تحویل شد: جائی که بجهة ولیعهد و ظلالسلطان قرار داده بودند جلو تخت تکیه بدو ستون بود، ولیعهد قدری دیرتر حاضر شد، وقتی که ظلالسلطان ایستاده بود درجای خود، آنوقت پسر خود محمدعلی میرزا را که طفل هشت ساله است بجای خود در ردیف ظلالسلطان جای داد و خود در پهلوی تخت ایستاد.
چهارشنبهٔ بیست و دوم
اتفاقی رو نداد، مگر تفویض حکومت فارس بعلاوهٔ سایر ولایات بظلالسلطان بوزارت میرزا فتحعلیخان صاحب دیوان.
جمعه بیست و چهارم
پادشاه مهمان انیسالدوله زن سوگلی خودشان هستند، در قریه کاشانک من محال غار.
یکشنبه بیست و ششم
صبح باد شدیدی میوزید، طوری که زندگانی را دشوار کرده بود. بندگان پادشاه فرموده بودند که ناهار را در چشمه شاهی متعلق بشاهزاده عضدالدوله سلطان احمد میرزا ولد مرحوم فتحعلیشاه پدر شمسالدوله که یکی از زوجات پادشاهست صرف خواهند فرمود. چون بواسطهٔ آشنائی که مرا با سلطان محمد میرزا ولد عضدالدوله بود این دو شب را که پادشاه در کاشانک بودند من و خان محقق چشمه شاهی بودیم. صبح که برخاستیم در تدارک پذیرائی موکب پادشاهی افتادیم، آبدارها که حامل ناهار بودند رسیدند. پنج از دسته گذشته خبر رسید که شاه ناهار را در کاشانک از ناهار انیسالدوله صرف کردند اما بعد خواهند آمد، هوا هم رو بخوبی گذاشت. شش از دسته گذشته تشریف آوردند. شالی و پولی، عضدالدوله خود از شهر آمده بود، پیشکش گذاشت. شال بالمناصفه میان من و محقق تقسیم شد، بعضی صحبتها با عضدالدوله فرمودند که مینویسم: فرمودند این چشمه شاهی بچه مناسبت بتو رسیده است؟ ابتیاعی است یا موروثی؟ عرض کرد: فتحعلیشاه از قاسم خان قاجار که جد امی پادشاه حی است ابتیاع نمودهاند، در طفولیت کرده بودند، شاه فرمودند: چگونه فتحعلیشاه ملک خریده و پولش را داده است؟ یقین عنفا گرفت است، چنانکه والدهٔ ما صبیهٔ قاسمخان مکرر میگفت که من بچشمه شاهی که ملک موروثی است ادعا دارم. من عرض کردم: موافق قانون که خودتان ایجاد فرمودهاید مرافعه از سی سال ببالا را دیوان خانه حق رسیدگی ندارد. اما خود شاهزاده جوابی داد که خیلی پسندیدم. عرض کرد: در حیات مرحومهٔ مهد علیا مجدالدوله خالوی شاه برادر مهد علیای مرحومه در حضور آن مرحومه همین صحبت را داشت، مهد علیا جواب دادند: