلماتی که در اشکال بیضی قرار گرفته اسامی پادشاهان مصر است. (فرانسوا شام‌پلیون)[۷] این عقیده را هادی خود قرار داده به خواندن خطوط سنگ (رزت) پرداخت و قبلاً زبان قبطی و تاریخ مصر را آموخت، ولی بخواندن خطوط سنگ مزبور موفق نشد، بخصوص که به اشکالات، مرارتها و عدم خیرخواهی از طرف بعض اشخاص برمی‌خورد و به نوبت مأیوس و امیدوار می‌گردید. وضع او چنین بود تا اینکه سنگی از محلّی موسوم به (فیل) بدست آمد و، چون خطوط آن به دو زبان نوشته شده بود، شام پلیون توانست به این وسیله دو اسم را که عبارت از (بطلمیوس)[۸] و (کلئوپاتر)[۹] است تجزیه کرده حروف را بشناسد. بعد به سنگ (رزت) و سایر نوشته‌هائی که در آن زمان بدست آمده بود پرداخت و توانست حروف خطّ مصری را که متجاوز از صدها علامت داشت از هم تفکیک کند. در سال ۱۸۲۱ موفق گردید که بی‌تردید آنها را بشناسد. سپس چون زبان قبطی را می‌دانست شروع به ترجمهٔ عبارات کرد و پس از آن به ترتیب صرف و نحوی برای زبان نوشته‌ها و فرهنگ آن پرداخت.

بر اثر این زحمات معلوم گردید که بر سنگ (رزت) مقررات کاهنان مصر نوشته شده، این مقررات بافتخار (بطلمیوس پنجم اپی‌فان)[۱۰] صادر گشته و در ازای همراهی بوده که پادشاه مزبور با معابد مصری پس از اطفاء شورشی کرده. شام‌پلیون چهار نقشه بزرگ نیز راجع به آثار مصر تهیه کرد، ولی نقشه‌های مزبور پس از فوت او طبع و منتشر شد.[۱۱] پس از فوت او در ۱۸۳۲ فوراً جانشینی برایش پیدا نشد، ولی بعد (لپ‌سیوس)[۱۲] استاد (پرفسور) دار العلوم برلن، (ماری‌یت)،[۱۳] (روژه)[۱۴] و (شابا)[۱۵] علمای فرانسوی این رشته را تعقیب کردند. در ۱۸۶۷ سند جدیدی در سه زبان که حاکی از مقرّرات کاهنان تانیس بافتخار (بطلمیوس اورگت)[۱۶] بود بدست آمد و مطالعه در این سند معلوم کرد که رشته جوان مصرشناسی بر پایهٔ محکمی قرار گرفته، راه صحیح می‌پیماید. حالا در ممالک اروپا علمائی هستند که اوقات خود را صرف این رشته می‌کنند، موزه‌هائی دائر است، کرسیهائی در دارالعلوم‌ها تأسیس گردیده و مجلاّتی بطبع می‌رسد. در خود مصر هم هیئتهائی مشغول حفاری هستند، از جمله هیئت رسمی فرانسوی[۱۷] و شرکت انگلیسی[۱۸] و آلمانی است.[۱۹] علاوه بر این علمائی در ممالک مجاور مصر مانند (نوبی) و شبه جزیره سینا که تمدّن مصری داشتند به کاوش‌ها و تحقیقات اشتغال دارند.

خطوط میخی خواندن خطوط میخی پارسی مشکل‌تر از خطوط مصری قدیم بود، چه ترجمهٔ یونانی در کتیبه‌های ایرانی وجود نداشت.

با وجود این علمای اروپائی با زحمات طاقت فرسا به خواندن آن نیز موفّق شدند.

شرح پیشرفتهای آنها چنین است: در ۱۶۲۱ سیاح ایطالیائی (پیطرو دلاّوالّه)[۲۰] از کتیبه‌های تخت‌جمشید چند علامت میخی نقاشی کرده با خود به اروپا برد و حدس زد که باید این خط را از چپ به راست بخوانند. در ۱۶۷۴ (شارْدَن)


  1. سرچشمه‌هائی را که از یک قرن و نیم باین طرف کشف شده برای اختصار چنین نامیده‌ایم.
  2. Ammien Mareellin
  3. Hierogliphe.
  4. Deseription de l'Egypte.
  5. Saint-Julien.
  6. Rosette.
  7. Franeois Champollion.
  8. Ptolemee.
  9. Cleopatre.
  10. Ptolemee V.Epiphane.
  11. Monuments de I' Fgypto et de Nubie.
  12. Lepsius.
  13. Aug.Ed.Mariette.
  14. Roger
  15. Chabas.
  16. Ptolemee Evergete.
  17. Serviee das Anliquiles
  18. Exploration Fund.
  19. Orient Gesellschaft.
  20. Pietiv della Valla