برگه:Zendegani-man.pdf/۷۲

از ویکی‌نبشته
در نمونه‌خوانیِ این برگ مشکلی وجود دارد.

دموکراتها را پیراسته زبان خُرده[۱] گیران را بیندیم. آقا سید جلیل و دیگران بهتر می‌دانستند که در این کار پیشگام من باشم. زیرا که در گذشته بکاری برنخاسته در نزد بدخواهان نیز نیکنام می‌بودم.

این بود روزی نشست بزرگی در حیاط تجدد برپا گردانیدیم که بیشتر دموکراتهای بنام می‌بودند و پس از گفتارهایی که رانده شد دو چیز گزیریده[۲] گردید: یکی آنکه با پیشنهاد آقا سید جلیل، میرزا تقیخان که بنزد عثمانیان رفته و برای آنها روزنامه به زبان ترکی نوشته و در ستایش خلیل پاشا شعر ترکی گفته و آنرا روز در آمدن پاشا به تبریز در ایستگاه سروده بود، به گناه دورویی از دسته بیرون رانده شد. دیگری آنکه نهاده شد که در نشستهای حزبی گفتارها با فارسی باشد و این حزب یکی از خواستهای خود رواج دادن زبان فارسی در آذربایجان را شناسد.

بدینسان نشست پایان یافت، و چون پس از چند روز خیابانی و نوبری که از دستگیری رهیده[۳]بودند به تبریز بازگشتند، در میان آمد و رفت‌ها و گفت و شنیدها دانسته شد خیابانی از کارهای ما رنجیده می‌باشد و اینست میرزاتقیخان را همچنان از رازداران خود می‌شناسد. سپس دانسته شد میانه او با نوبری رَمیدگی هست، که چون مکرم الملک کشتن امام جمعه و دیگران را دستاویز گرفته کشندگان را دنبال می‌کند، خیابانی سود خود را در آن دانسته که همه آن کارها را به گردن نوبری بیندازد و خود را کنار گیرد. نتیجه این رفتار او آن شد که نوبری در تبریز ماندن نتوانست و به همدان گریخت. مکرم الملک نیز چند کس را بنام آنکه امام جمعه و دیگران را کشته‌اند گرفت و بدار زد و کسی به آنان یا به خانواده‌هاشان یاوری نکرد.

میرزا تقیخان رفعت

  1. خرده(بر وزن مرده)= ایراد (ویراینده)
  2. گزیریدن= تصمیم گرفتن، تصویب کردن (ویراینده)
  3. رهیده= رها شده، آزاد شده (ویراینده)