پرش به محتوا

تاریخ ایران باستان/قسمت دوم - مشرق قدیم/نژاد ملل مشرق قدیم/مهاجرت بنی سام به مصر

از ویکی‌نبشته

زودتر به اینجاها آمده‌اند، محققاً معلوم نیست، ولی بیشتر این عقیده قوّت دارد که، قبل از آمدن سامیها بدینجا، سومریها گذشته‌های مفصلی داشته‌اند. از آثاری که بدست آمده معلوم است که سکنهٔ این صفحات دو نوع قیافه داشته‌اند، از یکی هویدا است که سامی است، دیگری کم‌مو است، دماغ نازک کشیده دارد و از این علائم و علائم دیگر دیده میشود که سامی نیست. راجع باین مسئله باید در نظر داشت که مباحثات زیاد در اروپا بعمل آمد و پس از تحقیقات (ادوارمی‌یر)[۱] عالم معروف تاریخ مشرق قدیم و امثال او عقیده‌ای که ذکر شد قوّت یافت، اگرچه (هاله‌وی)[۲] آسورشناس معروف سخت بر ضد عقیدهٔ مزبور قیام کرد و اصرار داشت ثابت کند که دوتیرگی در میان سکنهٔ بابل نبوده، یعنی همه سامی بوده‌اند و خطوط میخی اختراع سامی‌ها است. از این عقیده حالا هم مدافعه می‌شود، ولی طرفداران آن در اقلیت‌اند، و اکثریت با (ادوارمی‌یر) و علماء دسته‌ایست که معتقدند در بابل دو نوع سکنهٔ سومری و سامی بوده. در خاتمه زائد نیست علاوه کنیم که بعضی عقیده دارند سومر همان صفحه‌ایست که توریة آن را شنعار نامیده.

مهاجرت بنی سام به مصر

چنانکه از تحقیقات محققین معلوم گشته، در اعصار قبل از تاریخ، قبل از مهاجرت بنی سام به بابل، شاخه‌ای از این اقوام از عربستان از راه دریا بمصر رفته. قرابت زبانهای سامی با زبان مصری نه فقط از ریشه‌های لغات هویدا است، بل از حیث صور نحوی و صرفی، سه حرفی بودن ریشه‌ها و برتری اهمیت حروف ساکن بر اهمیت حرکات این مطلب روشن است. محققین از دیرگاه باین نکته برخورده بودند که بین مصریها و بنی سام یک ارتباط نژادی موجود است. اخیراً این نظر از تحقیقات در تمدن مصری نیز تأیید شده، زیرا شباهت‌هائی در صنایع، طرز زندگانی و مذهب مصر قدیم و بابل یافته‌اند. این مسئله که بنی سام از آسیا بمصر رفته‌اند از اینجا نیز تأیید میشود که بین حیوانات و نباتات مصر و آسیا ارتباطهائی هست، مثلاً (سی‌ک‌مر)[۳] که درخت مقدس مصریهای قدیم است، از عربستان بدانجا رفته و نیز انگور، گندم، جو، ذرّت، گاو نر، میش و بز، که در مصر از عهود خیلی قدیم بود، از آسیا است.

شکی نیست که سکنهٔ قدیم مصر از اختلاط نژادها بعمل آمده بود، زیرا اندازه‌هائی، که از جمجمه‌های مصریهای قدیم گرفته‌اند، و نیز نقاشیهای مصر قدیم نشان داده که در مصر شش نوع مردم بوده‌اند، در ازمنهٔ بعد تمام این مردمان مخلوط شده ملت واحدی بوجود آورده‌اند و در این ملت عنصر حامی و سامی غلبه داشته.

این اختلاط و بوجود آمدن ملت واحدی در اعصار قبل از تاریخ وقوع یافته و بقدری قدیم است که نمی‌توان گفت چند هزار سال قبل از میلاد این امتزاج روی داده.

بنابراین دو حدس راجع به سکنهٔ اصلی مصر زده می‌شود: یکی اینکه مصریها از حامیهای لیبیا بوده‌اند و از مغرب بمصر رفته در آنجا با سامی‌ها مخلوط شده‌اند.

حدس دیگر این است که مصریها از حامیهای آسیائی بوده‌اند، از آسیا بمصر رفته‌اند و بنابراین حامیها و سامیها از یک نژاد می‌باشند. این نظر را شباهت زبانهای حامی و سامی به یکدیگر تأیید می‌کند. مهاجرت سامیها بمصر از چه راهی بوده محققاً معلوم نیست، ولی معلوم است که از طرف شمال نبوده، زیرا علم معرفت الارض معلوم کرده که مصب نیل بالنسبه بسائر جاهای مصر مستحدث است. بنابراین حدس می‌زنند که مهاجرت از طرف دریای احمر، (سومالی‌لند) یا (پونت) قدیم، صورت گرفته. آثاری هم این حدس را تأیید می‌کند. مهاجرت مردمان آسیائی بمصر یک‌دفعه با ازدحام مردم زیاد، که طوفانی ایجاد می‌کند، نبوده، بلکه مهاجرین خردخرد از آسیا بمصر گذشته‌اند، زیرا راه دریائی اجازه نمی‌داده انبوهی از مردم حرکت کنند، یا می‌بایست از معبر تنگی بگذرند و جمعیت زیاد برای چنین مهاجرتی مناسبت نداشته. به‌عبارت‌دیگر این مهاجرت، که در اعصار قبل از تاریخ وقوع یافته، مانند مهاجرتی بوده که تقریباً در پانصد سال قبل از میلاد وقوع یافت و مردمی زیاد از عربستان به حبشه رفتند.

مهاجرت بنی سام به عیلام

حفریات در شوش نشان داد که عنصر سامی در عیلام زیاد بوده، خود اسم عیلام هم سامی است، زیرا بومیهای عیلام مملکت خود را در کتیبه‌ها (خاتام‌تی) یا (خاپیرتی) می‌نامند.


  1. Ed.Meyer.
  2. Halevy.
  3. درختی است از نوع (افرا) که آن را بدل چنار نیز گویند.