پرش به محتوا

تاریخ ایران باستان/قسمت دوم - مشرق قدیم/کتب راجعه به جغرافیای عالم قدیم

از ویکی‌نبشته

زیاد از امپراطور مزبور کرده.

راجع به تاریخ جنگها یا (هیس‌توری‌کن) باید گفت که این کتاب مهم‌ترین تاریخی است که در این دورهٔ تاریخ یونان نوشته شده. از حیث انشاء، پروکوپ تقلید از هرودوت و توسیدید کرده و از اینجا معلوم است، که زبان قدیم یونانی در این زمان، اگرچه در شرف تغییر کردن بوده، ولی هنوز نمرده بود. این کتاب را قدر میدانند، زیرا، چون نویسندهٔ آن شاهد قضایا و وقایع بود، بی‌طرفانه وقایع را ضبط کرده. کلیة کتاب او در مرحلهٔ تمام شدن عهد قدیم و شروع گشتن قرون وسطی است. از آنچه گفته شد معلوم است که کتابهای او برای تاریخ این زمان ایران هم منبع مهمّی است.

کتب راجعه به جغرافیای عالم قدیم

بدوا لازم است گفته شود که از نوشته‌های مورّخین قدیم و مخصوصا هرودوت، کزنفون، آرّیان، پولیپ، پلین و غیره میتوان اطّلاعاتی راجع به جغرافیای دنیای قدیم بدست آورد، ولی کتبی هم در عهد قدیم نوشته شده که مخصوصا راجع به جغرافیا است و ضمناً حاوی اطّلاعات مفیدی در باب ایران قدیم. در میان اشخاصی که چنین کتابهائی نوشته‌اند اینها بیشتر معروف‌اند:

اِراتُس‌ْتِنْ[۱]

این شخص یونانی بود و در ۲۷۶ ق. م در سیرن[۲] تولّد یافت. او خواست موافق اطّلاعات جدیده نقشهٔ صحیحی از عالم زمان خود ترسیم کند و با این مقصود به اسکندریّه رفت، زیرا در آنجا منابع و موادّی که با کار اراتس‌تن مناسبت داشت زیاد بود. مؤلّف مزبور کتبی از خود باقی گذاشته، که برای جغرافیای ایران قدیم هم گران‌بها است. این نویسنده از فلاسفهٔ اسکندرائی بود و چند دفعه به دربار پادشاه عظیم الشأن هند که (سان‌دراکت)[۳] نام داشت رفت. دربارهٔ او نوشته‌اند که در سن ۸۰ سالگی آن‌قدر از خوردن غذا امتناع کرد تا درگذشت. سترابون در کتابهای خود اسم او را زیاد ذکر کرده و گفته‌های او را سند دانسته.

سْترابون[۴]

جغرافیادان معروف عهد قدیم، که از خانوادهٔ متموّل بود، در (آماسه) پایتخت پادشاهان پُنتْ تولّد یافت و هشتاد سال بزیست. زمان او را تقریباً چنین معین می‌کنند: از چهل قبل از میلاد تا چهل میلادی. کتابهای او یگانه تصنیفی است، که به خوبی نشان میدهد علم جغرافیا در عالم قدیم چه بوده. تصنیفات سترابون راجع به این قسمت هفده کتاب است و بعض آنها اگرچه بما رسیده، ولی خراب است. چون در این کتاب‌ها سترابون از وقایع تاریخی و از وضع زندگانی مردمان نیز صحبت داشته، نوشته‌هایش برای مورّخ هم مفید است. کتب او از نظر علمی بسه جهة ناقص است: اوّلا توصیف ممالک و مخصوصا محصولات زمین در ممالک مختلفه بقدر کافی نشده، ثانیاً مطالب جزئی گاهی بیش از مسائل کلی او را مشغول داشته و حکایاتی ذکر کرده که بیشتر برای تفریح خواننده است، ثالثاً در انتقاد بعض متقدّمین خود متانت را از دست داده و خرده‌بین است. با وجود این چون کتابهای او پر است از اطّلاعات جغرافیائی و تاریخی، چنانکه گفته شد، برای محقق منبعی است سرشار. مضامین کتب او ازاین‌قرار است: دو کتاب اوّل حاوی مطالب و نظرهای علمی است، توصیف ممالک از کتاب سوّم شروع می‌شود. توضیح آنکه هشت کتاب به اروپا راجع است، شش کتاب به آسیا و یک کتاب به افریقا. توصیف اروپا از اسپانیا (ایبری) شروع و در یونان و جزائر آن ختم می‌شود. در این کتابها سترابون از تمام مردمان اروپائی، که در آن زمان معروف بودند، و حتی از (سکاها)، (سارماتها)، (گت‌ها)، (داس‌ها) و غیره سخن رانده. آسیا را مصنف مذکور به دو قسمت تقسیم کرده: ۱- تا کوههای توروس - تروآد.[۵] در این بخش از صفحات غربی آسیای صغیر سخن میراند. ۲- ماوراء کوههای مزبور. در این قسمت از هند، ایران، بابل، آسور، بین النهرین، فینیقیه، فلسطین، عربستان و غیره مذاکره می‌کند، امّا (سرها) یعنی چینی‌ها را مردمی می‌داند که در هند سکنی دارند.

کلیة از جغرافیای سترابون صریحاً استنباط میشود که غرب اقصی برای عالم آن‌روزی مملکت ایبریها (اسپانیای کنونی) بوده و شرق اقصی هندوستان. طول عالم معروف آن زمان را از غرب به شرق ۷۰ هزار استاد یونانی. (۲۳۳۳ فرسنگ) و عرض آن را ۳۰ هزار استاد (۱۰۰۰ فرسنگ) می‌دانستند. سترابون علاوه بر کتب مزبوره ۴۳ کتاب هم راجع بتاریخ، یعنی به ذیل کتب پولی بیوس مورّخ یونانی نوشته بود، چنانکه در کتب جغرافیائی باین کتابها اشاره می‌کند، ولی این کتابها بما نرسیده.

ایزیدورْ خاراکْسی یونانی و از اهل خاراکس بود (خاراکس را اکثراً محلی در خوزستان میدانند، ولی برخی عقیده دارند که در ری یا در حوالی آن بوده). ظنّ قوی این است که مؤلّف مزبور در قرن اوّل میلادی می‌زیست.

از تألیفات او کتابی است که راجع به پارت نوشته. پلین اسم او را در تألیفات خود زیاد برده. او از جغرافیون بزرگ یونانی بشمار نمی‌رود، ولی کتاب او برای ایرانی‌ها مهم است.

موسی خورِن[۶]

نویسندهٔ ارمنی که زمان حیاتش درست معلوم نیست. دمرگان در تاریخ ارمنستان گوید که در قرن چهارم میلادی می‌زیست، ولی تاریخ وفاتش را بعضی در ۴۸۷ و برخی در ۴۹۲ میدانند. او در اسکندریه، آتن، روم و قسطنطنیه تحصیلات خود را کرده بعد پرداخت به آنکه هم‌وطنان خود را با علوم مسیحی آشنا کند و با این مقصود کتب زیادی نوشت، که از جمله تاریخ ارمنستان است و به زبانهای اروپائی ترجمه شده. کتابی نیز در جغرافیا نوشته، که برای جغرافی ایران در دوره‌های اشکانی و ساسانی بسیار مفید است، و مارکوارت عالم آلمانی آن را با شرحی باسم «ایرانشهر» بطبع رسانیده. در باب نوشته‌های او راجع بتاریخ ارمنستان پائین‌تر ذکری شده.


  1. Eratosthene.
  2. Cyrene.
  3. Sandraeotte.
  4. Strabon.
  5. Taurus-Troade (در آسیای صغیر).
  6. Moise de Khorene.