۱۳ نزد وی برنگشت ✡ و در سال ششصد و یکم در روز اوّل از ماه اوّل آب از روی زمین خشک شد پس نوح پوشش کشتی را برداشته نگریست و اینک روی زمین ۱۴ خشک بود ✡ ۱۵ و در روز بیست و هفتم از ماه دوّم زمین خشک شد ✡ آنگاه خدا ۱۶ نوحرا مخاطب ساخته گفت ✡ از کشتی بیرون شو تو و زوجهات و پسرانت و ازواج ۱۷ پسرانت با تو ✡ و همه حیواناتیرا که نزد خود داری هر ذیجسدیرا از پرندگان و بهایم و کلّ حشرات خزنده بر زمین با خود بیرون آور تا بر زمین منتشر شده ۱۸ در جهان بارور و کثیر شوند ✡ پس نوح و پسران او و زنش و زنان پسرانش ۱۹ با وی بیرون آمدند ✡ و همه حیوانات و همه حشرات و همه پرندگان و هرچه بر زمین ۲۰ حرکت میکند باجناس آنها از کشتی بدرشدند ✡ و نوح مذبحی برای خداوند بنا کرد و از هر بهیمه پاک و از هر پرنده پاک گرفته قربانیهای سوختنی بر مذبح گذرانید ✡ ۲۱ و خداوند بوی خوش بوئید و خداوند در دل خود گفت بعد از این دیگر زمین را بسبب انسان لعنت نکنم زیراکه خیال دل انسان از طفولیّت بد است و بار دیگر ۲۲ همه حیوانات را هلاک نکنم چنانکه کردم ✡ مادامیکه جهان باقیست زرع و حصاد و سرما و گرما و زمستان و تابستان و روز و شب موقوف نخواهد شد ✡
باب نهم
۱ و خدا نوح و پسرانشرا برکت داده بدیشان گفت بارور و کثیر شوید و زمین را ۲ پر سازید ✡ و خوف شما و هیبت شما بر همه حیوانات زمین و بر همه پرندگان آسمان و بر هرچه بر زمین میخزد و بر همه ماهیان دریا خواهد بود بدست شما تسلیم شدهاند ✡ ۳ و هر جنبنده که زندگی دارد برای شما طعام باشد همه را چون علف سبز بشما دادم ✡ ۴ مگر گوشت را با جانش که خون او باشد مخورید ✡ ۵ و هرآینه انتقام خون شما را برای جان شما خواهم گرفت از دست هر حیوان آنرا خواهم گرفت و از دست انسان ۶ انتقام جان انسانرا از دست برادرش خواهم گرفت ✡ هرکه خون انسان ریزد ۷ خون وی بدست انسان ریخته شود زیرا خدا انسانرا بصورت خود ساخت ✡ و شما ۸ بارور و کثیر شوید و در زمین منتشر شده در آن بیفزائید ✡ و خدا نوح و پسرانشرا ۹ با وی خطاب کرده گفت ✡ اینک من عهد خود را با شما و بعد از شما با ذریت شما
✡