تاریخ ایران باستان/قسمت دوم - مشرق قدیم/نژاد ملل مشرق قدیم/مردمان آریانی
نهضت مردمان دیگر آسیای صغیر شروع گردیده و در میان آنها بعض طوائف آریانی بمعنی اعم یا هند و اروپائی بودهاند. این مهاجرتها طوفانی پدید آورد که دامنهٔ آن تا مصر کشید، مملکت بزرگ هیتها را جاروب و بجای مملکت مذکور دولتهای کوچکی تشکیل کرد. احوال چنین بود تا اینکه دولت کیلیکیه و بعد لیدیه در قرن نهم قبل از میلاد تاسیس شدند. در خاتمه باید گفت که، تقریباً هزار سال قبل از میلاد، در حدود جنوبی آسیای صغیر دولتهای هیتی و آرامی بودند، در مشرق، دولت وان وجود داشت و، وقتی که دولت مذکوره در سر جهانداری با آسور در منازعه بود، این دولت و دول هیتی و آرامی را نهضت مردمان هند و اروپائی (آریانی بمعنی اعمّ) منقرض کرد.
مردمان آریانی آریانها شعبهٔ اوّل از شاخهٔ بزرگ مردمان هند و اروپائیاند و، چون جداگانه ذکری از اینها و مردمان هند و اروپائی خواهد شد، در اینجا به چند کلمه اکتفا میکنیم. موطن اصلی آریانها محققاً معلوم نیست کجا بوده و نیز صحیحا نمیدانیم از چه راههائی مهاجرت کرده به هند و آسیای غربی وارد شدهاند. این ملل در تاریخ مشرق قدیم دارای اهمیتاند، زیرا، چنانکه در جای خود بیاید، اینها اثراتی بزرگ از خود در تاریخ مشرق قدیم گذاردند و دولت هخامنشی تمام مشرق قدیم را جمع کرده دولت واحد مشکّلی از آن تأسیس کرد. راجع به تمدّن آریانهائی که به آسیای غربی آمدهاند از جهت فقدان آثار و اسناد نمیتوان اطلاعات زیاد داد، ولی این مطلب مسلم است که مادیها و پارسیها در تحت نفوذ تمدّن بابل و آسوری و عیلامی درآمده چیزهای زیاد از آنها اقتباس کردند. اما اینکه کی آریانها از تاریکی اعصار قبل از تاریخ بیرون آمده پا به صحنهٔ تاریخ گذاشتند، عقاید مختلف است، چه حل این مسئله ملازم است با تعیین زمانی، که آریانها در آسیای غربی برقرار شدند، و خود این مطلب روشن نیست.
بعضی آمدن آریانها را به آسیای غربی بقرن ۱۴ ق - م، و برخی به دو هزار سال قبل از میلاد مربوط میدارند. آثار و قرائن میرساند که آریانها یکدفعه به آسیای غربی نریختهاند، بلکه اقوام آریانی جدا جدا در مدّت قرون عدیده از راههای مختلف بمشرق قدیم گذشتهاند، زیرا از آثار چنین استنباط میشود که در قرن ۱۷ قبل از میلاد عناصر آریانی در آسیای صغیر و سوریه بوده. (هممل)[۱] و (ادوار مییر)[۲] عقیده دارند که اسامی بعض امراء قسمت جنوبی فلسطین، چنانکه در اسناد (تلّ العامرنه) دیده میشود، صورت آریانی دارد، بعضی تصوّر میکردند در میان کاسّیها هم، که بابل را تسخیر و تقریباً ششصد سال در آنجا سلطنت کردند (۱۷۶۰-۱۱۸۵ ق. م) عناصر آریانی بوده ولی این نظر حالا تقریباً از بین رفته. وینکلر که در سال ۱۹۰۶ م.
حفریّاتی در بوغازگیی پایتخت قدیم هیتها کرد اسنادی در دفتر راکد هیتها یافت که راجع بقوم (میتانی) میباشد (این قوم چنانکه ذکر شد در قسمت شمالی بین النهرین میزیست). از این اسناد معلوم شد که رؤساء میتانیها به خدایان آریانهای هندی (ایندر، وارون، ناساتیی، میثر) قسم یاد کردهاند، از اینجا (ادوار مییر) استنباط کرد که نجباء یا رؤسای میتانی آریانی بودهاند و ظهور آریانها در تاریخ از همین زمان است (بین قرن ۱۴ و ۲۰ ق. م). بعدها (در سال ۱۹۱۹ م.) باین عقیده شدند که در کتیبه بوغازگیی جمعاً هشت زبان پیدا شده و نه عشر کتیبهها به زبانی است که هرچند هند و اروپائی میباشد، ولی با زبانهای دیگر مخلوط شده.[۳] به هرحال امروز در این مسئله که آریانها کی و از چه راه بهند و ایران آمدهاند عقاید مختلف است. هممل حرکت طوائف سکائی را در شمال دریای خزر و نیز اروپای شرقی از نهضت آریانی بشمار آورده[۴] اهمیت بآن میدهد، چه به عقیدهٔ عالم مزبور حرکت طوائف سکائی در حرکت کیمریها[۵] و طوائف دریائی بطرف آسیای غربی بینفوذ نبوده و، چنانکه معلوم است، این تاختوتازها تغییری در سکنهٔ آسیای صغیر و صفحات مجاور آن داده. شاید همین پدید آمدن عنصر آریانی در میان هیتها باعث شده که یونانیها چیزهائی راجع به سکاها گفتهاند، مانند جنگ (سزستریس) فرعون مصر با آنها، یعنی طرف مصریها هیتها بودهاند، ولی یونانیها بواسطهٔ بودن عناصر سکائی در میان آنها سکاها را طرف دانستهاند.
نتیجه از آنچه در باب نژادهای مشرق قدیم گفته شد، این نتیجه حاصل میشود: علمائی، که در تاریخ مشرق قدیم تتبّع کردهاند، بنا بر آثار و اسنادی که بدست آمده، سکنهٔ مشرق قدیم را از شش نژاد دانستهاند: سومریها، سامیها، حامیها، عیلامیها، هیتها، آریانها، سامیها و حامیها از جنوب حرکت کرده سوریه و بین النهرین و افریقای شمالی را اشغال کردند، از طرف مقابل، یعنی از شمال، هیتها به حرکت آمده در سر سوریه با آنها در کشمکش و منازعه شدند. این مردمان در مشرق به سومریها و عیلامیها برخوردند.
عیلامیها، که شاید از مشرق دور آمده بودند، تمدّن بابلی را اخذ کرده در صفحات شرقی مشرق قدیم منتشر کردند. آریانها از طرف شمال جداجدا بمشرق آمده در تحت نفوذ تمدّن بابلی درآمدند و، وقتی که عنصر آریانی در آسیای غربی قوّت گرفت، تمام مشرق قدیم به پیشقدمی مادیها و بوسیلهٔ پارسیها در تحت دولت واحد مشکّلی درآمد. بنابراین دولت هخامنشی آخرین کلمهٔ مشرق قدیم بود. بعض نمایندههای نژاد سیاهپوست نیز جزئی سهمی در این تمدّن داشتند، مانند دولت (ناپاتا) در نوبی[۶] و دولت (مرا) در مملکتی که حالا معروف بحبشه است.
- ↑ Hommel.
- ↑ Ednard Meyer.
- ↑ تورایف - تاریخ مشرق قدیم.
- ↑ سکاها را یونانیها (سکیث) مینامیدند و (سیت) فرانسوی شده (سکیث) است، ولی چون ایرانیهای قدیم، چنانکه از کتیبههای داریوش دیده میشود، اینها را سک و سکا مینامیدند و بعض جغرافیون قدیم سکاهائی را که در حدود ایران شمال شرقی میزیستهاند ساک ( Sakes-Saees ) نامیدهاند، ما هم این اسم را اختیار کردهایم، سکا بهتر از سک است زیرا وجه اشتباه با سگ ندارد.
- ↑ Cimmeriens کیمّریها آریانی بودند، پائینتر ذکری از آنها خواهد شد.
- ↑ Nubie در جنوب مصر واقع بود.