از آنان، گذشته از تخمهٔ شاهنشهی، دو عشیره را میشناسیم: یکی دودمان سورین که منصب تاجگذاری بسر پادشاه منصب موروث رئیس آن بود، دیگر دودهٔ قارن[۱]. درین طبقه مرکز ثقل دولت وِسْبَذان (کدخدایان) بودند و ایشان گماردگان (تیولداران) بزرگ بودند که رعایای خود را برای جنگ له یاعلیه شاهنشاه یعنی سلطان مالک اقطاعات حرکت میدادند. سورین برای جنگ با کراسوس لشکری حرکت داد مرکب از ده هزار سوار «که همگی بندگان او بودند»[۲] که بیشک مراد اینست کشاورزانی که خدمت جنگی از واجبات ایشان بود در تحت استیلای خداوندگاران مقتدر ببندگی دچار شده بودند. مع هذا در میان تیولداران عمده با برزیگران یک طبقهٔ واسطه از تیولداران خُرد و از اصیلزادگان ضعیف (اعیان درجهٔ دوّم) و از اَساوره (اُسواران) بودند[۳] و شاید صنف مانبذان اینان باشند، میان این اوضاع با سبک نیولداری قرون وسطی در اروپا وجه شباهتی هست که مورخین را غالباً متعجّب ساخته است و در عهد پهلویان - مانند سبک حکومت ملوکالطّوائف اروپا - علاقهٔ تیولداری میان مقطعان عمده با رعایاشان محکمتر بود تا میان شاه که نخستین مالک اقطاعاتست با تیولداران بزرگ، حوزهٔ مخصوص شاهنشاه مرکز اقطاعی نمیشود و متعلّق بدودهٔ اشکانی است امّا حتم نیست که از پدر بپسر برسد، بزرگان رأی میزنند در اینکه
- ↑ سورین که کراسوس را مغلوب ساخت مشهور است، مرد دیگری از اعیان رجال بهمین نام را تکتوس در حوادث سال ۳۲ میلادی نام برده، یک نفر قارن نام در سال ۵۰ میلادی در جنگ میان گودرز و مهرداد اعتباری بسزا داشته، معلوم نیست که در دودمانهای دیگری نیز بدون داشتن افتخار موروث در استطاعت و قدرت معادل یا قریب بدین هفت عشیره شده باشند.
- ↑ گفتهٔ فلوطرخس است در احوال کراسوس ۲۱، با گفتهٔ یوستینوس مقایسه شود که میگوید «ایشان لشکری دارند غالباً از بندگان نه از مردم آزاد و جماعت ایشان روزافزون است زیرا اجازهٔ آزادکردن ایشان را ندارند بنابرین همگی آنها عبید بدنیا میآیند. ایشان را چون فرزندان خود نگاهداری میکنند و در آموختن سواری و فن تیراندازی بدیشان رنج بسیار میبرند و چون ایشان ملاکین بزرگی هستند در هنگام جنگ سواران بسیار بشاه تقدیم میکنند».
- ↑ یوستینوس میگوید که پهلوبان برضدّ انتوانوس ۱۵۰۰۰ مرد لشکری جمع کردند که چهارصد تن از ایشان از مردم آزاده بودند.